نهاية الظهور (شرح فارسی رساله هياكل النور سهروردی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎اى' به 'ه‌اى')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۶۰: خط ۶۰:
# نوشته‎هاى زرتشتیان اشراقى هند، مانند دبستان مذاهب کیخسرو اسفندیار (نگاشته میان سال‎هاى 1055 تا 1065 هجرى)<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>.
# نوشته‎هاى زرتشتیان اشراقى هند، مانند دبستان مذاهب کیخسرو اسفندیار (نگاشته میان سال‎هاى 1055 تا 1065 هجرى)<ref>ر.ک: همان، ص42-43</ref>.


مصحح، کوشیده که در حدّ امکان، با بازیابى این منابع، سخن مؤلّف را با آنها نیز برابر نهد و از این راه، برخى افتادگى‎ها و نیز شمارى از تفاوت‎ها را نشان داده‎ است. وی همچنین، سوره‎ها و شماره آیات قرآنى را مشخّص نموده و محلّ روایت‎هاى نقل‎کرده مؤلّف را در منابع معتبر و کهن حدیث شیعه و اهل سنّت یافته‎ است؛ به‎علاوه او، با ذکر منابع حدیثى اهل سنّت در کنار منابع شیعى، در برنمودن ارزش معرفت‎شناختى روایات پیامبر اسلام(ص) و اهل‎بیت(ع) در مسائل حکمى کوشیده است. [[کريمي زنجاني‌اصل، محمد|محمد کریمی زنجانی]]، در پاراگراف‎بندى اثر، در حدّ امکان، از شیوه مؤلّف پیروى کرده، مگر در مواردى که آن را براى خواننده امروزى نابسنده دیده است. او می‎نویسد: «به هنگام تصحیح متن دریافتم که میان برخى عبارت‎هاى عربى متن هياكل‎ النّور در این شرح با ویرایش‎هاى مختلفى که از آن در دسترس است، تفاوت‎هایى وجود دارد. این امر بسا که به نسخه در دسترس مؤلّف از متن هياكل النّور و شرح جلال‎الدّین دوانى بر آن بازگردد. در متن تصحیح‎شده، این عبارت‎ها تا آنجا که در معنا خللى ایجاد نمى‎کرده است، برابر سخن [[اخگر حیدرآبادی، قاسم علی|قاسم‎على اخگر]] آورده شده‎اند و اختلافشان با متن‎هاى ویراسته ابوریان و محیى‎الدّین صبرى کردى از هياكل النّور را یادآور شده‎ام»<ref>ر.ک: همان، ص43-44</ref>.
مصحح، کوشیده که در حدّ امکان، با بازیابى این منابع، سخن مؤلّف را با آنها نیز برابر نهد و از این راه، برخى افتادگى‎ها و نیز شمارى از تفاوت‎ها را نشان داده‎ است. وی همچنین، سوره‎ها و شماره آیات قرآنى را مشخّص نموده و محلّ روایت‎هاى نقل‎کرده مؤلّف را در منابع معتبر و کهن حدیث شیعه و اهل سنّت یافته‎ است؛ به‎علاوه او، با ذکر منابع حدیثى اهل سنّت در کنار منابع شیعى، در برنمودن ارزش معرفت‎شناختى روایات پیامبر اسلام(ص) و اهل‎بیت(ع) در مسائل حکمى کوشیده است. [[کريمي زنجاني‌اصل، محمد|محمد کریمی زنجانی]]، در پاراگراف‎بندى اثر، در حدّ امکان، از شیوه مؤلّف پیروى کرده، مگر در مواردى که آن را براى خواننده امروزى نابسنده دیده است. او می‎نویسد: «به هنگام تصحیح متن دریافتم که میان برخى عبارت‎هاى عربى متن هياكل‎ النّور در این شرح با ویرایش‎هاى مختلفى که از آن در دسترس است، تفاوت‎هایى وجود دارد. این امر بسا که به نسخه در دسترس مؤلّف از متن هياكل النّور و شرح جلال‎الدّین دوانى بر آن بازگردد. در متن تصحیح‎شده، این عبارت‎ها تا آنجا که در معنا خللى ایجاد نمى‎کرده است، برابر سخن [[اخگر حیدرآبادی، قاسم علی|قاسم‎على اخگر]] آورده شده‌اند و اختلافشان با متن‎هاى ویراسته ابوریان و محیى‎الدّین صبرى کردى از هياكل النّور را یادآور شده‌ام»<ref>ر.ک: همان، ص43-44</ref>.


در صفحات 45 و 46 کتاب، رونوشتی از تصاویر صفحات اول و آخر نسخه خطی مؤلف ارائه شده است. [[اخگر حیدرآبادی، قاسم علی|قاسم‎علی اخگر حیدرآبادی]] در ابتدای کتاب، درباره آن چنین شرح می‎دهد: «امّا بعد، مى‎گوید بنده قلیل البضاعت و عدیم الاستطاعت، کمترین علماى متبحّرین و حکماى متألّهین، مقتبس انوار ناموس اکبر، حکیم [[اخگر حیدرآبادی، قاسم علی|میرزا قاسم‎على اخگر]] که کتاب هياكل النّور از تصنیفات مطهّرات شیخ‎الاشراق حکیم کامل فضیلت‎شمایل، مظهر حقایق، مبدع دقایق، قدوة الكاشفين، عمدة الواصلین، شهاب الملة و الدّين، المقتول بقربه المقبول رضي اللّه عنه، اگرچه صغير الحجم و وجيز النظم است، امّا به لطایف معانى و ودایع پنهانى کثیر العلم و عظیم الحدّ و الرسم است. مضامین او همه واضحة البرهان و معانى او همه جازمة الإيقان. سواد او را در بیاض دیده حور جا توان داد و بیاض او را بر سواد مردمک چشم نور مى‎توان نهاد. الحق هر حرف او از عالم اشباح تا عالم ارواح، سراسر کاشف اسرار و از مناسک ناسوت تا منازل لاهوت، شعشعه‎خیز غرایب انوار است.
در صفحات 45 و 46 کتاب، رونوشتی از تصاویر صفحات اول و آخر نسخه خطی مؤلف ارائه شده است. [[اخگر حیدرآبادی، قاسم علی|قاسم‎علی اخگر حیدرآبادی]] در ابتدای کتاب، درباره آن چنین شرح می‎دهد: «امّا بعد، مى‎گوید بنده قلیل البضاعت و عدیم الاستطاعت، کمترین علماى متبحّرین و حکماى متألّهین، مقتبس انوار ناموس اکبر، حکیم [[اخگر حیدرآبادی، قاسم علی|میرزا قاسم‎على اخگر]] که کتاب هياكل النّور از تصنیفات مطهّرات شیخ‎الاشراق حکیم کامل فضیلت‎شمایل، مظهر حقایق، مبدع دقایق، قدوة الكاشفين، عمدة الواصلین، شهاب الملة و الدّين، المقتول بقربه المقبول رضي اللّه عنه، اگرچه صغير الحجم و وجيز النظم است، امّا به لطایف معانى و ودایع پنهانى کثیر العلم و عظیم الحدّ و الرسم است. مضامین او همه واضحة البرهان و معانى او همه جازمة الإيقان. سواد او را در بیاض دیده حور جا توان داد و بیاض او را بر سواد مردمک چشم نور مى‎توان نهاد. الحق هر حرف او از عالم اشباح تا عالم ارواح، سراسر کاشف اسرار و از مناسک ناسوت تا منازل لاهوت، شعشعه‎خیز غرایب انوار است.
اسرار لاهوتیه او جز به انکشاف الهام پرده ظهور نگشاید و انوار قیومیت او جز به اشعات وحى پرتو شعشعانى ننماید...  
اسرار لاهوتیه او جز به انکشاف الهام پرده ظهور نگشاید و انوار قیومیت او جز به اشعات وحى پرتو شعشعانى ننماید...  


اگرچه بعضى از علما به شرح این کتاب پرداخته‎اند، [امّا] چون به تازى است، عامّة الناس را بهره‎ور فیض نساخته‎اند و این شرحى است در پارسى که متوسّطان علم را به وارسى حقیقت از پایه معرفت ادنى به اوج معرفت اعلى برد و از مجهله قیل و قال به مسلک حقیقت حال رساند و این علمى است که حاصل‎ نشود جز به تلطیف سرّ و تحدّس احوال و تنزّه خیال و مشتمل است به حکمت بحثیه که آن منهج مشّائین است و حکمت ذوقیه که آن طریق اشراقیین است و جمیع انبیا و اولیا و حکما مثل آغاثاذیمون و هرمس و انباذقلس و فیثاغورس و سقراط و افلاطون همه بر این [طریق‎] رفته‎اند و افاضل امم سابقه و ملل متخالفه به سبب حصول تشبّه بالمبادى و تخلّق به اخلاق البارى تعالى و تجرّد از مادّه، انتقاش معارف الهیه و کونیه بر قلب خود کرده‎اند و به‎قدر طاقت بشریه تحصیل سعادت ابدیه نموده‎اند»<ref>متن کتاب، ص49-50</ref>.
اگرچه بعضى از علما به شرح این کتاب پرداخته‌اند، [امّا] چون به تازى است، عامّة الناس را بهره‎ور فیض نساخته‌اند و این شرحى است در پارسى که متوسّطان علم را به وارسى حقیقت از پایه معرفت ادنى به اوج معرفت اعلى برد و از مجهله قیل و قال به مسلک حقیقت حال رساند و این علمى است که حاصل‎ نشود جز به تلطیف سرّ و تحدّس احوال و تنزّه خیال و مشتمل است به حکمت بحثیه که آن منهج مشّائین است و حکمت ذوقیه که آن طریق اشراقیین است و جمیع انبیا و اولیا و حکما مثل آغاثاذیمون و هرمس و انباذقلس و فیثاغورس و سقراط و افلاطون همه بر این [طریق‎] رفته‌اند و افاضل امم سابقه و ملل متخالفه به سبب حصول تشبّه بالمبادى و تخلّق به اخلاق البارى تعالى و تجرّد از مادّه، انتقاش معارف الهیه و کونیه بر قلب خود کرده‌اند و به‎قدر طاقت بشریه تحصیل سعادت ابدیه نموده‌اند»<ref>متن کتاب، ص49-50</ref>.


==پانویس==
==پانویس==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش