۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
جز (جایگزینی متن - 'یا' به 'یا') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
ابومالک ریاشی، احمد بن علی بن مثنای قفیلی، محقق کتاب، درباره محتوای آن چنین گزارش میدهد: سلف صالح ما، به جمع آیات و احادیثِ دربردارنده اسماء و صفات الهی در کتابهایی مستقل، کوشیدهاند. علت این امر، ظهور عقاید باطل منحرف امثال جهمیه و معتزله و اشعریه و... در زمانهای آنان بوده است. بهترین کتابی که در این باب نوشته شده، همین کتاب التوحيد محمد بن اسحاق بن خزیمه است. مؤلف این اثر، آیات قرآنی و احادیث نبوی را در آن، جمع کرده است و این اثر از کتابهای مرجع اهل سنت و جماعتی است که اسماء و صفاتی را برای خدا اثبات میکنند که خود، برای خویشتن برگزیده است و رسولش برای وی ثابت کرده است؛ آنانی که راه تحریف و تشبیه و تمثیل و تعطیل را نرفتهاند. این کتاب، خاری است در گلوی هواپرستان تحریفگر و تعطیلگرا که یکی از آنان [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی اشعری]] است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، در تفسیر خود در ذیل آیه شریفه '''لَيسَ كمِثْلِهِ شَيءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ''' ﴿الشورى: ١١﴾ (چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا) میگوید: محمد بن اسحاق بن خزیمه، استدلال اصحاب ما به این آیه را در کتاب خود که آن را «التوحيد» نامیده، ولی در حقیقت کتاب شرک است، آورده است. | ابومالک ریاشی، احمد بن علی بن مثنای قفیلی، محقق کتاب، درباره محتوای آن چنین گزارش میدهد: سلف صالح ما، به جمع آیات و احادیثِ دربردارنده اسماء و صفات الهی در کتابهایی مستقل، کوشیدهاند. علت این امر، ظهور عقاید باطل منحرف امثال جهمیه و معتزله و اشعریه و... در زمانهای آنان بوده است. بهترین کتابی که در این باب نوشته شده، همین کتاب التوحيد محمد بن اسحاق بن خزیمه است. مؤلف این اثر، آیات قرآنی و احادیث نبوی را در آن، جمع کرده است و این اثر از کتابهای مرجع اهل سنت و جماعتی است که اسماء و صفاتی را برای خدا اثبات میکنند که خود، برای خویشتن برگزیده است و رسولش برای وی ثابت کرده است؛ آنانی که راه تحریف و تشبیه و تمثیل و تعطیل را نرفتهاند. این کتاب، خاری است در گلوی هواپرستان تحریفگر و تعطیلگرا که یکی از آنان [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی اشعری]] است. [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازی]]، در تفسیر خود در ذیل آیه شریفه '''لَيسَ كمِثْلِهِ شَيءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ''' ﴿الشورى: ١١﴾ (چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا) میگوید: محمد بن اسحاق بن خزیمه، استدلال اصحاب ما به این آیه را در کتاب خود که آن را «التوحيد» نامیده، ولی در حقیقت کتاب شرک است، آورده است. | ||
علت حمله هواپرستان جهمیه و معتزله و سایر موافقانشان از اهل تعطیل، عدم توانشان در پاسخ دادن به اشکالات | علت حمله هواپرستان جهمیه و معتزله و سایر موافقانشان از اهل تعطیل، عدم توانشان در پاسخ دادن به اشکالات بیامان ابن خزیمه بر آنان است<ref>ر.ک: همان، ص14-15</ref>. | ||
مؤلف، در مقدمهاش بر کتاب، پس از حمد مفصل الهی و شهادت به وحدانیت او و نبوت محمد مصطفی(ص)، مینویسد: من در برههای از زمان از نگاشتن کتابی که بوی مباحث کلامی بدهد کراهت داشتم و بیشتر به تصنیف کتابهای فقهی مشغول بودم. آن هنگام میپنداشتم همین مقدار از مباحث کلامی شفاهی که در مجالس بحث میان ما و مخالفانمان و در حضور شاگردانم برگزار میشود در اظهار حقانیت ما بر بطلان مخالفان در مناظره کفایت میکند و نیازی به تصنیف کتاب در صحت مذهب ما و بطلان اعتقاد مخالفان نیست. اما هنگامی که شنیدم برخی از جوانان از میان طلاب علم و حدیث در برخی از مجالس اهل زیغ و ضلالت، یعنی جهمیه معطله و قدریه و معتزله و امثالهم حاضر میشوند، ترسیدم که به آنان تمایل پیدا کنند و از راه حق و صواب به قول بهت و ضلال بیفتند. ازاینرو شروع به نوشتن کتابی کردم که شامل این دو صنف از علم (علم به قضای پیشین و علم به صفات رب) شود... تا خواننده دقیق این کتاب، به حقانیت اهل آثار در این دو علم و بطلان مذاهب هواپرستان بدعتگر پی ببرد<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص38-42</ref>. | مؤلف، در مقدمهاش بر کتاب، پس از حمد مفصل الهی و شهادت به وحدانیت او و نبوت محمد مصطفی(ص)، مینویسد: من در برههای از زمان از نگاشتن کتابی که بوی مباحث کلامی بدهد کراهت داشتم و بیشتر به تصنیف کتابهای فقهی مشغول بودم. آن هنگام میپنداشتم همین مقدار از مباحث کلامی شفاهی که در مجالس بحث میان ما و مخالفانمان و در حضور شاگردانم برگزار میشود در اظهار حقانیت ما بر بطلان مخالفان در مناظره کفایت میکند و نیازی به تصنیف کتاب در صحت مذهب ما و بطلان اعتقاد مخالفان نیست. اما هنگامی که شنیدم برخی از جوانان از میان طلاب علم و حدیث در برخی از مجالس اهل زیغ و ضلالت، یعنی جهمیه معطله و قدریه و معتزله و امثالهم حاضر میشوند، ترسیدم که به آنان تمایل پیدا کنند و از راه حق و صواب به قول بهت و ضلال بیفتند. ازاینرو شروع به نوشتن کتابی کردم که شامل این دو صنف از علم (علم به قضای پیشین و علم به صفات رب) شود... تا خواننده دقیق این کتاب، به حقانیت اهل آثار در این دو علم و بطلان مذاهب هواپرستان بدعتگر پی ببرد<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ص38-42</ref>. |
ویرایش