پرش به محتوا

سفرنامه مکه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ه' به 'ب‌ه')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
خط ۵۶: خط ۵۶:
ساختار نوشته در اینجا این است که او از هر شهری یا روستایی یاد کرده، درباره کلیات و دورنمای آن، که بین کوه است یا دشت، گل و سبزه دارد یا ندارد، آب و آبادی خوب است یا خیر، بحث کرده و آنگاه درباره خود آن آبادی با عبارت «اصل...» توضیحاتی داده است. سفر از تهران «که مقر چندین سلطان اعظم» بوده آغاز شده و به سلیمانیه، روستایی با کاخی از خاقان مغفور رسیده، سپس از گازر سنگ و امامزاده‎ای... یاد شده و آنگاه به قزوین می‌رسد. در شهرهای ایرانی طول راه، منهای کلیاتی که درباره آب‎وهوا، باغات، آبادانی و غیره می‎دهد، اشاراتی هم به بناهای قاجارها دارد. اینکه برخی از بناهای جدید در عالی‎قاپوی قزوین است و البته این زمان ناقص بوده که وی امید می‎برد به اتمام برسد... او بعد از قزوین، زنجان را که دست برادرش شاهزاده عبدالله‎میرزا بوده می‌رسد، سپس روستاهای بعد تا شهر میانه را یاد می‌کند تا به تبریز می‌رسد و در معرفی تبریز تفصیل بیشتری به خرج داده است. وی به‎تدریج از قریه‌ها و روستاهای بزرگ و کوچکی که حد فاصل ایران و عثمانی است عبور می‌کند و اشارتی مهم به یکی از جنگ‎های ایران و عثمانی در «ولی‎بابا» دارد که در آن جنگ ایرانیان شکست سختی به عثمانی‎ها داده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>.
ساختار نوشته در اینجا این است که او از هر شهری یا روستایی یاد کرده، درباره کلیات و دورنمای آن، که بین کوه است یا دشت، گل و سبزه دارد یا ندارد، آب و آبادی خوب است یا خیر، بحث کرده و آنگاه درباره خود آن آبادی با عبارت «اصل...» توضیحاتی داده است. سفر از تهران «که مقر چندین سلطان اعظم» بوده آغاز شده و به سلیمانیه، روستایی با کاخی از خاقان مغفور رسیده، سپس از گازر سنگ و امامزاده‎ای... یاد شده و آنگاه به قزوین می‌رسد. در شهرهای ایرانی طول راه، منهای کلیاتی که درباره آب‎وهوا، باغات، آبادانی و غیره می‎دهد، اشاراتی هم به بناهای قاجارها دارد. اینکه برخی از بناهای جدید در عالی‎قاپوی قزوین است و البته این زمان ناقص بوده که وی امید می‎برد به اتمام برسد... او بعد از قزوین، زنجان را که دست برادرش شاهزاده عبدالله‎میرزا بوده می‌رسد، سپس روستاهای بعد تا شهر میانه را یاد می‌کند تا به تبریز می‌رسد و در معرفی تبریز تفصیل بیشتری به خرج داده است. وی به‎تدریج از قریه‌ها و روستاهای بزرگ و کوچکی که حد فاصل ایران و عثمانی است عبور می‌کند و اشارتی مهم به یکی از جنگ‎های ایران و عثمانی در «ولی‎بابا» دارد که در آن جنگ ایرانیان شکست سختی به عثمانی‎ها داده‎اند<ref>ر.ک: همان، ص35-36</ref>.


وی پس از ورود به ارزنةالروم، در فهرست سی‌ام، گزارشی از فرسنگ و ساعت و تفاوت محاسبه آن در دو طرف دارد. تا اینجا مبنا فرسنگ بود، اما ازاین‎پس ساعت مبنا خواهد بود. ساعت هم دو قسم است: ساعت اسبی (یک‎ فرسخ در ساعت) و ساعت شتری (نیم فرسخ در ساعت)<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. باید توجه داشت که او قریه‌ها را بر اساس آنچه می‎شنیده، ثبت می‌کرده، لذا گاهی تفاوت با نام واقعی آن‎ها دیده می‎شود<ref>ر.ک: همان</ref>.
وی پس از ورود به ارزنةالروم، در فهرست سی‌ام، گزارشی از فرسنگ و ساعت و تفاوت محاسبه آن در دو طرف دارد. تا اینجا مبنا فرسنگ بود، اما ازاین‎پس ساعت مبنا خواهد بود. ساعت هم دو قسم است: ساعت اسبی (یک‎ فرسخ در ساعت) و ساعت شتری (نیم فرسخ در ساعت)<ref>ر.ک: همان، ص37</ref>. باید توجه داشت که او قریه‌ها را بر اساس آنچه می‌شنیده، ثبت می‌کرده، لذا گاهی تفاوت با نام واقعی آن‎ها دیده می‌شود<ref>ر.ک: همان</ref>.


کیکاووس میرزا، عاشق سبزی، آبادی، باغ، چمن و گل است و در این‎باره، در کمتر شهری است که این چیزها را ببیند و به آن‎ها نپردازد... او از دادن اطلاعات درباره برخی از اماکن مذهبی هم کوتاهی ندارد... برای ایرانی‎ها فرات و شام یادآور کربلاست و وقتی وی برای اولین بار به فرات می‌رسد، به یاد کربلا و تشنگی اطفال امام حسین(ع) می‌افتد<ref>ر.ک: همان</ref>.
کیکاووس میرزا، عاشق سبزی، آبادی، باغ، چمن و گل است و در این‎باره، در کمتر شهری است که این چیزها را ببیند و به آن‎ها نپردازد... او از دادن اطلاعات درباره برخی از اماکن مذهبی هم کوتاهی ندارد... برای ایرانی‎ها فرات و شام یادآور کربلاست و وقتی وی برای اولین بار به فرات می‌رسد، به یاد کربلا و تشنگی اطفال امام حسین(ع) می‌افتد<ref>ر.ک: همان</ref>.
خط ۶۴: خط ۶۴:
شهر مهم بعدی شهر حلب است که در فهرست پنجاه‎ویکم به آن اشاره شده است. نویسنده، درباره آن تفصیل بیشتری داده و از مسائل اقتصادی و جغرافیایی و اماکن دینی آن یاد کرده است. بیشتر ساکنان آن شهر را یهود و نصارا قلمداد می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
شهر مهم بعدی شهر حلب است که در فهرست پنجاه‎ویکم به آن اشاره شده است. نویسنده، درباره آن تفصیل بیشتری داده و از مسائل اقتصادی و جغرافیایی و اماکن دینی آن یاد کرده است. بیشتر ساکنان آن شهر را یهود و نصارا قلمداد می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.


او بعد از شام که برایش زیبا جلوه کرده و از مزارات آن سخن به میان آورده است، به «مزیرب» می‌رسد فاصله آن تا شام، با ساعت شتری، سی‎وپنج ساعت است. چون مسیر شام تا مکه را اسب به‎سختی طی می‌کند، لذا با شتر جابه‎جا می‎شوند و از ساعت شتری استفاده می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.
او بعد از شام که برایش زیبا جلوه کرده و از مزارات آن سخن به میان آورده است، به «مزیرب» می‌رسد فاصله آن تا شام، با ساعت شتری، سی‎وپنج ساعت است. چون مسیر شام تا مکه را اسب به‎سختی طی می‌کند، لذا با شتر جابه‎جا می‌شوند و از ساعت شتری استفاده می‌کنند<ref>ر.ک: همان، ص41</ref>.


فهرست هشتادوسوم اختصاص به مدینه طیبه دارد. او ابتدا از شهر و جمعیت آن و بناهای عالیه سخن گفته، اما از اهل و خدام آن بسیار بدگویی می‌کند و دلیل آن رفتار زشت آنان با ایرانی‎هاست. او در مدینه کارهایی که لازم است یک زائر انجام دهد را بازگو می‌کند، سپس از مسجد شجره و محرم شدن و منازل تا مکه به‎اجمال سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
فهرست هشتادوسوم اختصاص به مدینه طیبه دارد. او ابتدا از شهر و جمعیت آن و بناهای عالیه سخن گفته، اما از اهل و خدام آن بسیار بدگویی می‌کند و دلیل آن رفتار زشت آنان با ایرانی‎هاست. او در مدینه کارهایی که لازم است یک زائر انجام دهد را بازگو می‌کند، سپس از مسجد شجره و محرم شدن و منازل تا مکه به‎اجمال سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>.
خط ۷۰: خط ۷۰:
فهرست نودوچهارم، مکه معظمه است و نویسنده در وهله اول، اقدامات لازم توسط یک زائر را بیان کرده است. شرحی هم از شهر مکه و خانه‌های آن آورده است. در این میان نگاهی به بازار برده‎فروشان نیز دارد و از ممنوعیت فروش بردگان به ایرانیان سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43-44</ref>.
فهرست نودوچهارم، مکه معظمه است و نویسنده در وهله اول، اقدامات لازم توسط یک زائر را بیان کرده است. شرحی هم از شهر مکه و خانه‌های آن آورده است. در این میان نگاهی به بازار برده‎فروشان نیز دارد و از ممنوعیت فروش بردگان به ایرانیان سخن گفته است<ref>ر.ک: همان، ص43-44</ref>.


نویسنده، شرحی از مسجدالحرام ارائه داده که بیشتر کلیات است و وقتی درباره مقام ابراهیم سخن گفته، به‎تفصیل از بحث ولایت یاد کرده است. علاوه ‎بر ‎این، او از محراب‌های ائمه جماعت مذاهب چهارگانه با دقتی خاص سخن گفته و از اینکه در خانه کعبه هر شب باز است و مبلغی گرفته و مردم را راه می‎دهند و البته مانع ورود ایرانی‎ها می‎شوند، مطالبی را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>.
نویسنده، شرحی از مسجدالحرام ارائه داده که بیشتر کلیات است و وقتی درباره مقام ابراهیم سخن گفته، به‎تفصیل از بحث ولایت یاد کرده است. علاوه ‎بر ‎این، او از محراب‌های ائمه جماعت مذاهب چهارگانه با دقتی خاص سخن گفته و از اینکه در خانه کعبه هر شب باز است و مبلغی گرفته و مردم را راه می‎دهند و البته مانع ورود ایرانی‎ها می‌شوند، مطالبی را بیان نموده است<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>.


او بعد از رفتن به منی، عرفات و مشعر و رمی جمرات و پایان اعمال حج، به مستحبات این سفر اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
او بعد از رفتن به منی، عرفات و مشعر و رمی جمرات و پایان اعمال حج، به مستحبات این سفر اشاره می‌کند<ref>ر.ک: همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش