پرش به محتوا

العقل و فهم القرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک'
جز (جایگزینی متن - 'می‎د' به 'می‌د')
جز (جایگزینی متن - 'می‎ک' به 'می‌ک')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۸: خط ۴۸:


===فصل سوم: مائية العقل و معناه و اختلاف الناس فيه===
===فصل سوم: مائية العقل و معناه و اختلاف الناس فيه===
این کتاب رساله کوچکی است درباره جوهر‎ عقل‎ و تشریح‎ ماهیت و وظایف و فواید آن،‎که نویسنده آن را با تعریف آغاز می‎‎کند و با استفاده از آیات در تأیید‎ سخنان خود، بحث را‎ پیش‎ می‎برد. خود [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] در ابتدای رساله اذعان می‎کند که آنچه را درباره معنا و مفهوم عقل می‎گوید، از کتاب خدا و سنت رسول خدا برداشت کرده است. وی در همه آثارش از این منابع‎ بهره برده است؛ اما در این کتاب به این موضوع تصریح می‎کند. می‎توان این رساله را به سه بخش تقسیم نمود: نخست، بخشی که مربوط به تعریف عقل است؛ دوم، بخشی‎ که‎ مربوط به دسته‎بندی مردم بر اساس تعریف عقل است؛ سوم، هدایت عقل.
این کتاب رساله کوچکی است درباره جوهر‎ عقل‎ و تشریح‎ ماهیت و وظایف و فواید آن،‎که نویسنده آن را با تعریف آغاز می‎‎کند و با استفاده از آیات در تأیید‎ سخنان خود، بحث را‎ پیش‎ می‎برد. خود [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] در ابتدای رساله اذعان می‌کند که آنچه را درباره معنا و مفهوم عقل می‎گوید، از کتاب خدا و سنت رسول خدا برداشت کرده است. وی در همه آثارش از این منابع‎ بهره برده است؛ اما در این کتاب به این موضوع تصریح می‌کند. می‎توان این رساله را به سه بخش تقسیم نمود: نخست، بخشی که مربوط به تعریف عقل است؛ دوم، بخشی‎ که‎ مربوط به دسته‎بندی مردم بر اساس تعریف عقل است؛ سوم، هدایت عقل.


نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله می‎آورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو‎ معنای‎ دیگر را برگرفته از همان معنای درست می‌داند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزه‎ای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را‎ از‎ بدی می‎شناسد. خداوند خود را با میزان این عقل می‎شناساند و آنان نیز با این عقل او را می‎شناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی‎ با‎ اعمال‎ ظاهری و نیات قلبی شناخته می‎شود‎، نه‎ با‎ شکل ظاهری و قد و قامت و... به‎واسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا می‌دهد. [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]]‎ در‎ اینجا‎ نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره‎ و چکیده‎ روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل‎، یعنی‎ فهم‎ و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری‎ مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل می‎نامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت‎ به‎ خداوند‎ و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در‎ جهت‎ بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمت‎ها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است‎. این‎ کار‎ بنده نیز عقل نامیده می‎شود و وقتی از روی عقل به اینها‎ بپردازد‎ و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/114 ر.ک: قاسمی، اعظم، ص114-116]</ref>.
نخست، او سه معنا برای عقل در این رساله می‎آورد و تنها یک معنا را درست دانسته و دو‎ معنای‎ دیگر را برگرفته از همان معنای درست می‌داند. این سه معنا عبارتند از: اول، غریزه‎ای که خداوند در غالب مردم نهاده است و انسان با آن خوبی را‎ از‎ بدی می‎شناسد. خداوند خود را با میزان این عقل می‎شناساند و آنان نیز با این عقل او را می‎شناسند و به نظر او معنی و حقیقت عقل جز این نیست. عقل غریزی‎ با‎ اعمال‎ ظاهری و نیات قلبی شناخته می‎شود‎، نه‎ با‎ شکل ظاهری و قد و قامت و... به‎واسطه همین حس غریزی است که خداوند به بندگان وعده و وعید، پاداش یا جزا می‌دهد. [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]]‎ در‎ اینجا‎ نظر متکلمین درباره عقل را مبنی بر عصاره‎ و چکیده‎ روح بودن یا بخش ناب و پاکیزه روح بودن را به نام خودشان ذکر کرده است؛ دوم، معنای لغوی عقل‎، یعنی‎ فهم‎ و درک کردن درستی معنای چیزی که در این معنی عقل، بسیاری‎ مشترکند و فهم و درک آشکار را عقل می‎نامند؛ سوم، همان بصیرت و شناخت چیزهای نافع و مضر در دنیا و آخرت و معرفت‎ به‎ خداوند‎ و همچنین ارج نهادن به شناخت و معرفت عقل و سیر از آن در‎ جهت‎ بزرگداشت منزلت خداوند و ارج نهادن به نعمت‎ها برای رهایی از عذاب و رسیدن به رستگاری است‎. این‎ کار‎ بنده نیز عقل نامیده می‎شود و وقتی از روی عقل به اینها‎ بپردازد‎ و با عقلش بفهمد و از انجام نواهی بپرهیزد، این همان معرفت الهی است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/114 ر.ک: قاسمی، اعظم، ص114-116]</ref>.


سپس، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی‎]] بر‎ اساس‎ همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است‎، مردم‎ را به چهار دسته تقسیم می‎کند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا‎ و وعده‎های‎ او می‎اندیشند و اطاعت پیشه می‎کنند؛ دوم، گروهی که درباره آن می‎اندیشند، ولی به دلیل‎ دنیاطلبی‎ و از روی کبر و ستیزه آن را انکار می‎کنند؛ همان ‎طور که خداوند درباره‎ ابلیس‎ گفته‎ است؛ سوم، گروهی که طغیان کرده و غرور ورزیدند و از پدران ناآگاه خود تقلید کردند و از‎ آشکار کردن‎ حق خودداری کردند، خود را به نادانی زدند و بعد از اندیشیدن در‎ ظاهر‎ دنیا‎ طالب آن شدند و گمان کردند که کارشان با عقل و شرع سازگار است؛ چهارم، گروهی که‎ به‎ جلال‎ و عظمت خداوند و تدبیر و یگانگی او در آفرینش می‎اندیشند و با تمسک به ایمان‎، منزلت‎ آن را در رسیدن به رستگاری می‌دانند و از کبر دوری می‎کنند و به آن ایمان می‎آورند. به‎ بزرگی‎ ثواب و عقاب نمی‎اندیشند که در غیر این صورت، فرد عصیان می‎کند و دچار‎ ریا‎ می‎شود. در مرحله بعد [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] از اینکه‎ چگونه‎ می‎توان‎ با دوری از محرمات و به‎واسطه عقل‎، به‎ معرفت الهی دست یافت، سخن می‎گوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/116 ر.ک: همان، ص116]</ref>.
سپس، [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی‎]] بر‎ اساس‎ همین تعریف از عقل که مربوط به اجرای دستورات الهی از سوی بندگان است‎، مردم‎ را به چهار دسته تقسیم می‌کند: اول، گروهی که درباره عظمت و قدرت خدا‎ و وعده‎های‎ او می‎اندیشند و اطاعت پیشه می‌کنند؛ دوم، گروهی که درباره آن می‎اندیشند، ولی به دلیل‎ دنیاطلبی‎ و از روی کبر و ستیزه آن را انکار می‌کنند؛ همان ‎طور که خداوند درباره‎ ابلیس‎ گفته‎ است؛ سوم، گروهی که طغیان کرده و غرور ورزیدند و از پدران ناآگاه خود تقلید کردند و از‎ آشکار کردن‎ حق خودداری کردند، خود را به نادانی زدند و بعد از اندیشیدن در‎ ظاهر‎ دنیا‎ طالب آن شدند و گمان کردند که کارشان با عقل و شرع سازگار است؛ چهارم، گروهی که‎ به‎ جلال‎ و عظمت خداوند و تدبیر و یگانگی او در آفرینش می‎اندیشند و با تمسک به ایمان‎، منزلت‎ آن را در رسیدن به رستگاری می‌دانند و از کبر دوری می‌کنند و به آن ایمان می‎آورند. به‎ بزرگی‎ ثواب و عقاب نمی‎اندیشند که در غیر این صورت، فرد عصیان می‌کند و دچار‎ ریا‎ می‎شود. در مرحله بعد [[حارث محاسبی، حارث بن اسد|محاسبی]] از اینکه‎ چگونه‎ می‎توان‎ با دوری از محرمات و به‎واسطه عقل‎، به‎ معرفت الهی دست یافت، سخن می‎گوید<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/61663/116 ر.ک: همان، ص116]</ref>.


===فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه===
===فصل چهارم: فهم القرآن و حقيقة معناه===
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش