۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') |
جز (جایگزینی متن - 'مید' به 'مید') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
==سلمان ساوجی و حسادت معصرانش== | ==سلمان ساوجی و حسادت معصرانش== | ||
بعد از مرگ دلشادخاتون و شیخ حسن ایلخانی، این شاعر به دربار سلطان اویس رفته و به او اختصاص یافت. رابطه سلمان با سلطان اویس از زمان پدر و مادر این پادشاه، آغاز شده بود؛ زیرا اویس در شعر و علم از سلمان آموزش | بعد از مرگ دلشادخاتون و شیخ حسن ایلخانی، این شاعر به دربار سلطان اویس رفته و به او اختصاص یافت. رابطه سلمان با سلطان اویس از زمان پدر و مادر این پادشاه، آغاز شده بود؛ زیرا اویس در شعر و علم از سلمان آموزش میدید و شاعر نیز در ضمن مدح شیخ حسن و دلشادخاتون، نام اویس را هم که هنوز کودکی بیش نبود، ذکر میکرد. اویس نیز پسازآنکه به سلطنت رسید، به سلمان به چشم استاد خود نگاه میکرد. سلمان قصاید بسیاری در مدح سلطان اویس و یا در تهنیت برای فتحها و پیروزیهایش سرود و در زمان او، از عزت و احترام فراوانی برخوردار بود و ثروت بسیاری یافت، چنانکه موردحسادت همعصرانش قرار گرفت. پس از سلطان اویس، پسرش حسین که از سال 776 تا 784ق حکومت میکرد، بیشتر دوران حکومتش را با خاندان مظفر از یکسو و ترکمانان قراقویونلو از سوی دیگر، در درگیری و کشمکش بود. سلمان، سلطان حسین را هم در چند قصیده ستود. | ||
سلمان، علاوه بر شاهان و شاهزادگان ایلخانی، بسیاری از رجال آن دوره، از جمله شاه محمود و شاه شجاع مظفری را هم مدح کرد. | سلمان، علاوه بر شاهان و شاهزادگان ایلخانی، بسیاری از رجال آن دوره، از جمله شاه محمود و شاه شجاع مظفری را هم مدح کرد. | ||
هیچیک از شاعران قرن هشتم هجری از شغل شاعری نتوانستند به تمتع مالی سلمان برسند. پاداشها و صلههایی که شیخ حسن و بهخصوص دلشادخاتون و شاگرد شاعر؛ یعنی سلطان اویس به او | هیچیک از شاعران قرن هشتم هجری از شغل شاعری نتوانستند به تمتع مالی سلمان برسند. پاداشها و صلههایی که شیخ حسن و بهخصوص دلشادخاتون و شاگرد شاعر؛ یعنی سلطان اویس به او میداد، آنقدر زیاد بود که موردحسادت معاصرانش قرار گرفت. این شاعر علاوه بر مقرری ثابتی که از دربار پادشاهان ایلخانی میگرفت، در پایان عمرش بهفرمان سلطان اویس، املاکی را در نزدیکی ری و ساوه گرفت و این هنگامی بود که شاعر به فکر گوشهنشینی افتاده بود و میخواست از خدمت و ملازمت شاهان دست بکشد؛ اما سلطان اویس با وجود پذیرش تمام خواهشهای شاعر، این درخواست عزلتگزینی شاعر را نپذیرفت و سلمان تا پایان عمر این پادشاه و سپس مدتی در روزگار سلطنت پسرش، سلطان حسین، همچنان بر کار خود باقی بود و تنها در سال آخر عمرش، ناخواسته به این آرزو رسید و در گوشه انزوا و تنگدستی درگذشت. | ||
==وفات== | ==وفات== |
ویرایش