۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'میک' به 'میک') |
جز (جایگزینی متن - 'ین' به 'ین') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
ابن عقیل دو فرزند داشت که هردو در زمان حیاتش از دنیا رفتند: | ابن عقیل دو فرزند داشت که هردو در زمان حیاتش از دنیا رفتند: | ||
اولی ابوالحسن عقیل بود که فاضلی شاعر و فقیهی عالم بود و در سال 510ق از دنیا رفت. خود وی درباره مرگ فرزندش | اولی ابوالحسن عقیل بود که فاضلی شاعر و فقیهی عالم بود و در سال 510ق از دنیا رفت. خود وی درباره مرگ فرزندش مینویسد: فرزندم عقیل که فقیه و ادیب بود از دنیا رفت و من به شیوه داستان عمرو بن عبدود که به دست علی(ع) کشته شد عزاداری کردم که مادرش درباره او گفت اگر قاتل عمرو غیر علی(ع) بود تا ابد برایش میگریستم ولی چه کنم که قاتل او جوانمرد جوانمردان است. من نیز به قاتل فرزندم حکیم مالک نگریستم و او را از بزرگان دیدم و ازاینرو قتل و مقتول به خاطر جلالت قاتل در نظرم کوچک آمد....<ref>ر.ک: همان، ص7-8</ref> | ||
دومین فرزندش ابومنصور هبةالله بود که حافظ قرآن و فقیه بود. او به مرض مبتلا شد و مرضش طولانی شد و باوجود مخارج فراوانی که پدر برای مداوایش کرد، از دنیا رفت.<ref>ر.ک: همان، ص8</ref> | دومین فرزندش ابومنصور هبةالله بود که حافظ قرآن و فقیه بود. او به مرض مبتلا شد و مرضش طولانی شد و باوجود مخارج فراوانی که پدر برای مداوایش کرد، از دنیا رفت.<ref>ر.ک: همان، ص8</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
ابن عقیل نشئت علمیاش را در بغداد داشت که در آن زمان سرشار از علما و فقهای مذاهب مختلف بود. این امر او را یاری کرد که در علوم مختلف و معارف گوناگون خوشه بچیند. این است که ابن رجب درباره وی گفته: «کان ابن عقیل رحمه الله من افاضل العلماء، و اذکیاء بنی آدم، مفرط الذکاء، متسع الدائرة فی العلوم.»<ref>ر.ک: همان، ص9</ref> | ابن عقیل نشئت علمیاش را در بغداد داشت که در آن زمان سرشار از علما و فقهای مذاهب مختلف بود. این امر او را یاری کرد که در علوم مختلف و معارف گوناگون خوشه بچیند. این است که ابن رجب درباره وی گفته: «کان ابن عقیل رحمه الله من افاضل العلماء، و اذکیاء بنی آدم، مفرط الذکاء، متسع الدائرة فی العلوم.»<ref>ر.ک: همان، ص9</ref> | ||
خود ابن عقیل در مقدمه کتاب «الفنون» | خود ابن عقیل در مقدمه کتاب «الفنون» مینویسد: «اما بعد، فان خیر ما قطع به الوقت و شغلت له النفس فتقرب به الی الرب جلت عظمته، طلب علم أخرج من ظلمة الجهل الی نور الشرع، و اطلع به علی عاقبة محمودة یعمل لها و غائلة مذمومة یتجنب ما یوصل الیها» و در جای دیگر درباره ارزش وقت مینویسد: «انی لا یحل لی ان اضیع ساعة من عمری حتی اذا تعطل لسانی عن مذاکرة و مناظرة و بصری عن مطالعة أعمل فکری فی حال راحتی و أنا مستطرح، فلا أنهض إلا و قد خطر لی ما أسطره» یعنی در زمانی که زبانم به مناظره و مذاکره مشغول نبود به طرح چیزهایی که قرار بود بنویسم میاندیشیدم.<ref>ر.ک: همان، ص10</ref> | ||
== اساتید == | == اساتید == |
ویرایش