۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'یس' به 'یس') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در مبحث اول، وقایع مربوط به دربار خلفا و در مبحث دوم، رویدادهای شهرهای مهم گزارش میشود. این روش را نویسنده برای فاصله محرم 656ق، که خلیفه المستعصم به دستور هلاکوخان کشته شد، تا رجب 658ق، که المستنصر احمد بن الظاهر در مصر به خلافت برداشته شد نیز به کار برده و چون در این مدت، خلیفه و خلافتی در کار نبوده، آن را بهعنوان یک استثنا، تحت عنوان «ولايات الأمصار في هذه المدة» مینویسد؛ یعنی بهجای «خلافت»، واژه «مدت» را به کار میبرد<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | در مبحث اول، وقایع مربوط به دربار خلفا و در مبحث دوم، رویدادهای شهرهای مهم گزارش میشود. این روش را نویسنده برای فاصله محرم 656ق، که خلیفه المستعصم به دستور هلاکوخان کشته شد، تا رجب 658ق، که المستنصر احمد بن الظاهر در مصر به خلافت برداشته شد نیز به کار برده و چون در این مدت، خلیفه و خلافتی در کار نبوده، آن را بهعنوان یک استثنا، تحت عنوان «ولايات الأمصار في هذه المدة» مینویسد؛ یعنی بهجای «خلافت»، واژه «مدت» را به کار میبرد<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>. | ||
پرواضح است که نویسنده با این روش، عباسیان را مبنای زمانشماری تاریخی خود قرار داده و سپس بر مبنای آنها، نوعی تاریخ عمومی | پرواضح است که نویسنده با این روش، عباسیان را مبنای زمانشماری تاریخی خود قرار داده و سپس بر مبنای آنها، نوعی تاریخ عمومی میسازد. قابل توجه است که در زمان او، دیگر برای تمامی جهان اسلام، خلافت مبنای زمانشماری تاریخی نبوده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
از نظر زمانی، کتاب تا سال 819ق، ادامه یافته است که سال تألیف کتاب، محسوب میشود و ایام خلافت یازدهمین خلیفه عباسی مصر، «المتعضدبالله» است. مانند دیگر خلفا، اسم، کنیه، لقب، قد و قامت و حتی رنگ پوست او را نیز نویسنده برمیشمارد. بدین ترتیب ذکر سلسله خلفا پایان مییابد و مؤلف وارد فصل سوم از باب دوم کتاب میشود. در این فصل، مؤلف به مشاهیر افرادی که ادعای خلافت کردهاند، پرداخته است. مانند «بنیامیه» در اندلس، «عبیدیون» (سلسلهای که عبیدالله المهدی تأسیس کرد)؛ یعنی «فاطمیان» در مصر و «حفصیون» از بقایای «موحدون» در افریقیه. سپس نویسنده به رد ادعای آنان پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | از نظر زمانی، کتاب تا سال 819ق، ادامه یافته است که سال تألیف کتاب، محسوب میشود و ایام خلافت یازدهمین خلیفه عباسی مصر، «المتعضدبالله» است. مانند دیگر خلفا، اسم، کنیه، لقب، قد و قامت و حتی رنگ پوست او را نیز نویسنده برمیشمارد. بدین ترتیب ذکر سلسله خلفا پایان مییابد و مؤلف وارد فصل سوم از باب دوم کتاب میشود. در این فصل، مؤلف به مشاهیر افرادی که ادعای خلافت کردهاند، پرداخته است. مانند «بنیامیه» در اندلس، «عبیدیون» (سلسلهای که عبیدالله المهدی تأسیس کرد)؛ یعنی «فاطمیان» در مصر و «حفصیون» از بقایای «موحدون» در افریقیه. سپس نویسنده به رد ادعای آنان پرداخته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
اینکه نویسنده سعی در اثبات بیپایه و اساس بودن ادعای خلافت از جانب مخالفان بنیعباس دارد را علاوه بر جهات کلی و عمومی که بر آن مترتب است، میتوان از حساسیت چنین ادعاهایی در شمال آفریقا نیز بشمار آورد. در تاریخ جهان اسلام، هیچگاه داعیه خلافت در برابر عباسیان در نواحی شرقی کارساز نبوده است. بهعکس در نواحی غربی قلمرو اسلامی، یعنی از مصر تا مغرب الاقصی، به دلیل شرایط خاص جغرافیایی، یعنی دور از دسترس بودن، گستردگی بیابانها و اهمیت اقتصادی اندک و نیز شرایط انسانی ناشی از سرکشی بربرها و گرایش آنان به اندیشههای غیر رسمی حاکم در جهان اسلام، خلافتهای متعددی برپا شد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | اینکه نویسنده سعی در اثبات بیپایه و اساس بودن ادعای خلافت از جانب مخالفان بنیعباس دارد را علاوه بر جهات کلی و عمومی که بر آن مترتب است، میتوان از حساسیت چنین ادعاهایی در شمال آفریقا نیز بشمار آورد. در تاریخ جهان اسلام، هیچگاه داعیه خلافت در برابر عباسیان در نواحی شرقی کارساز نبوده است. بهعکس در نواحی غربی قلمرو اسلامی، یعنی از مصر تا مغرب الاقصی، به دلیل شرایط خاص جغرافیایی، یعنی دور از دسترس بودن، گستردگی بیابانها و اهمیت اقتصادی اندک و نیز شرایط انسانی ناشی از سرکشی بربرها و گرایش آنان به اندیشههای غیر رسمی حاکم در جهان اسلام، خلافتهای متعددی برپا شد<ref>ر.ک: همان، ص6-7</ref>. | ||
صرف نظر از دستگاه سلطنتی و داعیه خلافت امویان اندلس که زمانی تا شمال آفریقا نیز گسترش یافت، ادریسیان شیعیمذهب (375-172ق)، بنیاغلب (269-184ق)، مرابطون (541-448ق)، موحدون (667-524ق)، بنیحفص (941-652ق) و فاطمیان (567-297ق) در تمام یا قسمتی از تاریخ خود، مدعی عباسیان بودهاند و در مجموع با تشکیل خلافتهایی در غرب قلمرو اسلامی، آن نواحی را از «سرزمینهای خلافت شرقی» که از مرزهای شام تا هند و آسیا به مرکزیت بغداد گسترده بود، جدا | صرف نظر از دستگاه سلطنتی و داعیه خلافت امویان اندلس که زمانی تا شمال آفریقا نیز گسترش یافت، ادریسیان شیعیمذهب (375-172ق)، بنیاغلب (269-184ق)، مرابطون (541-448ق)، موحدون (667-524ق)، بنیحفص (941-652ق) و فاطمیان (567-297ق) در تمام یا قسمتی از تاریخ خود، مدعی عباسیان بودهاند و در مجموع با تشکیل خلافتهایی در غرب قلمرو اسلامی، آن نواحی را از «سرزمینهای خلافت شرقی» که از مرزهای شام تا هند و آسیا به مرکزیت بغداد گسترده بود، جدا میساخت. اکنون عباسیان در نقش مخالفان سابق خود در شمال آفریقا مستقر شده بودند و در شرایط ضعیف و شکنندهای که داشتند، لازم بود به دفاعی نومیدانه، ادامه دهند<ref>ر.ک: همان، ص7</ref>. | ||
باب سوم کتاب، به اثر دیگر نویسنده، یعنی «[[صبح الأعشی في صناعة الإنشاء]]» شباهت دارد. در مکتوباتی که در این باب آمده، مسائل اصلی، مربوط به بیعت و هنگام جلوس خلفاست. آدابی که در مکاتبات خلفا وجود داشته، با دقت خاصی توسط [[قلقشندی، احمد بن علی|قلقشندی]] در اینجا تذکر داده شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | باب سوم کتاب، به اثر دیگر نویسنده، یعنی «[[صبح الأعشی في صناعة الإنشاء]]» شباهت دارد. در مکتوباتی که در این باب آمده، مسائل اصلی، مربوط به بیعت و هنگام جلوس خلفاست. آدابی که در مکاتبات خلفا وجود داشته، با دقت خاصی توسط [[قلقشندی، احمد بن علی|قلقشندی]] در اینجا تذکر داده شده است<ref>ر.ک: همان</ref>. |
ویرایش