پرش به محتوا

دیوان ظهیرالدین فاریابی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۳ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۶۲: خط ۶۲:
در فصل چهارم، وصف نسخ دیوان ظهیر و کیفیت گردآوری اشعار وی مطرح شده است. نخستین کسی که درصدد جمع و تدوین دیوان ظهیر برآمده، بنابر قول [[مستوفی، حمدالله|حمدالله مستوفی]]، شمس‎الدین کاشی متوفی به سال 602ق است و ظاهراً مقدمه منثوری که در پاره‌ای از نسخ خطی قدیم موجود است و در دیوان حاضر نیز مشهود می‌افتد از وی است. ولی از پاره‌ای از اشعار [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر]] بر‎می‎آید که قصاید وی بیش از این‎ها بوده و ظاهراً شمس کاشی به گردآوردن همه اشعار وی توفیق نیافته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص370-369</ref>. ‎
در فصل چهارم، وصف نسخ دیوان ظهیر و کیفیت گردآوری اشعار وی مطرح شده است. نخستین کسی که درصدد جمع و تدوین دیوان ظهیر برآمده، بنابر قول [[مستوفی، حمدالله|حمدالله مستوفی]]، شمس‎الدین کاشی متوفی به سال 602ق است و ظاهراً مقدمه منثوری که در پاره‌ای از نسخ خطی قدیم موجود است و در دیوان حاضر نیز مشهود می‌افتد از وی است. ولی از پاره‌ای از اشعار [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر]] بر‎می‎آید که قصاید وی بیش از این‎ها بوده و ظاهراً شمس کاشی به گردآوردن همه اشعار وی توفیق نیافته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص370-369</ref>. ‎


در این فصل همچنین شش نسخ دیوان [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر]] که در این تصحیح مورد استفاده قرار گرفته معرفی شده است. همچنین هشت نسخه دیگر نیز معرفی شده که در موارد اشکال به آن‎ها رجوع شده است. در این تصحیح نسخه اسعد افندی که قدیمی‌ترین نسخه موجود از دیوان ظهیر است (جز در مواردی که صریحاً غلط می‎نمود) نسخه اساس و معتمد قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص 375-370</ref>.
در این فصل همچنین شش نسخ دیوان [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر]] که در این تصحیح مورد استفاده قرار گرفته معرفی شده است. همچنین هشت نسخه دیگر نیز معرفی شده که در موارد اشکال به آن‎ها رجوع شده است. در این تصحیح نسخه اسعد افندی که قدیمی‌ترین نسخه موجود از دیوان ظهیر است (جز در مواردی که صریحاً غلط می‌نمود) نسخه اساس و معتمد قرار گرفته است<ref>ر.ک: همان، ص 375-370</ref>.


در فصل پنجم کتاب، مصحح فرهنگی از لغات و کنایات و تعبیرات کتاب تدوین کرده است و برای هر مورد شاهد یا شواهد و امثله کافی و وافی به مقصود از کتب معتمد آورده است تا کار خواننده را آسان کند و او را از تورق کتاب لغت یا مراجعه به کتب مرجع بی‎نیاز سازد <ref>ر.ک: هنر، علی‎محمد، ص26</ref>.
در فصل پنجم کتاب، مصحح فرهنگی از لغات و کنایات و تعبیرات کتاب تدوین کرده است و برای هر مورد شاهد یا شواهد و امثله کافی و وافی به مقصود از کتب معتمد آورده است تا کار خواننده را آسان کند و او را از تورق کتاب لغت یا مراجعه به کتب مرجع بی‌نیاز سازد <ref>ر.ک: هنر، علی‎محمد، ص26</ref>.


اما مصحح مرحوم، به این هم قانع نشده است و در فصل ششم که بدان (حواشی و تعلیقات و شرح پاره‌ای از مشکلات اشعار) نام داده است‎؛ به شرح و توضیح پاره‌ای از اعلام و امثال و کنایات و مواردی پرداخته است که شاید، نبود آن‎ها خواننده دقیق‎النظر و کنجکاو را از فهم بعض اشعار باز می‌داشت. در همه‎جا می‎بینیم از مآخذ و مراجع دست اول و معتبر استفاده شده است و مصحح بی‎آنکه ادعای استقراء تام داشته باشد، در هر مورد کوشیده است با سود جستن از مآخذ مورد وثوق و با اعتبار به توضیح و شرح مطلب بپردازد و یاریگر خواننده‎، در فهم کردن مطلب باشد؛ بی‎‎آنکه از در «تفاضل» وارد شود و با انباشتن و سیاه کردن صفحات بسیار، برای هر نکته جزئی پیش‌پاافتاده و همه‎کس‎فهم، خواننده را دچار حیرت و سرگردانی سازد<ref>ر.ک: همان</ref>.
اما مصحح مرحوم، به این هم قانع نشده است و در فصل ششم که بدان (حواشی و تعلیقات و شرح پاره‌ای از مشکلات اشعار) نام داده است‎؛ به شرح و توضیح پاره‌ای از اعلام و امثال و کنایات و مواردی پرداخته است که شاید، نبود آن‎ها خواننده دقیق‎النظر و کنجکاو را از فهم بعض اشعار باز می‌داشت. در همه‎جا می‎بینیم از مآخذ و مراجع دست اول و معتبر استفاده شده است و مصحح بی‎آنکه ادعای استقراء تام داشته باشد، در هر مورد کوشیده است با سود جستن از مآخذ مورد وثوق و با اعتبار به توضیح و شرح مطلب بپردازد و یاریگر خواننده‎، در فهم کردن مطلب باشد؛ بی‎‎آنکه از در «تفاضل» وارد شود و با انباشتن و سیاه کردن صفحات بسیار، برای هر نکته جزئی پیش‌پاافتاده و همه‎کس‎فهم، خواننده را دچار حیرت و سرگردانی سازد<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۸۸: خط ۸۸:
استشهاد نویسندگان و مؤلفان کتاب‎‎هایی از قبیل مرزبان نامه، المعجم في معايير أشعار العجم، سلجوق نامه بن بی بی، [[نفثة المصدور]]، [[تاریخنامه هرات|تاریخ نامه هرات]] (بیش از دیگران)، [[تاریخ جهانگشاى جوینى|جهانگشای جوینی]]، [[روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات|روضات الجنات]]، تاریخ وصاف، [[تاریخ ‎‎گزیده]]‎، انوار سهیلی، تاریخ معجم، [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|أشعة اللمعات]]، [[تاریخ طبرستان (آشتيانی)|تاریخ طبرستان]] و… به شعر [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر]]، حاکی از ارزش و اهمیت این اشعار است و توجه اهل‎قلم از هر دسته به آن است<ref>ر.ک: هنر، علی‎محمد، ص30</ref>.
استشهاد نویسندگان و مؤلفان کتاب‎‎هایی از قبیل مرزبان نامه، المعجم في معايير أشعار العجم، سلجوق نامه بن بی بی، [[نفثة المصدور]]، [[تاریخنامه هرات|تاریخ نامه هرات]] (بیش از دیگران)، [[تاریخ جهانگشاى جوینى|جهانگشای جوینی]]، [[روضات الجنات في أوصاف مدينة هرات|روضات الجنات]]، تاریخ وصاف، [[تاریخ ‎‎گزیده]]‎، انوار سهیلی، تاریخ معجم، [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|أشعة اللمعات]]، [[تاریخ طبرستان (آشتيانی)|تاریخ طبرستان]] و… به شعر [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر]]، حاکی از ارزش و اهمیت این اشعار است و توجه اهل‎قلم از هر دسته به آن است<ref>ر.ک: هنر، علی‎محمد، ص30</ref>.


شعر [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر فاریابی]]، شعری روان و با انسجام است و قصاید او معمولاً با تغزل شروع می‌شود‎؛ تغزلی که از الفاظ خوش‎آهنگ به وجود آمده است. سپس با «تخلص» استادانه به ستایش ممدوح می‌پردازد و در پایان با «شریطه»ای روان و خاص‎پسند و عام‎فهم، وی را دعا می‌کند. گاهی قصیده بدون داشتن «تشبیب» و «نسیب» با پند و اندرز و تنبیه شروع می‌شود. گاه نیز، قصیده، نه با تشبیب شروع می‌شود و نه با پند و عبرت‎، بلکه شاعر که از ناکامی خود نسبت به دیگر قصیده‎سرایان مدح‎گستر در به دست آوردن مال‎ومنال، دچار دردمندی و رنجوری شده، به شکایت و شکوه می‌پردازد. چون به عیان می‎بیند با آنکه از نظر علم و اطلاع و قدرت شاعرانه و ستایشگری، از دیگران پای کمی ندارد، مزدش -مزد مداحی‎های مبالغه‎آمیز و گزافه‎مانندش- کمتر از آنهاست و آنجا هم که به‎حق منتظر نواخت و انعام است، بی‎نصیب می‎ماند و کیسه دیگران پر می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص31-30</ref>.
شعر [[ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد|ظهیر فاریابی]]، شعری روان و با انسجام است و قصاید او معمولاً با تغزل شروع می‌شود‎؛ تغزلی که از الفاظ خوش‎آهنگ به وجود آمده است. سپس با «تخلص» استادانه به ستایش ممدوح می‌پردازد و در پایان با «شریطه»ای روان و خاص‎پسند و عام‎فهم، وی را دعا می‌کند. گاهی قصیده بدون داشتن «تشبیب» و «نسیب» با پند و اندرز و تنبیه شروع می‌شود. گاه نیز، قصیده، نه با تشبیب شروع می‌شود و نه با پند و عبرت‎، بلکه شاعر که از ناکامی خود نسبت به دیگر قصیده‎سرایان مدح‎گستر در به دست آوردن مال‎ومنال، دچار دردمندی و رنجوری شده، به شکایت و شکوه می‌پردازد. چون به عیان می‎بیند با آنکه از نظر علم و اطلاع و قدرت شاعرانه و ستایشگری، از دیگران پای کمی ندارد، مزدش -مزد مداحی‎های مبالغه‎آمیز و گزافه‎مانندش- کمتر از آنهاست و آنجا هم که به‎حق منتظر نواخت و انعام است، بی‌نصیب می‎ماند و کیسه دیگران پر می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص31-30</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش