پرش به محتوا

رساله لوایح: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'قديمي' به 'قدیمی')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۳۶: خط ۳۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
محقق اثر در مقدمه از دست‎یابی به نسخه منحصربه‎فردی از کتاب سخن گفته است. سپس مشکلات تصحیح آن را مطرح کرده است: «هر چه تفحص گردید کمترین نشانه‎ای از نسخه دیگر این رساله چه در کتابخانه‎های معروف داخله و چه در کتابخانه‎ها و موزه‎های کشورهای خارج به دست نیامد. اینک مدت سه سال به‎قدر همت خویش کوشید تا کلمات لایقرء کتاب را که کاتب از روی عدم فضل به‎طور غیر مقرو رسم کرده و بخصوص در ضبط آیات قرآنی و احادیث نبوی و به‎طورکلی عبارات عربی به‎واسطه عدم آشنایی به آن زبان سهل‎انگاری زیادی به خرج داده بود ضمن کمک گرفتن از سایر آثار مؤلف تا سرحد امکان تصحیح و تکمیل نموده و رساله را شایسته تقدیم به پیشگاه خداوندان ذوق و ادب بداند»<ref>ر.ک: دیباچه، صفحه ب و ج</ref>.
محقق اثر در مقدمه از دست‎یابی به نسخه منحصربه‎فردی از کتاب سخن گفته است. سپس مشکلات تصحیح آن را مطرح کرده است: «هر چه تفحص گردید کمترین نشانه‌ای از نسخه دیگر این رساله چه در کتابخانه‎های معروف داخله و چه در کتابخانه‎ها و موزه‎های کشورهای خارج به دست نیامد. اینک مدت سه سال به‎قدر همت خویش کوشید تا کلمات لایقرء کتاب را که کاتب از روی عدم فضل به‎طور غیر مقرو رسم کرده و بخصوص در ضبط آیات قرآنی و احادیث نبوی و به‎طورکلی عبارات عربی به‎واسطه عدم آشنایی به آن زبان سهل‎انگاری زیادی به خرج داده بود ضمن کمک گرفتن از سایر آثار مؤلف تا سرحد امکان تصحیح و تکمیل نموده و رساله را شایسته تقدیم به پیشگاه خداوندان ذوق و ادب بداند»<ref>ر.ک: دیباچه، صفحه ب و ج</ref>.


رساله لوایح از متون معروف عرفانی است که به اقتدای سوانح شیخ احمد غزالی نوشته شده است. ارادت [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات همدانی]] به مؤلف سوانح و ارتباط آن دو با یکدیگر، وجود نسخه‎ای از لوایح در مجموعه‎ای که تمهیدات [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] نیز در کنار آن آمده و بعضی عوامل دیگر، موجب شده است که این اثر به نام [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] شهرت یابد و یک‎بار نیز در ایران به نام او به چاپ برسد. این انتساب ناروا به بسیاری از کتاب‎ها و پژوهش‎های ادبی تسری یافته است. از سوی دیگر، در بعضی نوشته‎ها (اعم از فهرست‎ها، تاریخ‎های ادبیات و پژوهش‎های ادبی- عرفانی) جز از [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]]، اشخاص دیگری مؤلف لوایح معرفی شده‎اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/45594/203 ر.ک: شادروی‎منش، محمد، ص203]</ref>.
رساله لوایح از متون معروف عرفانی است که به اقتدای سوانح شیخ احمد غزالی نوشته شده است. ارادت [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات همدانی]] به مؤلف سوانح و ارتباط آن دو با یکدیگر، وجود نسخه‌ای از لوایح در مجموعه‌ای که تمهیدات [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] نیز در کنار آن آمده و بعضی عوامل دیگر، موجب شده است که این اثر به نام [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] شهرت یابد و یک‎بار نیز در ایران به نام او به چاپ برسد. این انتساب ناروا به بسیاری از کتاب‎ها و پژوهش‎های ادبی تسری یافته است. از سوی دیگر، در بعضی نوشته‎ها (اعم از فهرست‎ها، تاریخ‎های ادبیات و پژوهش‎های ادبی- عرفانی) جز از [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]]، اشخاص دیگری مؤلف لوایح معرفی شده‌اند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/45594/203 ر.ک: شادروی‎منش، محمد، ص203]</ref>.


[[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] این رساله را درباره عشق و احوال و اعراض آن به سبک سوانح خواجه احمد غزالی به رشته تحریر درآورده است و در چهار مورد نیز از متن سوانح استشهاد کرده است. ولی در واقع باید اذعان کرد که چه از نظر تعداد و ترتیب فصول و چه از نظر کیفیت بیان مطالب و شرح دقائق بر سوانح رجحان دارد و قدرت و هنر نویسنده ضمن احاطه او بر رموز و دقائق عشق در این کتاب کاملاً متجلی و نمایان است و حقیقتاً بایستی آن را یکی از نفائس ادبی و شاهکار عالم عشق شمرد<ref>ر.ک: دیباچه، صفحه ج و د</ref>.
[[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] این رساله را درباره عشق و احوال و اعراض آن به سبک سوانح خواجه احمد غزالی به رشته تحریر درآورده است و در چهار مورد نیز از متن سوانح استشهاد کرده است. ولی در واقع باید اذعان کرد که چه از نظر تعداد و ترتیب فصول و چه از نظر کیفیت بیان مطالب و شرح دقائق بر سوانح رجحان دارد و قدرت و هنر نویسنده ضمن احاطه او بر رموز و دقائق عشق در این کتاب کاملاً متجلی و نمایان است و حقیقتاً بایستی آن را یکی از نفائس ادبی و شاهکار عالم عشق شمرد<ref>ر.ک: دیباچه، صفحه ج و د</ref>.
خط ۴۴: خط ۴۴:
«رساله لوایح» یکی از آثار برگزیده در بستر مکتب عرفانی «کشف و شهود» است که در تبیین «مراتب مکاشفه» نگاشته شده است. در غلبه نظام گفتمانی مسلط بر اثر یعنی «گفتمان عشق شهودی و مکاشفه عیانی»، یکی از رویکردهای گفتمانی متمایز آن را باید در شیوه حضور مشارکین محوری گفتمان در قالب اضلاع سه‎گانه مثلث عشق جستجو کرد. [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات همدانی]] با ارائه گفتمانی چندبعدی با محوریت «عاشق»، ارتباط متقابل وی با «معشوق» و واسطه‎گری «عشق»، سعی در بیان «عشق شهودی» با دیدگاه منحصربه‎فرد و شاعرانه خود دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/98678/13 ر.ک: وفایی، عباسعلی؛ میلادی، فرشته، ص13]</ref>.
«رساله لوایح» یکی از آثار برگزیده در بستر مکتب عرفانی «کشف و شهود» است که در تبیین «مراتب مکاشفه» نگاشته شده است. در غلبه نظام گفتمانی مسلط بر اثر یعنی «گفتمان عشق شهودی و مکاشفه عیانی»، یکی از رویکردهای گفتمانی متمایز آن را باید در شیوه حضور مشارکین محوری گفتمان در قالب اضلاع سه‎گانه مثلث عشق جستجو کرد. [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات همدانی]] با ارائه گفتمانی چندبعدی با محوریت «عاشق»، ارتباط متقابل وی با «معشوق» و واسطه‎گری «عشق»، سعی در بیان «عشق شهودی» با دیدگاه منحصربه‎فرد و شاعرانه خود دارد<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/98678/13 ر.ک: وفایی، عباسعلی؛ میلادی، فرشته، ص13]</ref>.


از مبانی فکری‎ [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎‎القضات]]‎، موضوع‎ ترک‎ و بی‎‎اختیاری عاشق در‎ قلمرو‎ عشق است؛ زیرا ترکِ اختیار، موجب پیشرفت و تعالی عاشق در مسیر سلوک است؛ به‎گونه‎ای که‎ بی‎اختیاری‎ طی‎ منازل سلوک را برای سالک آسان‎‎تر و راه‎ را‎ هموارتر‎ می‎‎سازد‎. ازاین‎رو، [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] در رساله لوایح از قول جنید بغدادی در باب بی‎اختیاری در مسیر عشق آورده: «جنید را گفتند خواهی که مرحضرت ‎ ‎آفریدگار را بینی، گفت‎: نه. گفت: چرا؟ گفت بخواست و نیافت، بدین نسبت همه آفت در اختیار من است و من از آفت اختیار پناه بدو سازم» و همچنین: «در عشق آنکه بختیار است، بی‎اختیار‎ است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/92396/114 ر.ک: جعفری، مرتضی و دیگران، ص114]</ref>.
از مبانی فکری‎ [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎‎القضات]]‎، موضوع‎ ترک‎ و بی‎‎اختیاری عاشق در‎ قلمرو‎ عشق است؛ زیرا ترکِ اختیار، موجب پیشرفت و تعالی عاشق در مسیر سلوک است؛ به‎گونه‌ای که‎ بی‎اختیاری‎ طی‎ منازل سلوک را برای سالک آسان‎‎تر و راه‎ را‎ هموارتر‎ می‎‎سازد‎. ازاین‎رو، [[عین‌القضات همدانی، عبدالله بن محمد|عین‎القضات]] در رساله لوایح از قول جنید بغدادی در باب بی‎اختیاری در مسیر عشق آورده: «جنید را گفتند خواهی که مرحضرت ‎ ‎آفریدگار را بینی، گفت‎: نه. گفت: چرا؟ گفت بخواست و نیافت، بدین نسبت همه آفت در اختیار من است و من از آفت اختیار پناه بدو سازم» و همچنین: «در عشق آنکه بختیار است، بی‎اختیار‎ است»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/92396/114 ر.ک: جعفری، مرتضی و دیگران، ص114]</ref>.


در یکی از فصول کتاب چنین می‎خوانیم: «عاشق را طلب رضای معشوق در عشق شرط راه است و رضا از روی ظاهر در تیمار امر معشوق بود اما قومی را که نظر بر ارادت و حکم او افتد اگر امر متخلف ماند باک ندارند. ای برادر فرمان معشوق دیگرست و ارادتش دیگر، گاه‎گاه فرمان معشوق محکی شود که عیار باطن عاشق بدان بتوان دانست روا بود که فرمان نبرد اگر خواهد که فرمان برد خامی بود که در عشق ناتمام بود و اگر فرمان نبرد کامل بود و مراد او حاصل بود»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 22-21</ref>.
در یکی از فصول کتاب چنین می‎خوانیم: «عاشق را طلب رضای معشوق در عشق شرط راه است و رضا از روی ظاهر در تیمار امر معشوق بود اما قومی را که نظر بر ارادت و حکم او افتد اگر امر متخلف ماند باک ندارند. ای برادر فرمان معشوق دیگرست و ارادتش دیگر، گاه‎گاه فرمان معشوق محکی شود که عیار باطن عاشق بدان بتوان دانست روا بود که فرمان نبرد اگر خواهد که فرمان برد خامی بود که در عشق ناتمام بود و اگر فرمان نبرد کامل بود و مراد او حاصل بود»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص 22-21</ref>.


در فرازی دیگر از عبارات کتاب می‎خوانیم: بوالعجب آینه‎ایست آینه عشق، در وی صورت عاشق و جمال معشوق بنماید، بی‎تعدد و تکثر؛ و این معنی بیذوق فهم نشود و آنچه گفته‎اند که معشوق در خود نگرد، عاشق را بیند زیرا که آفت عشق عاشق را نیست کرده است. آنچه از او در علم معشوق حاصل است منظور اوست، بی‎توهمی و تعددی و اگر بگویم که آنچه در علم معشوق حاصل است اوست راست بود معلوم و علم و عالم باشند بی‎تعدد:
در فرازی دیگر از عبارات کتاب می‎خوانیم: بوالعجب آینه‌ایست آینه عشق، در وی صورت عاشق و جمال معشوق بنماید، بی‎تعدد و تکثر؛ و این معنی بیذوق فهم نشود و آنچه گفته‌اند که معشوق در خود نگرد، عاشق را بیند زیرا که آفت عشق عاشق را نیست کرده است. آنچه از او در علم معشوق حاصل است منظور اوست، بی‎توهمی و تعددی و اگر بگویم که آنچه در علم معشوق حاصل است اوست راست بود معلوم و علم و عالم باشند بی‎تعدد:


{{شعر}}
{{شعر}}
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش