۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
| خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
کتاب با نگاهی به گوشههایی از زندگی پرفرازونشیب [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام فراهانی]] و آثارش آغاز شده است. نسب [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] با سیوهفت واسطه از طریق [[امام سجاد(ع)|امام زینالعابدین(ع)]]، به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] میرسد و اکثر آنان افرادی هستند که از نظر ادب و فرهنگ و تاریخ و یا سیاست و خدمات دیوانی و اداری منشأ اثر | کتاب با نگاهی به گوشههایی از زندگی پرفرازونشیب [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام فراهانی]] و آثارش آغاز شده است. نسب [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] با سیوهفت واسطه از طریق [[امام سجاد(ع)|امام زینالعابدین(ع)]]، به [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] میرسد و اکثر آنان افرادی هستند که از نظر ادب و فرهنگ و تاریخ و یا سیاست و خدمات دیوانی و اداری منشأ اثر بودهاند<ref>ر.ک: همان، صفحه پنج</ref>. | ||
در بخشی از این مقدمه، به خدمات [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] پرداخته شده است. از جمله مهمترین خدمات [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]]، خدمت به فرهنگ کشور بوده است؛ بدین معنی که سیاق و عبارات و نوشتههای ایران را که از زمان صفویه رو به انحطاط گذاشته بود و مبدل به عبارتپردازیهای مغلق شده، تغییر و تبدیل به عبارات سهل و ساده داده است و در واقع میتوان [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] را معمار نثر جدید فارسی بشمار آورد و منشآت وی گواه صادقی بر این مدعاست. [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] نهتنها در نثر، بلکه در شعر نیز قدرتی بسزا دارد و در این فن هرچند که شاگرد مکتب شعرای خراسان است، اما مانند نثر، صاحب ابتکار و تصرف و شیرینکاری و تجدد است؛ خاصه در اشعاری که قصدی خاص دارد و میخواهد چیزی بگوید و مطلبی بپروراند و از آن جمله است قصیده «نونیه» که بعد از یکی از شکستهای مجاهدان در آذربایجان که موجب شکست لشکریان ولیعهد نیز گردید و کارها را خراب و اختیار را از کف سردار لشکر بهدر برد، میگوید و میموید:{{شعر}}{{ب|''آه، از این قوم بیحمیت و بیدین''|2='' کرد ری، ترک خمسه و لر قزوین''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه نه و ده</ref>. | در بخشی از این مقدمه، به خدمات [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] پرداخته شده است. از جمله مهمترین خدمات [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]]، خدمت به فرهنگ کشور بوده است؛ بدین معنی که سیاق و عبارات و نوشتههای ایران را که از زمان صفویه رو به انحطاط گذاشته بود و مبدل به عبارتپردازیهای مغلق شده، تغییر و تبدیل به عبارات سهل و ساده داده است و در واقع میتوان [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] را معمار نثر جدید فارسی بشمار آورد و منشآت وی گواه صادقی بر این مدعاست. [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] نهتنها در نثر، بلکه در شعر نیز قدرتی بسزا دارد و در این فن هرچند که شاگرد مکتب شعرای خراسان است، اما مانند نثر، صاحب ابتکار و تصرف و شیرینکاری و تجدد است؛ خاصه در اشعاری که قصدی خاص دارد و میخواهد چیزی بگوید و مطلبی بپروراند و از آن جمله است قصیده «نونیه» که بعد از یکی از شکستهای مجاهدان در آذربایجان که موجب شکست لشکریان ولیعهد نیز گردید و کارها را خراب و اختیار را از کف سردار لشکر بهدر برد، میگوید و میموید:{{شعر}}{{ب|''آه، از این قوم بیحمیت و بیدین''|2='' کرد ری، ترک خمسه و لر قزوین''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، صفحه نه و ده</ref>. | ||
اشعار کتاب با | اشعار کتاب با قصیدهای در تبریک ورود ولیعهد از تهران به تبریز آغاز شده است. پس از آن قصیده دیگری در مدح و اندرز ولیعهد و قصیدهای در هجو و نکوهش آصفالدوله آمده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1 و 4</ref>. قصاید [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام فراهانی]] را میتوان با توجه به مضمون و نوع ادبی، به انواع: «مدح»، «گلایه»، «اندرز»، «هجو»، «نکوهش»، «مطایبه» و «طنز» تقسیمبندی نمود که وجود این انواع ادبی، حاکی از استقلال فکری وی و عدم وابستگی محض به دربار است. قائممقام، با آمیختن و ادغام مدیحه با انواع ادبی دیگر، حتی انواع متناقضی همچون قدح (بهمنظور نقد و آگاهیبخشی)، شیوهای متفاوت با معاصران خود در پیش گرفته و با فاصله گرفتن از ستایشهای یکجانبه، نگاه ابزاری خود به مدح را آشکار میسازد. دغدغه و حساسیت [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] نسبت به مسائل سیاسی، مالی و اخلاقی دربار، در جهت حفظ منافع ملی بوده که با توجه به انتقادناپذیری درباریان، وی از قالب مدح و ستایشگری در جهت بیان این دغدغهها، استفاده میکند<ref>ر.ک: مدرسی، فاطمه و دیگران، ص303</ref>. | ||
[[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] با سرودن دیوانی بر اساس مضامین و انواع ادبی مختلف – بهویژه مسائل زمان و جامعه پیرامونی - قابلیت و استعداد ادبی خود را مورد تأیید و تحلیل بسیاری از محققان قرار داده است. کمتر شعری از [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] دیده میشود که ناظر بر یک حادثه اجتماعی نباشد. از سویی دیگر، مدایح قائممقام نیز سمت و سویی متفاوت با دیگر شاعران معاصر خود دارد: «مدائح او نه مانند مدائح فتحعلیخان صبا و قاآنی آنقدر مبالغهآمیز و مستهجن است و نه مثل مدائح سروش و محمودخان ملکالشعراء آنقدر شیرین و مستحسن». همچنین درباره اهداف و انگیزه [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] از مدیحهسرایی آمده است که: «در مدحیههای او که به سیاق قصاید کهن پارسی و بیشتر در مدح عباسمیرزای ولیعهد سروده | [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] با سرودن دیوانی بر اساس مضامین و انواع ادبی مختلف – بهویژه مسائل زمان و جامعه پیرامونی - قابلیت و استعداد ادبی خود را مورد تأیید و تحلیل بسیاری از محققان قرار داده است. کمتر شعری از [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] دیده میشود که ناظر بر یک حادثه اجتماعی نباشد. از سویی دیگر، مدایح قائممقام نیز سمت و سویی متفاوت با دیگر شاعران معاصر خود دارد: «مدائح او نه مانند مدائح فتحعلیخان صبا و قاآنی آنقدر مبالغهآمیز و مستهجن است و نه مثل مدائح سروش و محمودخان ملکالشعراء آنقدر شیرین و مستحسن». همچنین درباره اهداف و انگیزه [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] از مدیحهسرایی آمده است که: «در مدحیههای او که به سیاق قصاید کهن پارسی و بیشتر در مدح عباسمیرزای ولیعهد سروده شدهاند، محور اصلی مضمون بر مسائل سیاسی و اجتماعی روز و هشدار و توجه دادن به خطرات و آفاتی است که کشور و سلطنت را تهدید میکند». البته گفتنی است که هشدار و تنبیه، بخشی از اهداف و اغراض قائممقام از مدیحهسرایی را شامل میشود<ref>ر.ک: همان، ص289</ref>. | ||
مثنوی جلایرنامه نماینده ذوق و سلیقه [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] است که از زبان یک تن از خدمتگزاران خویش «جلایر» نام گفته است. [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] این مثنوی را دور از تکلف شاعرانه و بدون رعایت اصول و قواعد شعری و لغوی و خلاصه به زبان عامیانه و هزل و بهمنظور شکایت و انتقاد از نابسامانیهای آن زمان و از جمله نمایاندن نکات ذیل بیان داشته است: | مثنوی جلایرنامه نماینده ذوق و سلیقه [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] است که از زبان یک تن از خدمتگزاران خویش «جلایر» نام گفته است. [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] این مثنوی را دور از تکلف شاعرانه و بدون رعایت اصول و قواعد شعری و لغوی و خلاصه به زبان عامیانه و هزل و بهمنظور شکایت و انتقاد از نابسامانیهای آن زمان و از جمله نمایاندن نکات ذیل بیان داشته است: | ||
# چون پس از معاهده ترکمانچای جنجال و هیاهوی بسیاری در بین توده مردم بوده و سخن از خادم و خائن | # چون پس از معاهده ترکمانچای جنجال و هیاهوی بسیاری در بین توده مردم بوده و سخن از خادم و خائن میراندهاند، [[قائممقام، ابوالقاسم بن عیسی|قائممقام]] بدینوسیله خادم و خائن را معرفی نموده است. | ||
# به این طریق خدمات عباسمیرزا نایبالسلطنه را به فتحعلی شاه و عموم مردم ایران اعلام داشته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص165</ref>. | # به این طریق خدمات عباسمیرزا نایبالسلطنه را به فتحعلی شاه و عموم مردم ایران اعلام داشته است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص165</ref>. | ||
متن جلایرنامه برابر با | متن جلایرنامه برابر با نسخهای است که مرحوم وحید دستگردی پس از مقابله با حدود پانزده نسخه تصحیح نموده و پیوست سال دهم مجله ارمغان که خود مدیریت آن را برعهده داشته چاپ و منتشر ساخته است؛ با این تفاوت که متن مزبور فاقد حواشی و توضیحات بوده است.<ref>ر.ک: همان، ص166</ref>. | ||
جلایرنامه با این ابیات آغاز میشود: | جلایرنامه با این ابیات آغاز میشود: | ||
ویرایش