پرش به محتوا

سفرنامه مکه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۶: خط ۳۶:
آغاز سفر [[کيکاووس ميرزا قاجار|کیکاووس‎میرزا]] در سال 1253ق، بوده و در ماه‌های آغازین سال بعد به ایران بازگشته است.
آغاز سفر [[کيکاووس ميرزا قاجار|کیکاووس‎میرزا]] در سال 1253ق، بوده و در ماه‌های آغازین سال بعد به ایران بازگشته است.


وی در آغاز این سفرنامه به برادرزاده‎اش که سلطان ایران بود، یعنی محمد شاه دعا کرده است. بااین‎حال، همچنان به پدرش خاقان مغفور، فتحعلی شاه، مفتخر بوده و بارها در جای‎جای کتابش از او و فعالیت‎های وی یاد کرده است.
وی در آغاز این سفرنامه به برادرزاده‌اش که سلطان ایران بود، یعنی محمد شاه دعا کرده است. بااین‎حال، همچنان به پدرش خاقان مغفور، فتحعلی شاه، مفتخر بوده و بارها در جای‎جای کتابش از او و فعالیت‎های وی یاد کرده است.


صفحات نخستین کتاب درباره عتبات است و دلیل آن این است که وی راه عتبات به سمت شام را ترجیح داده و به این بهانه، بحثی هم درباره عتبات و گزارش سفری از آن ارائه کرده است. این در حالی است که گزارش سفر وی به حج، از طهران به کرج، از آنجا به قزوین و زنجان و سپس میانه و تبریز آنگاه رفتن به سمت عثمانی و ارزنة‎الروم تا حلب است و ربطی به رفتن به عتبات ندارد. ترجیحاً باید چنین فکر کنیم که وی شاید وقتی دیگر سفری هم به عتبات داشته و ترجیح داده که مباحث مربوط به آنجا را همراه با زیارت‎نامه‌های مفصل و فضائل آن شهرها در بخش اول کتاب بیاورد<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>.
صفحات نخستین کتاب درباره عتبات است و دلیل آن این است که وی راه عتبات به سمت شام را ترجیح داده و به این بهانه، بحثی هم درباره عتبات و گزارش سفری از آن ارائه کرده است. این در حالی است که گزارش سفر وی به حج، از طهران به کرج، از آنجا به قزوین و زنجان و سپس میانه و تبریز آنگاه رفتن به سمت عثمانی و ارزنة‎الروم تا حلب است و ربطی به رفتن به عتبات ندارد. ترجیحاً باید چنین فکر کنیم که وی شاید وقتی دیگر سفری هم به عتبات داشته و ترجیح داده که مباحث مربوط به آنجا را همراه با زیارت‎نامه‌های مفصل و فضائل آن شهرها در بخش اول کتاب بیاورد<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>.


او در فصل اول با عنوان «در آداب و رسوم عتبات عالیات و نجف اشرف و کاظمین و سامرا و بغداد» طبق معمول از هرکدام از شهرها و مردمان آن‎ها توصیفی به دست داده، از بنای کلی حرم و برخی از بناهای جزئی آن ‎هم به‎اختصار یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>.
او در فصل اول با عنوان «در آداب و رسوم عتبات عالیات و نجف اشرف و کاظمین و سامرا و بغداد» طبق معمول از هرکدام از شهرها و مردمان آن‎ها توصیفی به دست داده، از بنای کلی حرم و برخی از بناهای جزئی آن ‎هم به‌اختصار یاد کرده است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref>.


وی از حضور عجم در شهرهای کربلا، نجف و کاظمین یاد کرده، چنان‎که درباره کربلا گفته است: «خلق خوب و اکثر آن عجم و عرب اهل هستند»؛ اما شگفت که هیچ گزارشی از علمای وقت نجف و کربلا به دست نداده است<ref>ر.ک: همان</ref>.
وی از حضور عجم در شهرهای کربلا، نجف و کاظمین یاد کرده، چنان‎که درباره کربلا گفته است: «خلق خوب و اکثر آن عجم و عرب اهل هستند»؛ اما شگفت که هیچ گزارشی از علمای وقت نجف و کربلا به دست نداده است<ref>ر.ک: همان</ref>.


پس از گزارش از عتبات، درباره «راه رفتن به شام از بغداد» سخن گفته است. در اینجا، درباره آمادگی و تهیه تدارک این سفر یاد کرده و تمام تلاش وی آن است که خواننده را در جریان ملزومات این سفر قرار دهد و اطلاعات لازم را درباره مسائل مالی و تدارکاتی در اختیارش بگذارد... در واقع، در این بخش، هنوز گزارش سفرنامه‎ای ننوشته، بلکه قصد دارد با ارائه کلیاتی درباره راه شام، خواننده را در جریان اقداماتی که باید در این سفر انجام شود، قرار دهد... او در این میان، به مناسبت رسیدن به زیارت [[امام رضا(ع)|علی بن موسی‎ الرضا(ع)]] بحثی هم درباره مشهد نوشته است. ابتدا گزارشی از راه طهران تا مشهد به دست داده، از شهرهای طول راه یاد کرده و درباره هریک، توضیح و توصیف مختصری آورده است. در اینجا، از حملات ترکمانان که این سال‎ها و تا سال‎ها بعد همچنان یک خطر عمده برای ساکنان و مسافران شهرها و روستاهای میان سمنان تا مشهد بوده، یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>.
پس از گزارش از عتبات، درباره «راه رفتن به شام از بغداد» سخن گفته است. در اینجا، درباره آمادگی و تهیه تدارک این سفر یاد کرده و تمام تلاش وی آن است که خواننده را در جریان ملزومات این سفر قرار دهد و اطلاعات لازم را درباره مسائل مالی و تدارکاتی در اختیارش بگذارد... در واقع، در این بخش، هنوز گزارش سفرنامه‌ای ننوشته، بلکه قصد دارد با ارائه کلیاتی درباره راه شام، خواننده را در جریان اقداماتی که باید در این سفر انجام شود، قرار دهد... او در این میان، به مناسبت رسیدن به زیارت [[امام رضا(ع)|علی بن موسی‎ الرضا(ع)]] بحثی هم درباره مشهد نوشته است. ابتدا گزارشی از راه طهران تا مشهد به دست داده، از شهرهای طول راه یاد کرده و درباره هریک، توضیح و توصیف مختصری آورده است. در اینجا، از حملات ترکمانان که این سال‎ها و تا سال‎ها بعد همچنان یک خطر عمده برای ساکنان و مسافران شهرها و روستاهای میان سمنان تا مشهد بوده، یاد شده است<ref>ر.ک: همان، ص31</ref>.


سپس به مشهد رسیده و گزارشی از این شهر و حرم مطهر به دست داده است. از کتابخانه و کتاب‌های موجود در آن و مصاحف فراوان آنجا یاد کرده است. همچنین از خادمان حرم مطهر ستایش کرده و طعنه زیادی به خادمان قم زده که از آن‎ها سخت متنفر بوده است. به عقیده او خادمان مشهد نسبت به حدیث [ساختگی] «أشرار قومنا خدام قبورنا»، یک استثنا هستند و به نظر وی «اگر شر خدام قم نمی‎بود، در عالم هیچ شری موجود نبود؛ چنانچه [چنان‎که] اگر شیطان نمی‎بود، یک کافر وجود نداشت»<ref>ر.ک: همان، ص32</ref>.
سپس به مشهد رسیده و گزارشی از این شهر و حرم مطهر به دست داده است. از کتابخانه و کتاب‌های موجود در آن و مصاحف فراوان آنجا یاد کرده است. همچنین از خادمان حرم مطهر ستایش کرده و طعنه زیادی به خادمان قم زده که از آن‎ها سخت متنفر بوده است. به عقیده او خادمان مشهد نسبت به حدیث [ساختگی] «أشرار قومنا خدام قبورنا»، یک استثنا هستند و به نظر وی «اگر شر خدام قم نمی‎بود، در عالم هیچ شری موجود نبود؛ چنانچه [چنان‎که] اگر شیطان نمی‎بود، یک کافر وجود نداشت»<ref>ر.ک: همان، ص32</ref>.
خط ۵۴: خط ۵۴:
نویسنده در فصل چهارم کتاب با نام «در بیان دستورالعمل و رفتار حجاج»، گزارش راه حج از شام تا مدینه و مکه را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. او در ابتدا از هزینه‌های سفر سخن به میان می‎آورد، سپس به بخش اصلی گزارشش می‌پردازد. او از منازل حج با عنوان «فهرست» یاد می‌کند و از فهرست اول تا فهرست صدم هرکدام اختصاص به شهر و دیاری در طول راه از طهران تا مکه دارد. صدمین فهرست در فواید بازگشت از راه شام است.
نویسنده در فصل چهارم کتاب با نام «در بیان دستورالعمل و رفتار حجاج»، گزارش راه حج از شام تا مدینه و مکه را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>. او در ابتدا از هزینه‌های سفر سخن به میان می‎آورد، سپس به بخش اصلی گزارشش می‌پردازد. او از منازل حج با عنوان «فهرست» یاد می‌کند و از فهرست اول تا فهرست صدم هرکدام اختصاص به شهر و دیاری در طول راه از طهران تا مکه دارد. صدمین فهرست در فواید بازگشت از راه شام است.


ساختار نوشته در اینجا این است که او از هر شهری یا روستایی یاد کرده، درباره کلیات و دورنمای آن، که بین کوه است یا دشت، گل و سبزه دارد یا ندارد، آب و آبادی خوب است یا خیر، بحث کرده و آنگاه درباره خود آن آبادی با عبارت «اصل...» توضیحاتی داده است. سفر از تهران «که مقر چندین سلطان اعظم» بوده آغاز شده و به سلیمانیه، روستایی با کاخی از خاقان مغفور رسیده، سپس از گازر سنگ و امامزاده‎ای... یاد شده و آنگاه به قزوین می‌رسد. در شهرهای ایرانی طول راه، منهای کلیاتی که درباره آب‎وهوا، باغات، آبادانی و غیره می‎دهد، اشاراتی هم به بناهای قاجارها دارد. اینکه برخی از بناهای جدید در عالی‎قاپوی قزوین است و البته این زمان ناقص بوده که وی امید می‎برد به اتمام برسد... او بعد از قزوین، زنجان را که دست برادرش شاهزاده عبدالله‎میرزا بوده می‌رسد، سپس روستاهای بعد تا شهر میانه را یاد می‌کند تا به تبریز می‌رسد و در معرفی تبریز تفصیل بیشتری به خرج داده است. وی به‎تدریج از قریه‌ها و روستاهای بزرگ و کوچکی که حد فاصل ایران و عثمانی است عبور می‌کند و اشارتی مهم به یکی از جنگ‎های ایران و عثمانی در «ولی‎بابا» دارد که در آن جنگ ایرانیان شکست سختی به عثمانی‎ها داده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>.
ساختار نوشته در اینجا این است که او از هر شهری یا روستایی یاد کرده، درباره کلیات و دورنمای آن، که بین کوه است یا دشت، گل و سبزه دارد یا ندارد، آب و آبادی خوب است یا خیر، بحث کرده و آنگاه درباره خود آن آبادی با عبارت «اصل...» توضیحاتی داده است. سفر از تهران «که مقر چندین سلطان اعظم» بوده آغاز شده و به سلیمانیه، روستایی با کاخی از خاقان مغفور رسیده، سپس از گازر سنگ و امامزاده‌ای... یاد شده و آنگاه به قزوین می‌رسد. در شهرهای ایرانی طول راه، منهای کلیاتی که درباره آب‎وهوا، باغات، آبادانی و غیره می‎دهد، اشاراتی هم به بناهای قاجارها دارد. اینکه برخی از بناهای جدید در عالی‎قاپوی قزوین است و البته این زمان ناقص بوده که وی امید می‎برد به اتمام برسد... او بعد از قزوین، زنجان را که دست برادرش شاهزاده عبدالله‎میرزا بوده می‌رسد، سپس روستاهای بعد تا شهر میانه را یاد می‌کند تا به تبریز می‌رسد و در معرفی تبریز تفصیل بیشتری به خرج داده است. وی به‎تدریج از قریه‌ها و روستاهای بزرگ و کوچکی که حد فاصل ایران و عثمانی است عبور می‌کند و اشارتی مهم به یکی از جنگ‎های ایران و عثمانی در «ولی‎بابا» دارد که در آن جنگ ایرانیان شکست سختی به عثمانی‎ها داده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>.


وی پس از ورود به ارزنةالروم، در فهرست سی‌ام، گزارشی از فرسنگ و ساعت و تفاوت محاسبه آن در دو طرف دارد. تا اینجا مبنا فرسنگ بود، اما ازاین‎پس ساعت مبنا خواهد بود. ساعت هم دو قسم است: ساعت اسبی (یک‎ فرسخ در ساعت) و ساعت شتری (نیم فرسخ در ساعت)<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. باید توجه داشت که او قریه‌ها را بر اساس آنچه می‌شنیده، ثبت می‌کرده، لذا گاهی تفاوت با نام واقعی آن‎ها دیده می‌شود<ref>ر.ک: همان</ref>.
وی پس از ورود به ارزنةالروم، در فهرست سی‌ام، گزارشی از فرسنگ و ساعت و تفاوت محاسبه آن در دو طرف دارد. تا اینجا مبنا فرسنگ بود، اما ازاین‎پس ساعت مبنا خواهد بود. ساعت هم دو قسم است: ساعت اسبی (یک‎ فرسخ در ساعت) و ساعت شتری (نیم فرسخ در ساعت)<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. باید توجه داشت که او قریه‌ها را بر اساس آنچه می‌شنیده، ثبت می‌کرده، لذا گاهی تفاوت با نام واقعی آن‎ها دیده می‌شود<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۶۶: خط ۶۶:
او بعد از شام که برایش زیبا جلوه کرده و از مزارات آن سخن به میان آورده است، به «مزیرب» می‌رسد فاصله آن تا شام، با ساعت شتری، سی‎وپنج ساعت است. چون مسیر شام تا مکه را اسب به‎سختی طی می‌کند، لذا با شتر جابه‎جا می‌شوند و از ساعت شتری استفاده می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.
او بعد از شام که برایش زیبا جلوه کرده و از مزارات آن سخن به میان آورده است، به «مزیرب» می‌رسد فاصله آن تا شام، با ساعت شتری، سی‎وپنج ساعت است. چون مسیر شام تا مکه را اسب به‎سختی طی می‌کند، لذا با شتر جابه‎جا می‌شوند و از ساعت شتری استفاده می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.


فهرست هشتادوسوم اختصاص به مدینه طیبه دارد. او ابتدا از شهر و جمعیت آن و بناهای عالیه سخن گفته، اما از اهل و خدام آن بسیار بدگویی می‌کند و دلیل آن رفتار زشت آنان با ایرانی‎هاست. او در مدینه کارهایی که لازم است یک زائر انجام دهد را بازگو می‌کند، سپس از مسجد شجره و محرم شدن و منازل تا مکه به‎اجمال سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
فهرست هشتادوسوم اختصاص به مدینه طیبه دارد. او ابتدا از شهر و جمعیت آن و بناهای عالیه سخن گفته، اما از اهل و خدام آن بسیار بدگویی می‌کند و دلیل آن رفتار زشت آنان با ایرانی‎هاست. او در مدینه کارهایی که لازم است یک زائر انجام دهد را بازگو می‌کند، سپس از مسجد شجره و محرم شدن و منازل تا مکه به‌اجمال سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.


فهرست نودوچهارم، مکه معظمه است و نویسنده در وهله اول، اقدامات لازم توسط یک زائر را بیان کرده است. شرحی هم از شهر مکه و خانه‌های آن آورده است. در این میان نگاهی به بازار برده‎فروشان نیز دارد و از ممنوعیت فروش بردگان به ایرانیان سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43-44</ref>.
فهرست نودوچهارم، مکه معظمه است و نویسنده در وهله اول، اقدامات لازم توسط یک زائر را بیان کرده است. شرحی هم از شهر مکه و خانه‌های آن آورده است. در این میان نگاهی به بازار برده‎فروشان نیز دارد و از ممنوعیت فروش بردگان به ایرانیان سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43-44</ref>.
خط ۷۴: خط ۷۴:
او بعد از رفتن به منی، عرفات و مشعر و رمی جمرات و پایان اعمال حج، به مستحبات این سفر اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
او بعد از رفتن به منی، عرفات و مشعر و رمی جمرات و پایان اعمال حج، به مستحبات این سفر اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.


او در پایان سفر، درباره وداع خانه کعبه و مهم‎ترین مسئله‎ای که حاجی باید بداند، یعنی از چه راهی بازگردد، مطالبی را بیان نموده است. وی از مسیر دریایی بسیار بد می‌گوید و اصرار دارد که کسی آن‎ را انتخاب نکند و می‌گوید: انتخاب این راه جزما شغل بی‎خردان و بی‎دردان عالم است.
او در پایان سفر، درباره وداع خانه کعبه و مهم‎ترین مسئله‌ای که حاجی باید بداند، یعنی از چه راهی بازگردد، مطالبی را بیان نموده است. وی از مسیر دریایی بسیار بد می‌گوید و اصرار دارد که کسی آن‎ را انتخاب نکند و می‌گوید: انتخاب این راه جزما شغل بی‎خردان و بی‎دردان عالم است.
درباره راه نجف و دشواری‎های آن‎ هم مطالبی بیان نموده و بهترین مسیر بازگشت را همان راه شام دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص45-46</ref>.
درباره راه نجف و دشواری‎های آن‎ هم مطالبی بیان نموده و بهترین مسیر بازگشت را همان راه شام دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص45-46</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش