پرش به محتوا

سرگذشت حاجی بابای اصفهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً'
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
جز (جایگزینی متن - 'مخصوصا' به 'مخصوصاً')
خط ۲۲: خط ۲۲:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخوان همراه نور =11249
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۵۳: خط ۵۴:
در وجه تسميه كتاب بايد گفته شود، موقعى كه سرهارفورد جونس كشور ايران را به قصد انگلستان ترك مى‌كرد (سال 1226ق) شاهزاده عباس ميرزا نايب‌السلطنه از او تقاضا كرد كه دو جوان ايرانى را براى فراگرفتن تحصيلات عاليه، همراه خود به انگلستان ببرد. يكى از آنها ميرزا بابا افشار، پسر يكى از صاحب منصبان عباس ميرزا، بود كه در سال 1234ق، تحصيلات خود را در طب و شيمى تمام كرد و در صفر يا در ربيع‌الاول سال 1235ق، به تبريز وارد و به نام ميرزا حكيم باشى در دستگاه نايب‌السلطنه و بعد نزد محمد شاه به شغل طبابت مشغول بود.
در وجه تسميه كتاب بايد گفته شود، موقعى كه سرهارفورد جونس كشور ايران را به قصد انگلستان ترك مى‌كرد (سال 1226ق) شاهزاده عباس ميرزا نايب‌السلطنه از او تقاضا كرد كه دو جوان ايرانى را براى فراگرفتن تحصيلات عاليه، همراه خود به انگلستان ببرد. يكى از آنها ميرزا بابا افشار، پسر يكى از صاحب منصبان عباس ميرزا، بود كه در سال 1234ق، تحصيلات خود را در طب و شيمى تمام كرد و در صفر يا در ربيع‌الاول سال 1235ق، به تبريز وارد و به نام ميرزا حكيم باشى در دستگاه نايب‌السلطنه و بعد نزد محمد شاه به شغل طبابت مشغول بود.


گويند محصلان ايرانى انگلستان به علت اخلاقى كه [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] در كار تحصيل آنها مى‌كرده، از او دلخوشى نداشته‌اند و مخصوصاً ميرزا بابا از تصرف [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] در هزينه تحصيل جلوگيرى مى‌كرده و او كينه وى را در دل گرفته بود و از اين جهت و شايد هم از آن جهت كه اسم حاجى بابا از حيث تركيب لفظى به نظرش مضحك مى‌آمده، نام او را برروى كتاب خود نهاده است. اگر چه [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] در نامه‌اى كه در لندن به تاريخ دسامبر 1823م (ربيع‌الاول 1239ق)؛ يعنى اندكى قبل از انتشار حاجى بابا، به يكى از دوستان خود مقيم استانبول، نوشته، شرحى داستان مانند در باب اصل، منشأ و وجه تسميه كتاب خود آورده است كه گويا نسخه اين يادداشت‌ها را يكى از عمال فتحعلى شاه به نام حاجى بابا، كه از استانبول بر مى‌گشته و در شهر توقات از شهرهاى ارمنستان عثمانى بيمار شده و [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] او را معالجه كرده، به عنوان يادگار و پاداش به او داده و وى آنها را به انگليسى ترجمه كرده است؛ ولى اين همه بى‌شك ساختگى بوده و ظاهر اين است كه [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] عنوان كتاب خود را، چنانكه گفته شد، از نام حاجى باباى افشار اقتباس كرده و ميرزا بابا حكيم‌باشى از اينكه وى به جسارت نام او را بر كتاب خود نهاده و بر آداب ايرانى تاخته، هميشه خشمناك بوده است.
گويند محصلان ايرانى انگلستان به علت اخلاقى كه [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] در كار تحصيل آنها مى‌كرده، از او دلخوشى نداشته‌اند و مخصوصاًً ميرزا بابا از تصرف [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] در هزينه تحصيل جلوگيرى مى‌كرده و او كينه وى را در دل گرفته بود و از اين جهت و شايد هم از آن جهت كه اسم حاجى بابا از حيث تركيب لفظى به نظرش مضحك مى‌آمده، نام او را برروى كتاب خود نهاده است. اگر چه [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] در نامه‌اى كه در لندن به تاريخ دسامبر 1823م (ربيع‌الاول 1239ق)؛ يعنى اندكى قبل از انتشار حاجى بابا، به يكى از دوستان خود مقيم استانبول، نوشته، شرحى داستان مانند در باب اصل، منشأ و وجه تسميه كتاب خود آورده است كه گويا نسخه اين يادداشت‌ها را يكى از عمال فتحعلى شاه به نام حاجى بابا، كه از استانبول بر مى‌گشته و در شهر توقات از شهرهاى ارمنستان عثمانى بيمار شده و [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] او را معالجه كرده، به عنوان يادگار و پاداش به او داده و وى آنها را به انگليسى ترجمه كرده است؛ ولى اين همه بى‌شك ساختگى بوده و ظاهر اين است كه [[موریه جیمز جاستی‌نین|موريه]] عنوان كتاب خود را، چنانكه گفته شد، از نام حاجى باباى افشار اقتباس كرده و ميرزا بابا حكيم‌باشى از اينكه وى به جسارت نام او را بر كتاب خود نهاده و بر آداب ايرانى تاخته، هميشه خشمناك بوده است.


نثرى كه در ترجمه ميرزا حبيب به كار رفته، از بهترين نثرهاى عهد اخير است. سرتاسر كتاب با اشعار مناسب از خود مترجم و استادان سخن فارسى و آيات و احاديث و امثال و اصطلاحات چنان مشحون و آراسته است كه گويى در اصل به فارسى نوشته شده و به گفته ملك‌الشعراى بهار «گاهى در سلامت و انسجام و لطافت و پختگى مقلد گلستان و گاه در مجسم ساختن داستان‌ها و تحريك نفوس و ايجاد هيجان در خواننده نظير نثرهاى فرنگستان است. هم ساده است و هم فنى، هم با اصول كهنه كارى استادان نثر موافق و هم با اسلوب تازه و طرز نو همداستان و از جمله يكى از شاهكارهاى قرن سيزدهم هجرى است.» كتاب حاجى بابا ترجمه ميرزا حبيب اصفهانى، مكرر در كلكته، لاهور و تهران چاپ شده است.
نثرى كه در ترجمه ميرزا حبيب به كار رفته، از بهترين نثرهاى عهد اخير است. سرتاسر كتاب با اشعار مناسب از خود مترجم و استادان سخن فارسى و آيات و احاديث و امثال و اصطلاحات چنان مشحون و آراسته است كه گويى در اصل به فارسى نوشته شده و به گفته ملك‌الشعراى بهار «گاهى در سلامت و انسجام و لطافت و پختگى مقلد گلستان و گاه در مجسم ساختن داستان‌ها و تحريك نفوس و ايجاد هيجان در خواننده نظير نثرهاى فرنگستان است. هم ساده است و هم فنى، هم با اصول كهنه كارى استادان نثر موافق و هم با اسلوب تازه و طرز نو همداستان و از جمله يكى از شاهكارهاى قرن سيزدهم هجرى است.» كتاب حاجى بابا ترجمه ميرزا حبيب اصفهانى، مكرر در كلكته، لاهور و تهران چاپ شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش