پرش به محتوا

لمعة الاعتقاد الهادي إلی سبيل الرشاد: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ'
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎گ' به 'ی‌گ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۸: خط ۲۸:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
نویسنده در ابتدا بعد از حمد خدا، برخی از صفات خداوند را برشمرده و از لزوم اعتقاد به هر آنچه در قرآن و از طریق صحیح از پیامبر آمده، سخن به میان آورده و در لزوم ترک تأویل، تشبیه و تمثیل مطالبی بیان نموده است. ایشان نظر احمد بن حنبل درباره رؤیت خداوند را پذیرفته است. [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] درباره رؤیت خداوند با توجه به روایت نبوی «خداوند به آسمان دنیا نزول می‎کند و فرود می‎آید» و «خداوند را در روز قیامت می‎توان دید» و امثال این احادیث، می‎گوید: به این روایات ایمان داریم، آن‎ها را تصدیق می‎کنیم، او نه کیفیت دارد و نه معنی و هیچ‎یک از آن‎ها را رد نمی‎کنیم و می‌دانیم هر آنچه رسول خدا آورده حق است..<ref>ر.ک: مقدمه، ص5-6</ref>.
نویسنده در ابتدا بعد از حمد خدا، برخی از صفات خداوند را برشمرده و از لزوم اعتقاد به هر آنچه در قرآن و از طریق صحیح از پیامبر آمده، سخن به میان آورده و در لزوم ترک تأویل، تشبیه و تمثیل مطالبی بیان نموده است. ایشان نظر احمد بن حنبل درباره رؤیت خداوند را پذیرفته است. [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] درباره رؤیت خداوند با توجه به روایت نبوی «خداوند به آسمان دنیا نزول می‎کند و فرود می‎آید» و «خداوند را در روز قیامت می‎توان دید» و امثال این احادیث، می‌گوید: به این روایات ایمان داریم، آن‎ها را تصدیق می‎کنیم، او نه کیفیت دارد و نه معنی و هیچ‎یک از آن‎ها را رد نمی‎کنیم و می‌دانیم هر آنچه رسول خدا آورده حق است..<ref>ر.ک: مقدمه، ص5-6</ref>.


ایشان در ادامه با ذکر مطالبی از برخی از علما، لزوم پذیرش نظرات سلف و قبول هر آنچه درباره خداوند در آیات و روایات صحیح مبنی بر جسمانیت خداوند، آمده، تأکید می‎نماید و می‎گوید: نباید این آیات و روایات را رد یا تأویل نمود، بلکه فقط باید آن‎ها را پذیرفت<ref>ر.ک: همان، ص6-9</ref>.
ایشان در ادامه با ذکر مطالبی از برخی از علما، لزوم پذیرش نظرات سلف و قبول هر آنچه درباره خداوند در آیات و روایات صحیح مبنی بر جسمانیت خداوند، آمده، تأکید می‎نماید و می‌گوید: نباید این آیات و روایات را رد یا تأویل نمود، بلکه فقط باید آن‎ها را پذیرفت<ref>ر.ک: همان، ص6-9</ref>.


ابن قدامه در ابتدای فصول کتاب، از یکی از صفات خداوند به نام متکلم بودن سخن به میان آورده است. او می‎گوید: این صفت یکی از صفات قدیم خداوند است و هر‎کس که خداوند بخواهد از انسان‎ها و ملائکه می‎تواند صدای خداوند را بشنوند. خداوند خود در این‎باره گفته است: '''وَ كلَّمَ اَللّٰهُ مُوسىٰ تَكلِيماً''' (نساء: 164) و یا '''قٰالَ يٰا مُوسىٰ إِنِّي اِصْطَفَيتُك عَلَى اَلنّٰاسِ بِرِسٰالاٰتِي وَ بِكلاٰمِي''' (اعراف: 144). علاوه بر آن روایاتی نیز در این زمینه آمده است؛ همچون روایت عبدالله بن مسعود از پیامبر که آن حضرت فرمود: «زمانی که خداوند با پیامبرش به‎وسیله وحی سخن می‎گوید، اهل آسمان صدای او را می‎شنوند»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10</ref>.
ابن قدامه در ابتدای فصول کتاب، از یکی از صفات خداوند به نام متکلم بودن سخن به میان آورده است. او می‌گوید: این صفت یکی از صفات قدیم خداوند است و هر‎کس که خداوند بخواهد از انسان‎ها و ملائکه می‎تواند صدای خداوند را بشنوند. خداوند خود در این‎باره گفته است: '''وَ كلَّمَ اَللّٰهُ مُوسىٰ تَكلِيماً''' (نساء: 164) و یا '''قٰالَ يٰا مُوسىٰ إِنِّي اِصْطَفَيتُك عَلَى اَلنّٰاسِ بِرِسٰالاٰتِي وَ بِكلاٰمِي''' (اعراف: 144). علاوه بر آن روایاتی نیز در این زمینه آمده است؛ همچون روایت عبدالله بن مسعود از پیامبر که آن حضرت فرمود: «زمانی که خداوند با پیامبرش به‎وسیله وحی سخن می‌گوید، اهل آسمان صدای او را می‎شنوند»<ref>ر.ک: متن کتاب، ص10</ref>.


دراین‎بین، قرآن کریم نیز از قبیل کلام خداوند سبحان بشمار می‎رود؛ قرآنی که طبق روایت نبوی، خواندن هر حرف از آن ده حسنه دارد و [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] درباره آن فرموده: هرکس به یک حرف آن، کافر شود، همانا به تمام آن کافر شده است<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>.
دراین‎بین، قرآن کریم نیز از قبیل کلام خداوند سبحان بشمار می‎رود؛ قرآنی که طبق روایت نبوی، خواندن هر حرف از آن ده حسنه دارد و [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] درباره آن فرموده: هرکس به یک حرف آن، کافر شود، همانا به تمام آن کافر شده است<ref>ر.ک: همان، ص11-12</ref>.
خط ۴۰: خط ۴۰:
ایشان در تعریف ایمان گفته که ایمان اقرار با زبان، عمل با ارکان و اعضای بدن و اعتقاد با قلب است. طاعت و بندگی موجب ازدیاد ایمان و عصیان باعث کم شدن آن می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>. علاوه بر ایمان به خدا، ایمان به هر آنچه پیامبر به ما فرموده و از طریق صحیح به دست ما رسیده است، واجب است؛ حال فرق نمی‎کند آنچه آن حضرت فرموده، در درک ما بگنجد یا اینکه ما به آن جاهل باشیم و از حقیقت آن مطلع نباشیم؛ همچون اینکه ملک‎الموت زمانی که می‎خواست حضرت موسی را قبض روح کند، او ملک‎الموت را سیلی زد و دیده او را برکند و او به نزد پروردگارش برگشت و خداوند چشمش را دوباره برگرداند و نیز مواردی همچون خروج دجال، نزول حضرت عیسی، خروج یأجوج و مأجوج، خروج دابة الأرض، طلوع آفتاب از مغرب و امثال این موارد که با سند صحیح رسیده است<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.
ایشان در تعریف ایمان گفته که ایمان اقرار با زبان، عمل با ارکان و اعضای بدن و اعتقاد با قلب است. طاعت و بندگی موجب ازدیاد ایمان و عصیان باعث کم شدن آن می‎شود<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>. علاوه بر ایمان به خدا، ایمان به هر آنچه پیامبر به ما فرموده و از طریق صحیح به دست ما رسیده است، واجب است؛ حال فرق نمی‎کند آنچه آن حضرت فرموده، در درک ما بگنجد یا اینکه ما به آن جاهل باشیم و از حقیقت آن مطلع نباشیم؛ همچون اینکه ملک‎الموت زمانی که می‎خواست حضرت موسی را قبض روح کند، او ملک‎الموت را سیلی زد و دیده او را برکند و او به نزد پروردگارش برگشت و خداوند چشمش را دوباره برگرداند و نیز مواردی همچون خروج دجال، نزول حضرت عیسی، خروج یأجوج و مأجوج، خروج دابة الأرض، طلوع آفتاب از مغرب و امثال این موارد که با سند صحیح رسیده است<ref>ر.ک: همان، ص15-16</ref>.


او درباره پیامبر می‎گوید: او خاتم پیامبران و سید مرسلین است و ایمان بنده صحیح نیست، مگر اینکه ایمان به رسالت و شهادت به نبوتش دهد. افضل امت پیامبر، آن چهار خلیفه به‎‎ترتیب می‎باشند. در این‎باره عبدالله بن عمر نقل می‎کند که ما در زمان پیامبر چنین می‎گفتیم و پیامبر منکر آن نشد و نیز اینکه اجماع صحابه بر این است که بعد از پیامبر، ابوبکر نسبت به بقیه صحابه مقدم است و با او بیعت نمودند.
او درباره پیامبر می‌گوید: او خاتم پیامبران و سید مرسلین است و ایمان بنده صحیح نیست، مگر اینکه ایمان به رسالت و شهادت به نبوتش دهد. افضل امت پیامبر، آن چهار خلیفه به‎‎ترتیب می‎باشند. در این‎باره عبدالله بن عمر نقل می‎کند که ما در زمان پیامبر چنین می‌گفتیم و پیامبر منکر آن نشد و نیز اینکه اجماع صحابه بر این است که بعد از پیامبر، ابوبکر نسبت به بقیه صحابه مقدم است و با او بیعت نمودند.


نویسنده در پایان نیز به چند امر مستحبی که از آن به سنت یاد کرده، اشاره نموده است؛ اموری چون دوستی با اصحاب رسول خدا و ذکر محاسن آن‎ها، اعتقاد به اینکه همسران پیامبر همان امهات مؤمنین هستند که مبرا از هر عمل سویی هستند... و اینکه معاویه خال (دایی) مؤمنین و کاتب وحی و یکی از خلفای مسلمانان است و..<ref>ر.ک: همان، ص18-20</ref>.
نویسنده در پایان نیز به چند امر مستحبی که از آن به سنت یاد کرده، اشاره نموده است؛ اموری چون دوستی با اصحاب رسول خدا و ذکر محاسن آن‎ها، اعتقاد به اینکه همسران پیامبر همان امهات مؤمنین هستند که مبرا از هر عمل سویی هستند... و اینکه معاویه خال (دایی) مؤمنین و کاتب وحی و یکی از خلفای مسلمانان است و..<ref>ر.ک: همان، ص18-20</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش