۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
# «القدریة مجوس هذه الامة، ان مرضوا فلا تعودوهم و ان ماتوا فلا تشهدوهم»؛ گروه قدریه مجوسان این امت میباشند، اگر بیمار شدند از آنان عیادت نکنید و اگر مردند، در تشییع جنازه آنها حاضر نشوید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39810/1/153 ر.ک: همان، ص154-153، روایات 218 تا 220؛] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39810/1/163 ص166-163، روایات 233 تا 237 و 240]</ref>. | # «القدریة مجوس هذه الامة، ان مرضوا فلا تعودوهم و ان ماتوا فلا تشهدوهم»؛ گروه قدریه مجوسان این امت میباشند، اگر بیمار شدند از آنان عیادت نکنید و اگر مردند، در تشییع جنازه آنها حاضر نشوید<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39810/1/153 ر.ک: همان، ص154-153، روایات 218 تا 220؛] و [https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39810/1/163 ص166-163، روایات 233 تا 237 و 240]</ref>. | ||
قائلان به «قضا» و «قدر» و نافیان آن، هریک میکوشد که مخالف خود را «قدریه» بنامند. اهل حدیث و «حنابله» و سپس «اشاعره» که در مسئله تقدیر راه افراط پیمودهاند و آن را حاکم بر افعال خدا و انسان و غیره دانستهاند، | قائلان به «قضا» و «قدر» و نافیان آن، هریک میکوشد که مخالف خود را «قدریه» بنامند. اهل حدیث و «حنابله» و سپس «اشاعره» که در مسئله تقدیر راه افراط پیمودهاند و آن را حاکم بر افعال خدا و انسان و غیره دانستهاند، میگویند مقصود از «قدریه» نافیان قضا و قدر است که معتزله پیرو این اصل میباشند و درحالیکه معتزله سعی میکند که ثابت نماید که مقصود از آن، قائلان به قدر است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2985/23 ر.ک: سبحانی تبریزی، جعفر، ص23]</ref>. | ||
در برخی دیگر از روایات کتاب بر ایمان بر قدر تأکید شده و تکذیب قدر برابر با زندقه و بیدینی دانسته شده است؛ «ما کانت زندقة، الا کان اصلها التکذیب بالقدر»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39810/1/240 ر.ک: متن کتاب، ص240، روایت 430]</ref>. | در برخی دیگر از روایات کتاب بر ایمان بر قدر تأکید شده و تکذیب قدر برابر با زندقه و بیدینی دانسته شده است؛ «ما کانت زندقة، الا کان اصلها التکذیب بالقدر»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39810/1/240 ر.ک: متن کتاب، ص240، روایت 430]</ref>. | ||
در روایات در کنار فرقه قدریه گاه از حروریه نیز نام برده شده است: «صنفان من امتی لایدخلون الجنة، القدریة و الحروریة»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39810/1/241 ر.ک: همان، ص241، روایت 433]</ref>. محققین در تاریخ اسلام و تاریخ مربوط به پیدایش ادیان مینویسند که حروریه جزء خوارج بودند و هنگامیکه [[امام على(ع)|علی(ع)]] از جنگ صفین | در روایات در کنار فرقه قدریه گاه از حروریه نیز نام برده شده است: «صنفان من امتی لایدخلون الجنة، القدریة و الحروریة»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39810/1/241 ر.ک: همان، ص241، روایت 433]</ref>. محققین در تاریخ اسلام و تاریخ مربوط به پیدایش ادیان مینویسند که حروریه جزء خوارج بودند و هنگامیکه [[امام على(ع)|علی(ع)]] از جنگ صفین بازمیگشت خوارج که در آن زمان تعداد آنان به دوازده هزار نفر میرسید در دهی به نام حروراء در نزدیکی کوفه، دو میل مانده به آنجا گرد آمدند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/79347/17 ر.ک: محمد نایف القیسی، قیس، ص17]</ref> و ازاینجهت به فرقه حروریّه مشهور گردیدند. رئیس و پیشوای آنان در آنروز مردی به نام عبدالله بن کواء و شبث بن ربعی بودند. در تواریخ معتبر مینویسند: چون [[امام على(ع)|علی(ع)]] از میان لشگر در آن روز بیرون آمده و آمادگی خود را برای مناظره با اینها اعلام فرمود و دلایل روشن خود را بیان نمود، ابن کواء با ده نفر از سواران خویش از وی پوزش طلبیدند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/2676/35 ر.ک: حقانی زنجانی، حسین، ص35]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش