پرش به محتوا

عقائد الشيخية: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
خط ۳۹: خط ۳۹:
غلو در لغت به معنای بالا بردن و از حد گذشتن است؛ به‎عبارت‎دیگر، غلو تجاوز کردن از حد و اندازه است و در اصطلاح به معنای بالا بردن چیز یا کسی از جایگاه عبودیت و رساندن او به جایگاه ربوبیت است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>.
غلو در لغت به معنای بالا بردن و از حد گذشتن است؛ به‎عبارت‎دیگر، غلو تجاوز کردن از حد و اندازه است و در اصطلاح به معنای بالا بردن چیز یا کسی از جایگاه عبودیت و رساندن او به جایگاه ربوبیت است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9</ref>.


غلات کسانی هستند که پیامبر(ص) و ائمه(ع) را به مقام خدایی می‎رسانند. اینان کسانی هستند که امیرالمؤمنین علی(ع)، حکم قتل برایشان صادر نمود و ائمه آنان را مسلمان نمی‎دانند<ref>ر.ک: همان</ref>.
غلات کسانی هستند که پیامبر(ص) و ائمه(ع) را به مقام خدایی می‎رسانند. اینان کسانی هستند که امیرالمؤمنین علی(ع)، حکم قتل برایشان صادر نمود و ائمه آنان را مسلمان نمی‌دانند<ref>ر.ک: همان</ref>.


تفویض دارای معانی متعددی است که یکی از آن‎ها به معنای غلو است؛ به این معنا که خداوند برخی از امور اداره جهان را به‎صورت کلی یا بخشی از آن را به پیامبر(ص) و ائمه(ع) واگذار نموده است؛ به‎گونه‌ای که آن بزرگواران عهده‎دار آفرینش موجودات، روزی دادن و مرگ‎ومیر آنان به‎صورت مستقل یا با همکاری و شراکت خدای متعال هستند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
تفویض دارای معانی متعددی است که یکی از آن‎ها به معنای غلو است؛ به این معنا که خداوند برخی از امور اداره جهان را به‎صورت کلی یا بخشی از آن را به پیامبر(ص) و ائمه(ع) واگذار نموده است؛ به‎گونه‌ای که آن بزرگواران عهده‎دار آفرینش موجودات، روزی دادن و مرگ‎ومیر آنان به‎صورت مستقل یا با همکاری و شراکت خدای متعال هستند<ref>ر.ک: همان، ص12</ref>.
خط ۴۵: خط ۴۵:
شیخیه و تابعین [[احسائی، احمد بن زین‌الدین|شیخ احمد احسائی]] کسانی هستند که به غلو مبتلا شدند و آل‎محمد(ص) را به مقام خدایی رساندند؛ بدین منظور میرزا موسی احقاقی اسکوئی که یکی از شاگردان سید رشتی و از شیوخ شیخیه است، می‎گوید: «من وقتی به‎دقت به اخبار و روایات نگاه می‎کنم، بی‎تردید درمی‎یابم که خداوند بسیاری از امور خود را به آن‎ها تفویض نموده است؛ اموری چون خالقیت، رازقیت، مرگ‎ومیر. وقتی به مردم می‎گویی: میکائیل مسئول ارزاق، عزرائیل مسئول مرگ و جبرئیل عهده‎دار خلق است به‎راحتی این مسئله را می‎پذیرند؛ درصورتی‎که این‎ها همگی خدمت‎گزار و نوکران ائمه(ع) هستند و زمانی که گفته می‌شود: [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]، ولی خداوند است؛ اوست که عهده‎دار اموری چون آفرینش، زنده کردن و میراندن موجودات به اذن خداوند است، به آسمان می‎پرند و پا به زمین می‎کوبند؛ به‎گونه‌ای که فکر می‎کنی عقلشان پریشان و زایل شده است...»<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.
شیخیه و تابعین [[احسائی، احمد بن زین‌الدین|شیخ احمد احسائی]] کسانی هستند که به غلو مبتلا شدند و آل‎محمد(ص) را به مقام خدایی رساندند؛ بدین منظور میرزا موسی احقاقی اسکوئی که یکی از شاگردان سید رشتی و از شیوخ شیخیه است، می‎گوید: «من وقتی به‎دقت به اخبار و روایات نگاه می‎کنم، بی‎تردید درمی‎یابم که خداوند بسیاری از امور خود را به آن‎ها تفویض نموده است؛ اموری چون خالقیت، رازقیت، مرگ‎ومیر. وقتی به مردم می‎گویی: میکائیل مسئول ارزاق، عزرائیل مسئول مرگ و جبرئیل عهده‎دار خلق است به‎راحتی این مسئله را می‎پذیرند؛ درصورتی‎که این‎ها همگی خدمت‎گزار و نوکران ائمه(ع) هستند و زمانی که گفته می‌شود: [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]]، ولی خداوند است؛ اوست که عهده‎دار اموری چون آفرینش، زنده کردن و میراندن موجودات به اذن خداوند است، به آسمان می‎پرند و پا به زمین می‎کوبند؛ به‎گونه‌ای که فکر می‎کنی عقلشان پریشان و زایل شده است...»<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.


نویسنده می‎نویسد: وقتی به میرزا گفته می‌شود: چگونه جبرئیل، میکائیل و عزرائیل عهده‎دار چنین مسئولیت‎هایی هستند؟ درحالی‎که خداوند خود در آیه چهلم از سوره روم می‎فرماید: '''اَللّٰهُ اَلَّذِي خَلَقَكمْ ثُمَّ رَزَقَكمْ ثُمَّ يمِيتُكمْ ثُمَّ يحْييكمْ هَلْ مِنْ شُرَكٰائِكمْ مَنْ يفْعَلُ مِنْ ذٰلِكمْ مِنْ شَيءٍ سُبْحٰانَهُ وَ تَعٰالىٰ عَمّٰا يشْرِكونَ''' (خداست که شما را آفرید، آنگاه به شما روزی داد، سپس شما را می‎میراند و پس‎ از آن شما را زنده می‎کند؛ آیا از معبودان شما کسی هست که چیزی از این [کارها] را انجام دهد؟ او منزّه و برتر است از اینکه به او شرک ورزند) و امثال این آیه که خلق و رزق و احیاء و اماته را منحصر به خدا می‎دانند، وی از این آیات روی برمی‎تابد و متمسک به روایات ضعیفی که غالیان در کتب خود نقل کرده‌اند، می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.
نویسنده می‎نویسد: وقتی به میرزا گفته می‌شود: چگونه جبرئیل، میکائیل و عزرائیل عهده‎دار چنین مسئولیت‎هایی هستند؟ درحالی‎که خداوند خود در آیه چهلم از سوره روم می‎فرماید: '''اَللّٰهُ اَلَّذِي خَلَقَكمْ ثُمَّ رَزَقَكمْ ثُمَّ يمِيتُكمْ ثُمَّ يحْييكمْ هَلْ مِنْ شُرَكٰائِكمْ مَنْ يفْعَلُ مِنْ ذٰلِكمْ مِنْ شَيءٍ سُبْحٰانَهُ وَ تَعٰالىٰ عَمّٰا يشْرِكونَ''' (خداست که شما را آفرید، آنگاه به شما روزی داد، سپس شما را می‎میراند و پس‎ از آن شما را زنده می‎کند؛ آیا از معبودان شما کسی هست که چیزی از این [کارها] را انجام دهد؟ او منزّه و برتر است از اینکه به او شرک ورزند) و امثال این آیه که خلق و رزق و احیاء و اماته را منحصر به خدا می‌دانند، وی از این آیات روی برمی‎تابد و متمسک به روایات ضعیفی که غالیان در کتب خود نقل کرده‌اند، می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص28</ref>.


سید کاظم رشتی که دومین شخصیت بعد از احسائی در فرقه شیخیه است، می‎گوید: [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] خود فرموده: «... أنا ولي الله في أرضه و المفوض إليه أمره و الحاكم في عباده... أنا أحيي و أميت و أنا أخلق و أرزق...» (من ولی و جانشین خداوند در زمینش هستم. من آن‎کسی هستم که خداوند امرش را به من تفویض نموده است. من حاکم در میان بندگانش هستم... من زندگانی می‎بخشم و می‎میرانم. من می‎آفرینم و روزی می‎دهم...»<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. او می‎گوید: این عباراتی که از زبان [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] صادر شده، صریح در این است که این افعال بر وجه حقیقت به آن حضرت منسوب است، نه بر وجه مجاز، آن‎چنان‎که برخی تصور نموده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>  
سید کاظم رشتی که دومین شخصیت بعد از احسائی در فرقه شیخیه است، می‎گوید: [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] خود فرموده: «... أنا ولي الله في أرضه و المفوض إليه أمره و الحاكم في عباده... أنا أحيي و أميت و أنا أخلق و أرزق...» (من ولی و جانشین خداوند در زمینش هستم. من آن‎کسی هستم که خداوند امرش را به من تفویض نموده است. من حاکم در میان بندگانش هستم... من زندگانی می‎بخشم و می‎میرانم. من می‎آفرینم و روزی می‌دهم...»<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. او می‎گوید: این عباراتی که از زبان [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] صادر شده، صریح در این است که این افعال بر وجه حقیقت به آن حضرت منسوب است، نه بر وجه مجاز، آن‎چنان‎که برخی تصور نموده‌اند<ref>ر.ک: همان، ص21</ref>  


نویسنده بعد از این نظریه شیخیه، به نظر شیعه در این‎باره اشاره نموده است.
نویسنده بعد از این نظریه شیخیه، به نظر شیعه در این‎باره اشاره نموده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش