پرش به محتوا

علم الطبيعة: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎پ' به 'می‌پ'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎د' به 'ی‌د')
جز (جایگزینی متن - 'می‎پ' به 'می‌پ')
خط ۳۶: خط ۳۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در طبیعیات [[ارسطو]]، هشت کتاب مطرح شده است که عبارتند از: مبادی وجود و اصول علم طبیعت (که در ده باب مطرح شده است)، کتاب دوم درباره طبیعت است (و در نُه باب ارائه شده)، کتاب سوم، درباره حد حرکت و نامتناهی است (در دوازده باب)، کتاب چهارم، مباحث مکان و خلأ و زمان را در بیست باب بیان کرده است، پنجمین کتاب، حرکت را شرح کرده است (در نه باب). ارسطو در کتاب‎های ششم، هفتم و هشتم، به‎ترتیب در شانزده، شش و پانزده باب به مباحث قابل تجزیه بودن حرکت (پیوستگی در حرکت)، علت حرکت و جاودانگی آن، می‎پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/5 ر.ک: کتاب، ص5]</ref>.
در طبیعیات [[ارسطو]]، هشت کتاب مطرح شده است که عبارتند از: مبادی وجود و اصول علم طبیعت (که در ده باب مطرح شده است)، کتاب دوم درباره طبیعت است (و در نُه باب ارائه شده)، کتاب سوم، درباره حد حرکت و نامتناهی است (در دوازده باب)، کتاب چهارم، مباحث مکان و خلأ و زمان را در بیست باب بیان کرده است، پنجمین کتاب، حرکت را شرح کرده است (در نه باب). ارسطو در کتاب‎های ششم، هفتم و هشتم، به‎ترتیب در شانزده، شش و پانزده باب به مباحث قابل تجزیه بودن حرکت (پیوستگی در حرکت)، علت حرکت و جاودانگی آن، می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/5 ر.ک: کتاب، ص5]</ref>.


در کتاب اول که درباره علم طبیعت و اصول آن می‎باشد، نویسنده، روش بررسی در علم طبیعت را بیان می‌کند، از نظر او تحلیل داده‎ها به ساده‎ترین عناصر به‎منظور دسترسی به مبانی این علم، روشی است که باید در این علم مانند سایر علوم، پی گرفت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/95 ر.ک: متن کتاب، ص95-96]</ref>.
در کتاب اول که درباره علم طبیعت و اصول آن می‎باشد، نویسنده، روش بررسی در علم طبیعت را بیان می‌کند، از نظر او تحلیل داده‎ها به ساده‎ترین عناصر به‎منظور دسترسی به مبانی این علم، روشی است که باید در این علم مانند سایر علوم، پی گرفت<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/95 ر.ک: متن کتاب، ص95-96]</ref>.


او همچنین به بیان اصول اولین طبیعت می‎پردازد و بیان می‌دارد که این اصول، یا واحد هستند یا کثیر و اگر واحد باشند، یا بی‎حرکت هستند (چنان‎که پارمنیدس و ملیسوس بر آن بودند) یا در حرکت (چنان‎که علمای طبیعی و فیزیک بر آن هستند). در این میان، برخی هوا و برخی آب را اصل اولین دانسته‎اند. اگر اصل مورد بحث بیش از یکی باشد، یا باید متناهی باشد یا نامتناهی، اگر متناهی کثیر باشد، در آن صورت، دو یا سه یا چهار یا.... یک عدد دیگر است و اگر نامتناهی کثیر باشد، آنگاه، در نوع یکی، ولی در شکل یا فرم متفاوت است (مانند عقیده دموکریتوس) و یا در نوع نیز متفاوت و حتی ممکن است متضاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/96 ر.ک: همان، ص96]</ref>.
او همچنین به بیان اصول اولین طبیعت می‌پردازد و بیان می‌دارد که این اصول، یا واحد هستند یا کثیر و اگر واحد باشند، یا بی‎حرکت هستند (چنان‎که پارمنیدس و ملیسوس بر آن بودند) یا در حرکت (چنان‎که علمای طبیعی و فیزیک بر آن هستند). در این میان، برخی هوا و برخی آب را اصل اولین دانسته‎اند. اگر اصل مورد بحث بیش از یکی باشد، یا باید متناهی باشد یا نامتناهی، اگر متناهی کثیر باشد، در آن صورت، دو یا سه یا چهار یا.... یک عدد دیگر است و اگر نامتناهی کثیر باشد، آنگاه، در نوع یکی، ولی در شکل یا فرم متفاوت است (مانند عقیده دموکریتوس) و یا در نوع نیز متفاوت و حتی ممکن است متضاد باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/96 ر.ک: همان، ص96]</ref>.


وی در این کتاب، استدلالاتی علیه واحد بودن هستی ارائه می‌کند، نظریات فلاسفه طبیعی را بیان می‌دارد و نشان می‌دهد که این فیسلوفان در تبیین قضیه دارای دو موضع هستند. همچنین در این اثر بیان می‎شود که تمامی اندیشمندان «ضدین» را از اصول می‌دانند؛ چه آنها که وجود مطلق را به‎عنوان موجودی واحد و بی‎حرکت توصیف می‌کنند و چه آنان که گشادگی و تراکم را در زمره اصول به کار می‎برند. مباحث دیگر این کتاب، درباره تعداد اصول اولیه و طبیعت آنها و بیان تکوین از وجود و لاوجود و توضیح درباره ماده، صورت و عدم است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/98 ر.ک: همان، ص98-122]</ref>.
وی در این کتاب، استدلالاتی علیه واحد بودن هستی ارائه می‌کند، نظریات فلاسفه طبیعی را بیان می‌دارد و نشان می‌دهد که این فیسلوفان در تبیین قضیه دارای دو موضع هستند. همچنین در این اثر بیان می‎شود که تمامی اندیشمندان «ضدین» را از اصول می‌دانند؛ چه آنها که وجود مطلق را به‎عنوان موجودی واحد و بی‎حرکت توصیف می‌کنند و چه آنان که گشادگی و تراکم را در زمره اصول به کار می‎برند. مباحث دیگر این کتاب، درباره تعداد اصول اولیه و طبیعت آنها و بیان تکوین از وجود و لاوجود و توضیح درباره ماده، صورت و عدم است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/98 ر.ک: همان، ص98-122]</ref>.
خط ۴۸: خط ۴۸:
از نگاه وی، موجوداتی را که می‎بینیم، می‎توانیم در دو دسته کلی بگنجانیم؛ یعنی یا بگوییم آنها مستقیما فعل و ساخته طبیعت هستند و یا اینکه از علت‎های دیگر به وجود آمده‎اند؛ مثلاًطبیعت است که حیوانات و اجزای مختلف جسم آنها را به وجود آورده. همچنین، گیاهان، عناصر بسیطی مانند خاک و آتش و هوا و آب، فعل طبیعت هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/122 ر.ک: همان، ص122]</ref>.
از نگاه وی، موجوداتی را که می‎بینیم، می‎توانیم در دو دسته کلی بگنجانیم؛ یعنی یا بگوییم آنها مستقیما فعل و ساخته طبیعت هستند و یا اینکه از علت‎های دیگر به وجود آمده‎اند؛ مثلاًطبیعت است که حیوانات و اجزای مختلف جسم آنها را به وجود آورده. همچنین، گیاهان، عناصر بسیطی مانند خاک و آتش و هوا و آب، فعل طبیعت هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/122 ر.ک: همان، ص122]</ref>.


محور مباحث سومین کتاب، حرکت و نامتناهی است. نویسنده در این کتاب به تعریف حرکت و بیان هریک از حرکت و محرک و متحرک، وجود نامتناهی و بیان اقسام آن و همچنین وجود متناهی، می‎پردازد. او در این کتاب، نظریات فیثاغوری و افلاطونی در مورد موجودیت مستقل نامتناهی را نقد می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/152 ر.ک: همان، ص152-181]</ref>.
محور مباحث سومین کتاب، حرکت و نامتناهی است. نویسنده در این کتاب به تعریف حرکت و بیان هریک از حرکت و محرک و متحرک، وجود نامتناهی و بیان اقسام آن و همچنین وجود متناهی، می‌پردازد. او در این کتاب، نظریات فیثاغوری و افلاطونی در مورد موجودیت مستقل نامتناهی را نقد می‌کند<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/152 ر.ک: همان، ص152-181]</ref>.


چون طبیعت، مبدأ حرکت یا به عبارت شامل‎تر، طبیعت، مبدأ تغییر است. لازم است ابتدا آن را بشناسیم؛ چون جهل به حرکت، جهل به طبیعت در تمامی اجزائی است که از آن تشکیل شده است... حرکت را باید در گروه کمیات متصله (پیوستگی) وصف و تعریف کرد. بی‎نهایت هم خودش را در پیوستگی عرضه می‌کند؛ ازاین‎رو است که معمولا در تعاریف مربوط به پیوستگی، مفهوم بی‎نهایت به کار می‌رود. به‎علاوه، مکان، خلأ و زمان نیز از لوازم حرکت هستند؛ ازاین‎رو در این کتاب هریک از این امور باید توضیح یابد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/152 ر.ک: همان، ص152-153]</ref>.
چون طبیعت، مبدأ حرکت یا به عبارت شامل‎تر، طبیعت، مبدأ تغییر است. لازم است ابتدا آن را بشناسیم؛ چون جهل به حرکت، جهل به طبیعت در تمامی اجزائی است که از آن تشکیل شده است... حرکت را باید در گروه کمیات متصله (پیوستگی) وصف و تعریف کرد. بی‎نهایت هم خودش را در پیوستگی عرضه می‌کند؛ ازاین‎رو است که معمولا در تعاریف مربوط به پیوستگی، مفهوم بی‎نهایت به کار می‌رود. به‎علاوه، مکان، خلأ و زمان نیز از لوازم حرکت هستند؛ ازاین‎رو در این کتاب هریک از این امور باید توضیح یابد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/152 ر.ک: همان، ص152-153]</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:
او از این جمله هسیود که می‎گوید: «قبل از هرچیز، آشفتگی پدید آمد و آنگاه زمین فراخ‎سینه»، نتیجه می‎گیرد که احتمالا وی نیز تصور صحیحی از مکان داشته است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/183 ر.ک: همان، ص183]</ref>.
او از این جمله هسیود که می‎گوید: «قبل از هرچیز، آشفتگی پدید آمد و آنگاه زمین فراخ‎سینه»، نتیجه می‎گیرد که احتمالا وی نیز تصور صحیحی از مکان داشته است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/183 ر.ک: همان، ص183]</ref>.


وی همچنین در بخش خلأ می‎نویسد: آنهایی که معتقدند خلأ وجود دارد، آن را نوعی مکان یا ظرف می‎پندارند که قرار است وقتی که جسمی را در بر گرفته، پر باشد و هنگامی که از آن جسم تهی است، خالی باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/200 ر.ک: همان، ص200]</ref>.
وی همچنین در بخش خلأ می‎نویسد: آنهایی که معتقدند خلأ وجود دارد، آن را نوعی مکان یا ظرف می‌پندارند که قرار است وقتی که جسمی را در بر گرفته، پر باشد و هنگامی که از آن جسم تهی است، خالی باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/200 ر.ک: همان، ص200]</ref>.


در مجموع، مباحث کتاب چهارم، حول چیستی مکان، طبقه‎بندی آن، ماده یا صورت بودنش، امکان یا امتناع وجود مکان در خودش یا مکانی دیگر، معنای خلأ و بیان نظرات مختلف در آن، عدم امکان وجود خلأ مجزای از جسم، عدم وجود خلأ در اجسام، تعریف زمان، تردید درباره وجود آن، بیان صفات گوناگونش و... می‎چرخد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/181 ر.ک: همان، ص181-236]</ref>.
در مجموع، مباحث کتاب چهارم، حول چیستی مکان، طبقه‎بندی آن، ماده یا صورت بودنش، امکان یا امتناع وجود مکان در خودش یا مکانی دیگر، معنای خلأ و بیان نظرات مختلف در آن، عدم امکان وجود خلأ مجزای از جسم، عدم وجود خلأ در اجسام، تعریف زمان، تردید درباره وجود آن، بیان صفات گوناگونش و... می‎چرخد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/181 ر.ک: همان، ص181-236]</ref>.


از کتاب پنجم تا هشتم، مباحث مربوط به حرکت مطرح می‎شوند و در آنها به‎ترتیب از طبقه‎بندی حرکات، پیوستگی حرکت، علت آن و جاودانگی‌اش صحبت می‎شود. در طبقه‎بندی حرکات، انواع تغییرات و فرایندها شرح داده می‎شوند و اقسام حرکت و حرکت‎ناپذیران (اشیای ثابت) بیان می‎گردد. همچنین مقولاتی مانند باهم بودن، جدا بودن، در تماس بودن، میانه، متوالی، مجاورت و در پیوستگی بودن توضیح می‎یابند. نویسنده، سپس وحدت و کثرت حرکات را شرح می‌دهد و پس از آن به بیان تضاد در حرکات و همچنین تضاد میان حرکت و سکون می‎پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/237 ر.ک: همان، ص237-265]</ref>.
از کتاب پنجم تا هشتم، مباحث مربوط به حرکت مطرح می‎شوند و در آنها به‎ترتیب از طبقه‎بندی حرکات، پیوستگی حرکت، علت آن و جاودانگی‌اش صحبت می‎شود. در طبقه‎بندی حرکات، انواع تغییرات و فرایندها شرح داده می‎شوند و اقسام حرکت و حرکت‎ناپذیران (اشیای ثابت) بیان می‎گردد. همچنین مقولاتی مانند باهم بودن، جدا بودن، در تماس بودن، میانه، متوالی، مجاورت و در پیوستگی بودن توضیح می‎یابند. نویسنده، سپس وحدت و کثرت حرکات را شرح می‌دهد و پس از آن به بیان تضاد در حرکات و همچنین تضاد میان حرکت و سکون می‌پردازد<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/237 ر.ک: همان، ص237-265]</ref>.


او درباره ضدیت حرکت و سکون می‎نویسد: مطلقا هر حرکتی در ضدیت با حرکت دیگر است، اما سکون نیز در تقابل با حرکت است. فقط سکون عدم است، ولی عدم نیز می‎تواند در برخی وجوه، ضد به حساب آید<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/260 ر.ک: همان، ص260]</ref>.
او درباره ضدیت حرکت و سکون می‎نویسد: مطلقا هر حرکتی در ضدیت با حرکت دیگر است، اما سکون نیز در تقابل با حرکت است. فقط سکون عدم است، ولی عدم نیز می‎تواند در برخی وجوه، ضد به حساب آید<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17971/1/260 ر.ک: همان، ص260]</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش