۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') |
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مصحح در مقدمه کتاب راجع به نحوه تصحیح بحث کرده و مخصوصاً مسئله مهم تحریف در صفوة الصفا را بیشتر حلاجی نموده است. چون میان محققان در صحت انتساب صفوة الصفا و یا دستکم در مورد نسبت شیخ صفی و اینکه سید بوده است یا نه؟ و آیا سید حسینی بوده یا حسنی؟ اختلافنظر وجود دارد و برخی بهکلی منکر نسبت سیادت صفیالدین شدهاند <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: همان]</ref>. | مصحح در مقدمه کتاب راجع به نحوه تصحیح بحث کرده و مخصوصاً مسئله مهم تحریف در صفوة الصفا را بیشتر حلاجی نموده است. چون میان محققان در صحت انتساب صفوة الصفا و یا دستکم در مورد نسبت شیخ صفی و اینکه سید بوده است یا نه؟ و آیا سید حسینی بوده یا حسنی؟ اختلافنظر وجود دارد و برخی بهکلی منکر نسبت سیادت صفیالدین شدهاند <ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/53 ر.ک: همان]</ref>. | ||
| | ||
مؤلف در فصل سوم باب یازدهم کتابش که اختصاص به ذکر بعضی از خلفا و مریدان شیخ صفیالدین دارد، ضمن مقایسه کثرت هواداران شیخ نسبت به لشکر امیرچوپان، از قول امیرچوپان خطاب به شیخ صفی | مؤلف در فصل سوم باب یازدهم کتابش که اختصاص به ذکر بعضی از خلفا و مریدان شیخ صفیالدین دارد، ضمن مقایسه کثرت هواداران شیخ نسبت به لشکر امیرچوپان، از قول امیرچوپان خطاب به شیخ صفی مینویسد: «... از آب آمویه تا حدود مصر و از سواحل هرموز تا باب الابواب –که اقصی حدود این مملکت است و من گردیدهام- هرجا و نواحی و اطراف که رسیدهام مریدان شیخ را دیدهام که به این حلیه و زیّ شیخ متحلی و متزیناند و آوازه ذکر در اطراف انداختهاند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: مقدمه مصحح، ص5]</ref>. | ||
شیخ صفیالدین مردی عالم و فاضل و مفسر قرآن بود. باب چهارم کتاب حاضر اختصاص به تفسیرهای وی در آیات قرآنی، احادیث نبوی و ابیات عرفانی شاعرانی چون [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|عراقی]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] دارد. وی طبع شعر هم داشت. مفاهیم عالی رضا و تسلیم و وصول به حق را در غزلیات و رباعیاتی که سروده به بهترین وجهی عنوان کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. | شیخ صفیالدین مردی عالم و فاضل و مفسر قرآن بود. باب چهارم کتاب حاضر اختصاص به تفسیرهای وی در آیات قرآنی، احادیث نبوی و ابیات عرفانی شاعرانی چون [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]]، [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]]، [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|عراقی]] و [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] دارد. وی طبع شعر هم داشت. مفاهیم عالی رضا و تسلیم و وصول به حق را در غزلیات و رباعیاتی که سروده به بهترین وجهی عنوان کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/5 ر.ک: همان، ص6-5]</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
ابن بزاز در کتاب حاضر حکایاتی بسیار در کشف و کرامات، صفا و حلم، علم و ورع و تقوا و بالاخره سجایای اخلاقی شیخ صفیالدین نوشته است و نیز داستانهای زیادی در باب ملاقاتهای سلاطین و حکمرانان و بزرگان زمان با او نقل کرده و مراتب حرمت وی را نزد حکمرانان مغول ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>. | ابن بزاز در کتاب حاضر حکایاتی بسیار در کشف و کرامات، صفا و حلم، علم و ورع و تقوا و بالاخره سجایای اخلاقی شیخ صفیالدین نوشته است و نیز داستانهای زیادی در باب ملاقاتهای سلاطین و حکمرانان و بزرگان زمان با او نقل کرده و مراتب حرمت وی را نزد حکمرانان مغول ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان، ص6]</ref>. | ||
وی در باب هشتم کتاب خود که اختصاص به «ذکر سیرت رضیه شیخ صفیالدین» دارد، ضمن صحبت از شخصیت معنوی شیخ در مورد رفتار وی با امراء و سلاطین | وی در باب هشتم کتاب خود که اختصاص به «ذکر سیرت رضیه شیخ صفیالدین» دارد، ضمن صحبت از شخصیت معنوی شیخ در مورد رفتار وی با امراء و سلاطین مینویسد: با پادشاه سخن همچنان میگفت که با کودکی گویند و نیز گوید: «سلاطین و امراء که پیش شیخ، قدس سره، آمدندی، همچنان نشستندی که غلامان پیش خواجه»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/6 ر.ک: همان]</ref>. | ||
احساس قدردانی و شکرگزاری از مراتب مواهب و اعزاز مرادش شیخ زاهد گیلانی، از صفات بارز و مشخصه شیخ صفیالدین بوده است. در فصل 22 باب هشتم کتاب که در خصوص «وفای شیخ صفیالدین» نوشته شده، میخوانیم: «چون تربیت و توبه و تلقین از شیخ زاهد قدساللهروحه» گرفته بود، هر کس را که نسبت به او داشتی بهنوعی احترام و اعزاز کردی که شرح نتوان کردن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/13 ر.ک: همان، ص14-13]</ref>. | احساس قدردانی و شکرگزاری از مراتب مواهب و اعزاز مرادش شیخ زاهد گیلانی، از صفات بارز و مشخصه شیخ صفیالدین بوده است. در فصل 22 باب هشتم کتاب که در خصوص «وفای شیخ صفیالدین» نوشته شده، میخوانیم: «چون تربیت و توبه و تلقین از شیخ زاهد قدساللهروحه» گرفته بود، هر کس را که نسبت به او داشتی بهنوعی احترام و اعزاز کردی که شرح نتوان کردن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/39063/2/13 ر.ک: همان، ص14-13]</ref>. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در این کتاب شیخ صفیالدین، آنچنانکه بوده است، یعنی عارفی متشرع و معتدل، انسانی بزرگمنش و مهربان و اجتماعی و صاحب نفوذ در اقشار و طبقات گوناگون جامعه از شاه تا گدا و از تاجر تا پیشهور و از شهری تا روستایی، معرفی میشود. کسانی که با شیخ بیعت کردهاند «توبهکار» نامیده میشدند. شیخ آنان را به پیروی شریعت و رعایت اخلاق حسنه و نیکوکاری و مردمداری و اخلاص فرامیخواند، بلکه وامیدارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص54]</ref>. | در این کتاب شیخ صفیالدین، آنچنانکه بوده است، یعنی عارفی متشرع و معتدل، انسانی بزرگمنش و مهربان و اجتماعی و صاحب نفوذ در اقشار و طبقات گوناگون جامعه از شاه تا گدا و از تاجر تا پیشهور و از شهری تا روستایی، معرفی میشود. کسانی که با شیخ بیعت کردهاند «توبهکار» نامیده میشدند. شیخ آنان را به پیروی شریعت و رعایت اخلاق حسنه و نیکوکاری و مردمداری و اخلاص فرامیخواند، بلکه وامیدارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص54]</ref>. | ||
همین موقعیت و شهرت و محبوبیت عظیم و | همین موقعیت و شهرت و محبوبیت عظیم و بینظیر که برای شیخ صفی حاصل شد و در دوره جانشینانش حفظ گردید و توسعه یافت، با توجه به شرایط سیاسی و اجتماعی خاص قرن هشتم و نهم منجر به برپایی دولت صفوی، بر سه پایه تشیع و تصوف و ملیت گردید. در همین کتاب نفوذ شگفتانگیز خلقی شیخ صفیالدین در زندگی و مرگ نمودار است و اگر ما خود نظایر این صحنه را در عصر خود ندیده بودیم، نمیتوانستیم صحت آن را باور کنیم: «کوه و صحرا از فوج در فوج، موج میزد و مردم را از غایت ازدحام مجال زیارت نمیبود؛ امیرعلی خوانچی با صد مرد زورمند ایستاده بودند که مردم را از غلبه منع میکردند به ضرب چوب. چون طالبان دردمند منع امیرعلی دیدند روی به وی آوردند و از بیم گریخت...و عزم آن خانه کردند که شیخ در آنجا بود. درش برکندند و به غلبه در آنجا رفتند. شیخ چون نظر فرمود که مردم بیخود و عقل از سر رفته درآمدند، بر پای خاست و ایشان را از آمدن منع فرمود و... و از آن خانه چون آفتاب بر بام برآمد و پرتو مبارک بر آن خلایق انداخت و مردم گرد بر گرد تا به دامن کوه صحرا در صحرا هریک به امیدی ایستاده...»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/54 ر.ک: همان]</ref>. | ||
در اینجا قابلذکر است که صفیالدین با اینکه با مقولات ابن عربی و اهل وحدت آشنا بوده، تعبیرات نزدیکتر به شرع از گفتههای آنان بیان کرده است؛ مثلاً شعر عراقی را که گوید: | در اینجا قابلذکر است که صفیالدین با اینکه با مقولات ابن عربی و اهل وحدت آشنا بوده، تعبیرات نزدیکتر به شرع از گفتههای آنان بیان کرده است؛ مثلاً شعر عراقی را که گوید: | ||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
غیاثالدین وزیر از شیخ صفی میپرسد که درباره ذکر لا اله الا الله به روش«چهارضربی» نظرش چیست؟! شیخ میگوید: «کلمه لا اله الا الله به اخلاص باید گفتن». | غیاثالدین وزیر از شیخ صفی میپرسد که درباره ذکر لا اله الا الله به روش«چهارضربی» نظرش چیست؟! شیخ میگوید: «کلمه لا اله الا الله به اخلاص باید گفتن». | ||
مشاجرات کلامی و لفاظی موردتوجه صفیالدین نبود. عالمی از شیخ سؤال کرد که حقتعالی را بر زنا که بر بندهای صادر شود، رضا هست؟ شیخ فرمود: نه. آن عالم گفت: پس قدرت و حرکت و تمکّن چرا میدهد؟ شیخ فرمود: حرکتدهنده و خالق آن حرکت اوست «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ» ﴿الصافات، 96﴾، اما عامل، من و توأیم: «جزاء بما کانوا یعملون»؛ چرا آن حرکت به حلال خرج نکند تا از او فرزندی در وجود آید که منفعت مسلمانان باشد؟ میبینید که مطلب را خیلی کوتاه و درست تمام کرده، بدون آنکه وارد بحثهایی | مشاجرات کلامی و لفاظی موردتوجه صفیالدین نبود. عالمی از شیخ سؤال کرد که حقتعالی را بر زنا که بر بندهای صادر شود، رضا هست؟ شیخ فرمود: نه. آن عالم گفت: پس قدرت و حرکت و تمکّن چرا میدهد؟ شیخ فرمود: حرکتدهنده و خالق آن حرکت اوست «وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ وَ مَا تَعْمَلُونَ» ﴿الصافات، 96﴾، اما عامل، من و توأیم: «جزاء بما کانوا یعملون»؛ چرا آن حرکت به حلال خرج نکند تا از او فرزندی در وجود آید که منفعت مسلمانان باشد؟ میبینید که مطلب را خیلی کوتاه و درست تمام کرده، بدون آنکه وارد بحثهایی بینتیجه شبههانگیز شود<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>. | ||
از فواید این کتاب، وجود اشعاری به لهجه آذری قدیم است که از اصیلترین اسناد زبانی لهجههای فارس در دوره پس از اسلامی است و نیز لغات و ترکیبات فارسی اصیل و رسا همچون: بزرگین، تختینه، پلاو، دستنماز، روارو، شیشه باز کمخا، گندماب، غلبه (به معنی شلوغی و ازدحام و هجوم جمعیت) که تعبیر اخیر در دارابنامه بیغمی نیز آمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>. | از فواید این کتاب، وجود اشعاری به لهجه آذری قدیم است که از اصیلترین اسناد زبانی لهجههای فارس در دوره پس از اسلامی است و نیز لغات و ترکیبات فارسی اصیل و رسا همچون: بزرگین، تختینه، پلاو، دستنماز، روارو، شیشه باز کمخا، گندماب، غلبه (به معنی شلوغی و ازدحام و هجوم جمعیت) که تعبیر اخیر در دارابنامه بیغمی نیز آمده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4377/56 ر.ک: همان]</ref>. |
ویرایش