۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
الف)- در فلسفه اولى: این رساله مفصلترین رساله از رسالههاى کندى است که به دست ما رسیده است. کندى این رساله را براى خلیفه عباسى المعتصم باللّه که سالهاى خلافتش از 218 تا 227ق، بود، به رشته تحریر درآورده است. رساله، بعد از دعا براى معتصم، با بحث از فلسفه و غایت آن و روشى که فیلسوف باید در تفکر فلسفى در پیش گیرد، آغاز میشود. کندى، فلسفه را بر همه علوم مقدم میداند و در بین اجزاى فلسفه، فلسفه اولى را برتر از دیگر اجزاى آن مینهد؛ زیرا شرافت علم به شرافت موضوع آن است و چون موضوع فلسفه اولى از نظر او حق اول و علت اولى است، پس خود آن نیز از جمیع علوم دیگر و سایر اجزاى فلسفه در رتبه بالاترى قرار دارد و فیلسوف تام کسى است که بر علم برتر احاطه دارد<ref>ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص3؛ مقدمه، ص5 </ref>. | الف)- در فلسفه اولى: این رساله مفصلترین رساله از رسالههاى کندى است که به دست ما رسیده است. کندى این رساله را براى خلیفه عباسى المعتصم باللّه که سالهاى خلافتش از 218 تا 227ق، بود، به رشته تحریر درآورده است. رساله، بعد از دعا براى معتصم، با بحث از فلسفه و غایت آن و روشى که فیلسوف باید در تفکر فلسفى در پیش گیرد، آغاز میشود. کندى، فلسفه را بر همه علوم مقدم میداند و در بین اجزاى فلسفه، فلسفه اولى را برتر از دیگر اجزاى آن مینهد؛ زیرا شرافت علم به شرافت موضوع آن است و چون موضوع فلسفه اولى از نظر او حق اول و علت اولى است، پس خود آن نیز از جمیع علوم دیگر و سایر اجزاى فلسفه در رتبه بالاترى قرار دارد و فیلسوف تام کسى است که بر علم برتر احاطه دارد<ref>ر.ک: کندی، یعقوب بن اسحاق، ص3؛ مقدمه، ص5 </ref>. | ||
او بحث خود را با بیان «مطالب علمى» چهارگانه، یعنى مطلب هل، مطلب ما، مطلب اىّ و مطلب لم، آغاز | او بحث خود را با بیان «مطالب علمى» چهارگانه، یعنى مطلب هل، مطلب ما، مطلب اىّ و مطلب لم، آغاز میکند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص30</ref>. | ||
در فن سوم رساله، از این مسئله بحث به میان میآید که آیا ممکن است شىء علت وجود خود واقع شود یا نه و با طرح احتمالات چهارگانهاى در مورد آن که همگى منتهى به تناقض میشوند، امتناع چنین امرى را اثبات مىکند<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. | در فن سوم رساله، از این مسئله بحث به میان میآید که آیا ممکن است شىء علت وجود خود واقع شود یا نه و با طرح احتمالات چهارگانهاى در مورد آن که همگى منتهى به تناقض میشوند، امتناع چنین امرى را اثبات مىکند<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. |
ویرایش