۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
جز (جایگزینی متن - 'هه' به 'هه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
برخی از ویژگیهای قصاید او را چنین میتوان برشمرد: | برخی از ویژگیهای قصاید او را چنین میتوان برشمرد: | ||
# تسلط بر | # تسلط بر واژهها: «بهکارگیری و استخدام کلمات مهجور و غریبی مانند «چالیش» به معنی ناز و خرام و جنگ و جدال، «بیغارهزن»، یعنی طعنهزن و ملامتگر، «غیث»، به معنی باران، ابری که از آن باران ببارد، «اعتق»، یعنی عاتقتر و «عاتق»، به معنی رها، آزاد، «آقچه»، یعنی سکه زر یا سیم، «آخشیجان»، به معنی عنصر هریک از عناصر چهارگانه، «کسمه»، یعنی مویی چند که زنان از سر زلف خود پیچ و خم داده و بر رخسار گذارند، «مخیم»، خیمهگاه، اردوگاه، معسکر و امثال آن و نیز استفاده از قوافی بسیار مشکل در قصاید مطول نشانگر تسلط او بر ادبیات کهن و شعر کلاسیک است»<ref>همان</ref>. | ||
# احاطه بیبدیل وی بر داستانهای شاهنامه: تلمیحات فراوان او در قصایدش بر اشعار و | # احاطه بیبدیل وی بر داستانهای شاهنامه: تلمیحات فراوان او در قصایدش بر اشعار و افسانههای فردوسی دلیل بر این مدعاست.<ref>ر.ک: همان، صفحه ده و یازده</ref>. | ||
# اطلاع دقیق از علوم موسیقی، هیئت و نجوم. | # اطلاع دقیق از علوم موسیقی، هیئت و نجوم. | ||
# صنایع لفظی و معنوی در اشعار وی: استفاده و بهکارگیری انواع | # صنایع لفظی و معنوی در اشعار وی: استفاده و بهکارگیری انواع آرایهها و صنایع لفظی و معنوی در سرودههای ناصری، بیانگر تسلط کامل او بر صناعات ادبی، بهخصوص تشبیه، استعاره و تلمیح است: | ||
#:مثالی از استعاره: | #:مثالی از استعاره: | ||
#:{{شعر}} | #:{{شعر}} | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
#:و یا | #:و یا | ||
#:{{شعر}} | #:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''بهناگه کور شد اسفندیار لیل را دیده''|2=''تو گفتی تیر خور جست از کمان پور زال زر''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، | #:{{ب|''بهناگه کور شد اسفندیار لیل را دیده''|2=''تو گفتی تیر خور جست از کمان پور زال زر''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحههای یازده و دوازده</ref>. | ||
# آشنایی وی به زبان عربی و قرآن بسیار افزون و در حد محققان علوم دینی و مذهبی بوده است | # آشنایی وی به زبان عربی و قرآن بسیار افزون و در حد محققان علوم دینی و مذهبی بوده است | ||
# در آیینهزاران مذاهب و ادیان الهی، بهویژه آئین اسلام و کیش زردشت و کتاب اوستا و | # در آیینهزاران مذاهب و ادیان الهی، بهویژه آئین اسلام و کیش زردشت و کتاب اوستا و گاتههای آن تفحصی بسزا داشته و جبلّت را با فروغ شریعت نورانی ساخته است. | ||
# ناصری علاوه بر قصیدهسرایی در سرودن مسمطات، آنهم در مدح و منقبت ائمه هدی و معصومین خاندان ولا، استادی مسلم و سخنپردازی مفخّم است. وی در سرودن مسمطات بر آن بوده تا از قوافی سخت و بسیار دشوار بهره گیرد. اگرچه استفاده از قوافی و | # ناصری علاوه بر قصیدهسرایی در سرودن مسمطات، آنهم در مدح و منقبت ائمه هدی و معصومین خاندان ولا، استادی مسلم و سخنپردازی مفخّم است. وی در سرودن مسمطات بر آن بوده تا از قوافی سخت و بسیار دشوار بهره گیرد. اگرچه استفاده از قوافی و واژههای مهجور در این روزگار شاعران را بهراستی کاری ناصواب است، اما بههرحال این غنای طبع، معیاری بر تبحر و ذوق زخار ناصری در آفرینش مسمطات است؛ بهطوریکه سرودههای او مسمطات منوچهری را به ذهن متبادر میکند؛ برای مثال بشنوید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''صبح چو از باختر، چهره نمود آفتاب''|2=''ریخت به هر روزنی، آقچه و زر ناب''}} | {{ب|''صبح چو از باختر، چهره نمود آفتاب''|2=''ریخت به هر روزنی، آقچه و زر ناب''}} | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
{{ب|''خیز و نگارا بریز، باده گلگون به جام''|2=''تا شکند رنگ او، رونق ماه تمام''}} | {{ب|''خیز و نگارا بریز، باده گلگون به جام''|2=''تا شکند رنگ او، رونق ماه تمام''}} | ||
{{ب|''زانکه برد زنگ غم، از دل، شرب مدام''|2=''خاصه ز دست جوان، ویژه به هنگام بام''}} | {{ب|''زانکه برد زنگ غم، از دل، شرب مدام''|2=''خاصه ز دست جوان، ویژه به هنگام بام''}} | ||
{{ب|''وقت صبوح است هان ای مه رومیغلام''|2=''گیر، به دفع خمار بر کف، جام نبید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، | {{ب|''وقت صبوح است هان ای مه رومیغلام''|2=''گیر، به دفع خمار بر کف، جام نبید''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحههای سیزده و چهارده</ref>. | ||
ناصری در ابیاتی خود را با رشیدالدین وطواط و عنصری برابر و بلکه والاتر دانسته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. او در قصیدهای عالی، خود را از مداحی دیگران همانند برخی از شاعران متملق و مدحسرا مبرا ساخته و گفته است من بهجز مدح خاندان عصمت و طهارت(ع) مدح دیگری را نمیگویم و بهتصریح، مداحی سلاطین و حکمرانان را تقبیح کرده است: | ناصری در ابیاتی خود را با رشیدالدین وطواط و عنصری برابر و بلکه والاتر دانسته است.<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. او در قصیدهای عالی، خود را از مداحی دیگران همانند برخی از شاعران متملق و مدحسرا مبرا ساخته و گفته است من بهجز مدح خاندان عصمت و طهارت(ع) مدح دیگری را نمیگویم و بهتصریح، مداحی سلاطین و حکمرانان را تقبیح کرده است: | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
{{ب|''مدح تو را ناصری چگونه سراید''|2=''وصف تو بحری است بیکرانه و پایان''}} | {{ب|''مدح تو را ناصری چگونه سراید''|2=''وصف تو بحری است بیکرانه و پایان''}} | ||
{{ب|''بیستوچهارم ز عمر رفته و گفتم''|2=''مدح تو را و نبی به شیوه حسّان''}} | {{ب|''بیستوچهارم ز عمر رفته و گفتم''|2=''مدح تو را و نبی به شیوه حسّان''}} | ||
{{ب|''از نعَمَت نانکی است چشمه خورشید''|2=''وز کرمت، فرغری است لجه عمّان''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، | {{ب|''از نعَمَت نانکی است چشمه خورشید''|2=''وز کرمت، فرغری است لجه عمّان''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحههای پانزده و شانزده</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش