پرش به محتوا

رساله لوایح: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۲ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎خ' به 'ی‌خ'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎خ' به 'ی‌خ')
خط ۴۶: خط ۴۶:
از مبانی فکری‎ [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎‎القضات]]‎، موضوع‎ ترک‎ و بی‎‎اختیاری عاشق در‎ قلمرو‎ عشق است؛ زیرا ترکِ اختیار، موجب پیشرفت و تعالی عاشق در مسیر سلوک است؛ به‎گونه‌ای که‎ بی‎اختیاری‎ طی‎ منازل سلوک را برای سالک آسان‎‎تر و راه‎ را‎ هموارتر‎ می‎‎سازد‎. ازاین‎رو، [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] در رساله لوایح از قول جنید بغدادی در باب بی‎اختیاری در مسیر عشق آورده: «جنید را گفتند خواهی که مرحضرت ‎ ‎آفریدگار را بینی، گفت‎: نه. گفت: چرا؟ گفت بخواست و نیافت، بدین نسبت همه آفت در اختیار من است و من از آفت اختیار پناه بدو سازم» و همچنین: «در عشق آنکه بختیار است، بی‎اختیار‎ است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/92396/114 ر.ک: جعفری، مرتضی و دیگران، ص114]</ref>.
از مبانی فکری‎ [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎‎القضات]]‎، موضوع‎ ترک‎ و بی‎‎اختیاری عاشق در‎ قلمرو‎ عشق است؛ زیرا ترکِ اختیار، موجب پیشرفت و تعالی عاشق در مسیر سلوک است؛ به‎گونه‌ای که‎ بی‎اختیاری‎ طی‎ منازل سلوک را برای سالک آسان‎‎تر و راه‎ را‎ هموارتر‎ می‎‎سازد‎. ازاین‎رو، [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] در رساله لوایح از قول جنید بغدادی در باب بی‎اختیاری در مسیر عشق آورده: «جنید را گفتند خواهی که مرحضرت ‎ ‎آفریدگار را بینی، گفت‎: نه. گفت: چرا؟ گفت بخواست و نیافت، بدین نسبت همه آفت در اختیار من است و من از آفت اختیار پناه بدو سازم» و همچنین: «در عشق آنکه بختیار است، بی‎اختیار‎ است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/92396/114 ر.ک: جعفری، مرتضی و دیگران، ص114]</ref>.


در یکی از فصول کتاب چنین می‎خوانیم: «عاشق را طلب رضای معشوق در عشق شرط راه است و رضا از روی ظاهر در تیمار امر معشوق بود اما قومی را که نظر بر ارادت و حکم او افتد اگر امر متخلف ماند باک ندارند. ای برادر فرمان معشوق دیگرست و ارادتش دیگر، گاه‎گاه فرمان معشوق محکی شود که عیار باطن عاشق بدان بتوان دانست روا بود که فرمان نبرد اگر خواهد که فرمان برد خامی بود که در عشق ناتمام بود و اگر فرمان نبرد کامل بود و مراد او حاصل بود»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 22-21</ref>.
در یکی از فصول کتاب چنین می‌خوانیم: «عاشق را طلب رضای معشوق در عشق شرط راه است و رضا از روی ظاهر در تیمار امر معشوق بود اما قومی را که نظر بر ارادت و حکم او افتد اگر امر متخلف ماند باک ندارند. ای برادر فرمان معشوق دیگرست و ارادتش دیگر، گاه‎گاه فرمان معشوق محکی شود که عیار باطن عاشق بدان بتوان دانست روا بود که فرمان نبرد اگر خواهد که فرمان برد خامی بود که در عشق ناتمام بود و اگر فرمان نبرد کامل بود و مراد او حاصل بود»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 22-21</ref>.


در فرازی دیگر از عبارات کتاب می‎خوانیم: بوالعجب آینه‌ایست آینه عشق، در وی صورت عاشق و جمال معشوق بنماید، بی‎تعدد و تکثر؛ و این معنی بیذوق فهم نشود و آنچه گفته‌اند که معشوق در خود نگرد، عاشق را بیند زیرا که آفت عشق عاشق را نیست کرده است. آنچه از او در علم معشوق حاصل است منظور اوست، بی‎توهمی و تعددی و اگر بگویم که آنچه در علم معشوق حاصل است اوست راست بود معلوم و علم و عالم باشند بی‎تعدد:
در فرازی دیگر از عبارات کتاب می‌خوانیم: بوالعجب آینه‌ایست آینه عشق، در وی صورت عاشق و جمال معشوق بنماید، بی‎تعدد و تکثر؛ و این معنی بیذوق فهم نشود و آنچه گفته‌اند که معشوق در خود نگرد، عاشق را بیند زیرا که آفت عشق عاشق را نیست کرده است. آنچه از او در علم معشوق حاصل است منظور اوست، بی‎توهمی و تعددی و اگر بگویم که آنچه در علم معشوق حاصل است اوست راست بود معلوم و علم و عالم باشند بی‎تعدد:


{{شعر}}
{{شعر}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش