پرش به محتوا

كتاب التوحيد و إثبات صفات الرب عز و جل: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا')
خط ۴۰: خط ۴۰:
ابومالک ریاشی، احمد بن علی بن مثنای قفیلی، محقق کتاب، درباره محتوای آن چنین گزارش می‌دهد: سلف صالح ما، به جمع آیات و احادیثِ دربردارنده اسماء و صفات الهی در کتاب‎هایی مستقل، کوشیده‎اند. علت این امر، ظهور عقاید باطل منحرف امثال جهمیه و معتزله و اشعریه و... در زمان‎های آنان بوده است. بهترین کتابی که در این باب نوشته شده، همین کتاب التوحيد محمد بن اسحاق بن خزیمه است. مؤلف این اثر، آیات قرآنی و احادیث نبوی را در آن، جمع کرده است و این اثر از کتاب‎های مرجع اهل سنت و جماعتی است که اسماء و صفاتی را برای خدا اثبات می‌کنند که خود، برای خویشتن برگزیده است و رسولش برای وی ثابت کرده است؛ آنانی که راه تحریف و تشبیه و تمثیل و تعطیل را نرفته‎اند. این کتاب، خاری است در گلوی هواپرستان تحریف‎گر و تعطیل‎گرا که یکی از آنان [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی اشعری]] است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، در تفسیر خود در ذیل آیه شریفه '''لَيسَ كمِثْلِهِ شَيءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ''' ﴿الشورى: ١١﴾ (چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا) می‌گوید: محمد بن اسحاق بن خزیمه، استدلال اصحاب ما به این آیه را در کتاب خود که آن را «التوحيد» نامیده، ولی در حقیقت کتاب شرک است، آورده است.
ابومالک ریاشی، احمد بن علی بن مثنای قفیلی، محقق کتاب، درباره محتوای آن چنین گزارش می‌دهد: سلف صالح ما، به جمع آیات و احادیثِ دربردارنده اسماء و صفات الهی در کتاب‎هایی مستقل، کوشیده‎اند. علت این امر، ظهور عقاید باطل منحرف امثال جهمیه و معتزله و اشعریه و... در زمان‎های آنان بوده است. بهترین کتابی که در این باب نوشته شده، همین کتاب التوحيد محمد بن اسحاق بن خزیمه است. مؤلف این اثر، آیات قرآنی و احادیث نبوی را در آن، جمع کرده است و این اثر از کتاب‎های مرجع اهل سنت و جماعتی است که اسماء و صفاتی را برای خدا اثبات می‌کنند که خود، برای خویشتن برگزیده است و رسولش برای وی ثابت کرده است؛ آنانی که راه تحریف و تشبیه و تمثیل و تعطیل را نرفته‎اند. این کتاب، خاری است در گلوی هواپرستان تحریف‎گر و تعطیل‎گرا که یکی از آنان [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی اشعری]] است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، در تفسیر خود در ذیل آیه شریفه '''لَيسَ كمِثْلِهِ شَيءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ''' ﴿الشورى: ١١﴾ (چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا) می‌گوید: محمد بن اسحاق بن خزیمه، استدلال اصحاب ما به این آیه را در کتاب خود که آن را «التوحيد» نامیده، ولی در حقیقت کتاب شرک است، آورده است.


علت حمله هواپرستان جهمیه و معتزله و سایر موافقانشان از اهل تعطیل، عدم توانشان در پاسخ دادن به اشکالات بی‎امان ابن خزیمه بر آنان است<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>.
علت حمله هواپرستان جهمیه و معتزله و سایر موافقانشان از اهل تعطیل، عدم توانشان در پاسخ دادن به اشکالات بی‌امان ابن خزیمه بر آنان است<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>.


مؤلف، در مقدمه‎اش بر کتاب، پس از حمد مفصل الهی و شهادت به وحدانیت او و نبوت محمد مصطفی(ص)، می‎نویسد: من در برهه‎ای از زمان از نگاشتن کتابی که بوی مباحث کلامی بدهد کراهت داشتم و بیشتر به تصنیف کتاب‎های فقهی مشغول بودم. آن هنگام می‌پنداشتم همین مقدار از مباحث کلامی شفاهی که در مجالس بحث میان ما و مخالفانمان و در حضور شاگردانم برگزار می‎شود در اظهار حقانیت ما بر بطلان مخالفان در مناظره کفایت می‌کند و نیازی به تصنیف کتاب در صحت مذهب ما و بطلان اعتقاد مخالفان نیست. اما هنگامی که شنیدم برخی از جوانان از میان طلاب علم و حدیث در برخی از مجالس اهل زیغ و ضلالت، یعنی جهمیه معطله و قدریه و معتزله و امثالهم حاضر می‎شوند، ترسیدم که به آنان تمایل پیدا کنند و از راه حق و صواب به قول بهت و ضلال بیفتند. ازاین‎رو شروع به نوشتن کتابی کردم که شامل این دو صنف از علم (علم به قضای پیشین و علم به صفات رب) شود... تا خواننده دقیق این کتاب، به حقانیت اهل آثار در این دو علم و بطلان مذاهب هواپرستان بدعت‎گر پی ببرد<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص38-42</ref>.
مؤلف، در مقدمه‎اش بر کتاب، پس از حمد مفصل الهی و شهادت به وحدانیت او و نبوت محمد مصطفی(ص)، می‎نویسد: من در برهه‎ای از زمان از نگاشتن کتابی که بوی مباحث کلامی بدهد کراهت داشتم و بیشتر به تصنیف کتاب‎های فقهی مشغول بودم. آن هنگام می‌پنداشتم همین مقدار از مباحث کلامی شفاهی که در مجالس بحث میان ما و مخالفانمان و در حضور شاگردانم برگزار می‎شود در اظهار حقانیت ما بر بطلان مخالفان در مناظره کفایت می‌کند و نیازی به تصنیف کتاب در صحت مذهب ما و بطلان اعتقاد مخالفان نیست. اما هنگامی که شنیدم برخی از جوانان از میان طلاب علم و حدیث در برخی از مجالس اهل زیغ و ضلالت، یعنی جهمیه معطله و قدریه و معتزله و امثالهم حاضر می‎شوند، ترسیدم که به آنان تمایل پیدا کنند و از راه حق و صواب به قول بهت و ضلال بیفتند. ازاین‎رو شروع به نوشتن کتابی کردم که شامل این دو صنف از علم (علم به قضای پیشین و علم به صفات رب) شود... تا خواننده دقیق این کتاب، به حقانیت اهل آثار در این دو علم و بطلان مذاهب هواپرستان بدعت‎گر پی ببرد<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص38-42</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش