۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'یگ' به 'یگ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
فصل اول در مورد پیدایش عبادان است. ابتدا در مورد گذشته آبادان پیش از اسلام سخن به میان آمده؛ جزیره آبادان در طول دو هزار سال گذشته، هماره آباد و متمدن بوده است و در هر دوره ای از تاریخ باستانی ایران نامی به خود گرفته است. در دورهی اساطیری و افسانهای به نام میسان برمیخوریم، که یادی از آن بر منطقه جنوب عراق با عنوان مشن و مسنه و مسن باقی میماند و در دوره ایلامی - هخامنشی این جزیره به نامهای مسنه و خاراکس خوانده میشد. | فصل اول در مورد پیدایش عبادان است. ابتدا در مورد گذشته آبادان پیش از اسلام سخن به میان آمده؛ جزیره آبادان در طول دو هزار سال گذشته، هماره آباد و متمدن بوده است و در هر دوره ای از تاریخ باستانی ایران نامی به خود گرفته است. در دورهی اساطیری و افسانهای به نام میسان برمیخوریم، که یادی از آن بر منطقه جنوب عراق با عنوان مشن و مسنه و مسن باقی میماند و در دوره ایلامی - هخامنشی این جزیره به نامهای مسنه و خاراکس خوانده میشد. | ||
عصر طلایی تاریخ آبادان در زمان حکومت دموکراتیک سلوکی - اشکانی آغاز | عصر طلایی تاریخ آبادان در زمان حکومت دموکراتیک سلوکی - اشکانی آغاز میگردد و سلسله کوچک محلی خاراکس اسپاسینی و خاندان هوسپائوسین تا زمان اردشیر بابکان ساسانی این شهر - بندر زیبا و قلعهایشکل را که به نامهای آنتیوخ، الکساندر تگریما، اسکندریه انطاکیه و هارک نامیده میشد، بهصورت مرکز استراتژیک نظامی و اقتصادی و بازرگانی دریایی شمال خلیخ فارس درآورده و با ضرب سکههای مخصوص بیش از سیصد سال بر منطقه آبادان، خرمشهر و حوالی بصره و کویت حکمرانی نمودند. | ||
اردشیر با قتل بندو، آخرین پادشاه دولت مستقل آبادان، نام آن را نیز تغییر داد و در دوره ساسانی به آن استازآباد ادشیر یا کرخ میسان | اردشیر با قتل بندو، آخرین پادشاه دولت مستقل آبادان، نام آن را نیز تغییر داد و در دوره ساسانی به آن استازآباد ادشیر یا کرخ میسان میگفتند و همچنان پایگاه تجاری بازرگانان چینی و هندی و ایران و عرب و روم بوده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11-12</ref>. | ||
در ادامه این فصل، بحثی در باب روایتهای گوناگون مورخین در وجه تسمیه شهر است: | در ادامه این فصل، بحثی در باب روایتهای گوناگون مورخین در وجه تسمیه شهر است: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
فصل سوم در باب جغرافیای طبیعی آبادان است. بطلمیوس، آن را جزو اقلیم سوم (به گفته جغرافینویسان قدیم، اقلیم حار) میداند. آبادان دارای آبوهوای صحرایی، گرم و خشک است. گرمای شهر در تابستانها توانفرساست و میزان بارش باران در آن بسیار کم و محدود است که آنهم در فصل زمستان است. آبوهوای جزیره به سبب نزدیکی به صحرای گرم حجاز و خلیج فارس گرم و مرطوب بوده، گاه به پنجاهوهشت درجه میرسد<ref>ر.ک: همان، ص47-61</ref>. | فصل سوم در باب جغرافیای طبیعی آبادان است. بطلمیوس، آن را جزو اقلیم سوم (به گفته جغرافینویسان قدیم، اقلیم حار) میداند. آبادان دارای آبوهوای صحرایی، گرم و خشک است. گرمای شهر در تابستانها توانفرساست و میزان بارش باران در آن بسیار کم و محدود است که آنهم در فصل زمستان است. آبوهوای جزیره به سبب نزدیکی به صحرای گرم حجاز و خلیج فارس گرم و مرطوب بوده، گاه به پنجاهوهشت درجه میرسد<ref>ر.ک: همان، ص47-61</ref>. | ||
فصل سوم کتاب در مورد جغرافیای اقتصادی آبادان است. تمدن و شکوفایی و رونق اقصادی شهر در پرتو صدور محصولات مهم آن چون نمک و خرما و حصیر عبادانی و سامانی بود. نخلستانهای بصره تا عبادان، در تمامی بلاد اسلام شهرت داشت و خرمای مرغوب آن به اقصی نقاط عالم صادر میشد. پس از صدور محصول استراتژیک حصیر عبادانی، منافع حاصله از فروش خرمای بصری، نمک عبادان و ماهیهای خلیج فارس، جزء اصلیترین درآمدهای مردم محسوب | فصل سوم کتاب در مورد جغرافیای اقتصادی آبادان است. تمدن و شکوفایی و رونق اقصادی شهر در پرتو صدور محصولات مهم آن چون نمک و خرما و حصیر عبادانی و سامانی بود. نخلستانهای بصره تا عبادان، در تمامی بلاد اسلام شهرت داشت و خرمای مرغوب آن به اقصی نقاط عالم صادر میشد. پس از صدور محصول استراتژیک حصیر عبادانی، منافع حاصله از فروش خرمای بصری، نمک عبادان و ماهیهای خلیج فارس، جزء اصلیترین درآمدهای مردم محسوب میگردید. | ||
از حیث عمران و آبادی، این شهر را در قرون نخستین اسلامی کوچک، ولی آباد میبینیم، که از آن با عناوین حصارکی کوچک، شهری، شهرکی، قلعه کوچکی و حصاری یاد میشود. بعدها عبارات نیز تغییر یافت و از قرون هفت و هشت قمری که شهر به دلیل پیشرفت کرانههای آن به درون دریا و رشد بصره و خرمشهر، اهمیت بازرگانی خود را از دست داد، رفتهرفته رو به ویرانی نهاده و به قریه یا قریه بزرگ و بالاخره به دهکدهای در شمال خلیج فارس تبدیل گردید. | از حیث عمران و آبادی، این شهر را در قرون نخستین اسلامی کوچک، ولی آباد میبینیم، که از آن با عناوین حصارکی کوچک، شهری، شهرکی، قلعه کوچکی و حصاری یاد میشود. بعدها عبارات نیز تغییر یافت و از قرون هفت و هشت قمری که شهر به دلیل پیشرفت کرانههای آن به درون دریا و رشد بصره و خرمشهر، اهمیت بازرگانی خود را از دست داد، رفتهرفته رو به ویرانی نهاده و به قریه یا قریه بزرگ و بالاخره به دهکدهای در شمال خلیج فارس تبدیل گردید. |
ویرایش