۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
نویسنده در فصل اول به سیر تاریخی مسئله جبر و اختیار پرداخته است. مسئله آزادی یا مجبور بودن انسان از مسائل دیرینه تمدنها بشمار میرود. پس از طلوع خورشید اسلام در اندک زمانی، مسئله آزادی یا مجبور و مقهور بودن انسانها مطرح گردید و دو قطب مخالف را بهعنوان «تفویضی» و «جبری» پدید آورد و موجب طرح بسیاری از مسائل بلند فلسفی گردید؛ چون قبلاً همین مسئله، در فلسفه یونانی، هم در حکمت نظری و هم در حکمت عملی بهگونهای مطرح شده بود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>. | نویسنده در فصل اول به سیر تاریخی مسئله جبر و اختیار پرداخته است. مسئله آزادی یا مجبور بودن انسان از مسائل دیرینه تمدنها بشمار میرود. پس از طلوع خورشید اسلام در اندک زمانی، مسئله آزادی یا مجبور و مقهور بودن انسانها مطرح گردید و دو قطب مخالف را بهعنوان «تفویضی» و «جبری» پدید آورد و موجب طرح بسیاری از مسائل بلند فلسفی گردید؛ چون قبلاً همین مسئله، در فلسفه یونانی، هم در حکمت نظری و هم در حکمت عملی بهگونهای مطرح شده بود<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>. | ||
مسئله جبر در میان مشرکان عصر رسالت نیز نفوذ داشته و خداوند در آیه 148 سوره انعام به آن اشاره کرده و فرموده: «بهزودی گروه مشرکان گویند: اگر خدا نمیخواست ما دیگری را شریک او قرار نمیدادیم و چیزی را حرام | مسئله جبر در میان مشرکان عصر رسالت نیز نفوذ داشته و خداوند در آیه 148 سوره انعام به آن اشاره کرده و فرموده: «بهزودی گروه مشرکان گویند: اگر خدا نمیخواست ما دیگری را شریک او قرار نمیدادیم و چیزی را حرام نمیکردیم»<ref>ر.ک: همان، ص13</ref>. این اندیشه بر جامعه مدتها حکومت کرده و ریشهکن نگردید؛ لذا در گفتار برخی از یاران پیامبر نیز به چشم میخورد<ref>ر.ک: همان، ص14</ref>. پس از آن امویها نیز به این تفکر روی آورده و از آن حمایت نموده و در ترویج آن کوشش نمودند؛ زیرا آن را مایه بقای حکومت خود میدانستند و از این طریق توده گرسنه و برهنه را از انقلاب و یورش بر حکومت بازمیداشتند<ref>ر.ک: همان، ص15-17</ref>. لازم به ذکر است که مسئله جبر در آن زمان بهصورت یک مذهب رسمی نمود پیدا کرد<ref>ر.ک: همان، ص20</ref> و از آن طرف حضرت علی(ع) و علویان و دیگر مسلمانان بهدور از سیاستهای وقت، اندیشه اختیار و آزادی بشر را در اعمال و سرنوشت خود، در میان جوامع اسلامی رواج داده و بهشدت از جبریگری انتقاد مینمودند<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>. | ||
در جای دیگر کسانی چون معبد جهنی، غلیان بن مسلم دمشقی، واصل بن عطاء از پرچمداران اصل اختیار، در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری بودند<ref>ر.ک: همان، ص22-23</ref>. | در جای دیگر کسانی چون معبد جهنی، غلیان بن مسلم دمشقی، واصل بن عطاء از پرچمداران اصل اختیار، در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری بودند<ref>ر.ک: همان، ص22-23</ref>. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
نخستین کسی که این سد را شکست و مذهب اختیار را در آن محیط عنوان و از آن جانبداری نمود، شیخ محمد عبده (1266-1323ق) بود که در رساله توحید خود آشکارا با آن عقیده مخالفت نمود<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | نخستین کسی که این سد را شکست و مذهب اختیار را در آن محیط عنوان و از آن جانبداری نمود، شیخ محمد عبده (1266-1323ق) بود که در رساله توحید خود آشکارا با آن عقیده مخالفت نمود<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. | ||
اهل حدیث (پیروان [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]) و اشاعره (پیروان مکتب [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]) به دلایلی که مؤلف از آن به انگیزه تعبیر | اهل حدیث (پیروان [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]) و اشاعره (پیروان مکتب [[اشعری، علی بن اسماعیل|ابوالحسن اشعری]]) به دلایلی که مؤلف از آن به انگیزه تعبیر میکند، چنین نظری (اعتقاد به جبر) را مطرح نمودهاند: | ||
# توحید در خالقیت و اینکه در جهان جز خدا خالقی نیست و اگر خدا خالق انسان است، خالق افعال او نیز میباشد و گاهی از این انگیزه در کتابهای کلامی به «عموم قدرت» تعبیر | # توحید در خالقیت و اینکه در جهان جز خدا خالقی نیست و اگر خدا خالق انسان است، خالق افعال او نیز میباشد و گاهی از این انگیزه در کتابهای کلامی به «عموم قدرت» تعبیر میکنند. | ||
# علم پیشین و ازلی خدا نسبت به کائنات جهان و از آن جمله افعال انسان. | # علم پیشین و ازلی خدا نسبت به کائنات جهان و از آن جمله افعال انسان. | ||
# تعلق اراده گسترده و ازلی خدا بر تمام کائنات و اینکه آنچه در جهان رخ میدهد، متعلق به اراده او است. | # تعلق اراده گسترده و ازلی خدا بر تمام کائنات و اینکه آنچه در جهان رخ میدهد، متعلق به اراده او است. | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
فصل پایانی کتاب به اندیشه واقعبینانه در مسئله جبر و تفویض اختصاص یافته است. نویسنده میگوید: این اندیشه از طرف پیشوایان مکتب تشیع، ارائه گردیده و به «امر بین امرین» نامیده شده است و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در اینباره فرموده: «لا جبر و لا تفويض و لكن أمر بين أمرين»<ref>ر.ک: همان، ص411</ref>. | فصل پایانی کتاب به اندیشه واقعبینانه در مسئله جبر و تفویض اختصاص یافته است. نویسنده میگوید: این اندیشه از طرف پیشوایان مکتب تشیع، ارائه گردیده و به «امر بین امرین» نامیده شده است و [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در اینباره فرموده: «لا جبر و لا تفويض و لكن أمر بين أمرين»<ref>ر.ک: همان، ص411</ref>. | ||
نویسنده در این فصل نظر خویش را همراه با دلایل آن ذکر | نویسنده در این فصل نظر خویش را همراه با دلایل آن ذکر میکند و در پایان میگوید: افعال انسان در عین اینکه منتسب به اوست، منتسب به خدا نیز است؛ زیرا افعال او مترتب بر وجود اوست و بدون شک هستی او منتسب به خود اوست و هم عین انتساب و ربط به خداست.<ref>ر.ک: همان، ص432</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش