پرش به محتوا

ناصر خسرو: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ا' به 'ه‌ا')
خط ۴۴: خط ۴۴:


==ولادت==
==ولادت==
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصر خسرو، در 9 ذی‎قعده 394ق (3 سپتامبر 1004م/ 12 شهریور 383ش)، در روستای قبادیان بلخ، در خانواده‎ای ثروتمند که ظاهرا به امور دولتی و دیوانی اشتغال داشتند، چشم به جهان گشود<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، ص5</ref>.
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصر خسرو، در 9 ذی‎قعده 394ق (3 سپتامبر 1004م/ 12 شهریور 383ش)، در روستای قبادیان بلخ، در خانواده‌ای ثروتمند که ظاهرا به امور دولتی و دیوانی اشتغال داشتند، چشم به جهان گشود<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، ص5</ref>.


==دوران کودکی==
==دوران کودکی==
خط ۵۲: خط ۵۲:
ناصرخسرو در ابتدای جوانی، به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران، از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به‎عنوان مردی ادیب و فاضل، به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام، به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر، به ناصرخسرو مروزی، شهرت یافت<ref>همان، ص5- 6</ref>.
ناصرخسرو در ابتدای جوانی، به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران، از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به‎عنوان مردی ادیب و فاضل، به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام، به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر، به ناصرخسرو مروزی، شهرت یافت<ref>همان، ص5- 6</ref>.


وی که به دنبال سرچشمه حقیقت می‎گشت، با پیروان ادیان مختلف، از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان، به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آن‎ها، در مورد حقیقت هستی، پرس‎وجو کرد؛ اما ازآنجاکه به نتیجه‎ای دست نیافت، دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی، به شراب و می گساری و کامیاری‎های دوران جوانی، روی آورد<ref>همان، ص6</ref>.
وی که به دنبال سرچشمه حقیقت می‎گشت، با پیروان ادیان مختلف، از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان، به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آن‎ها، در مورد حقیقت هستی، پرس‎وجو کرد؛ اما ازآنجاکه به نتیجه‌ای دست نیافت، دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی، به شراب و می گساری و کامیاری‎های دوران جوانی، روی آورد<ref>همان، ص6</ref>.


==دوران میان‎سالی==
==دوران میان‎سالی==
خط ۶۰: خط ۶۰:
وی مدت هفت سال سرزمین‎های گوناگون از قبیل آذربایجان، ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیره العرب، قیروان، تونس و سودان را سیاحت کرد و سه یا شش سال در پایتخت فاطمیان، در مصر، اقامت کرد و در آنجا، در دوران المستنصر بالله، به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر، سه با به زیارت کعبه رفت<ref>همان، ص7</ref>.
وی مدت هفت سال سرزمین‎های گوناگون از قبیل آذربایجان، ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیره العرب، قیروان، تونس و سودان را سیاحت کرد و سه یا شش سال در پایتخت فاطمیان، در مصر، اقامت کرد و در آنجا، در دوران المستنصر بالله، به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر، سه با به زیارت کعبه رفت<ref>همان، ص7</ref>.


وی در سال 444ق، بعد از دریافت عنوان «حجت خراسان» از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و به‎خصوص در زادگاهش بلخ، اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش، مردم آنجا به دعوت وی، پاسخ مثبت ندادند سرانجام عده‎ای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقی، بر وی شوریدند و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران و سپس به نیشابور رفت و چون در هیچ‎کدام از این شهرها، در امان نبود، به‎طور مخفیانه می‎زیست و سرانجام پس از مدتی آوارگی، به دعوت امیر علی بن اسد، یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود، به بدخشان سفر نمود و بقیه 20 تا 25 سال عمر خود را به یمگان بدخشان سپری کرد. او تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. وی در بین اهالی بدخشان، دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است، تا حدی که مردم او را به نام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل» و... یاد می‎کنند<ref>همان</ref>.
وی در سال 444ق، بعد از دریافت عنوان «حجت خراسان» از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و به‎خصوص در زادگاهش بلخ، اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش، مردم آنجا به دعوت وی، پاسخ مثبت ندادند سرانجام عده‌ای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقی، بر وی شوریدند و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران و سپس به نیشابور رفت و چون در هیچ‎کدام از این شهرها، در امان نبود، به‎طور مخفیانه می‎زیست و سرانجام پس از مدتی آوارگی، به دعوت امیر علی بن اسد، یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود، به بدخشان سفر نمود و بقیه 20 تا 25 سال عمر خود را به یمگان بدخشان سپری کرد. او تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. وی در بین اهالی بدخشان، دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است، تا حدی که مردم او را به نام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل» و... یاد می‎کنند<ref>همان</ref>.


==عقاید==
==عقاید==
خط ۷۲: خط ۷۲:
# دیوان اشعار فارسی؛
# دیوان اشعار فارسی؛
# دیوان اشعار عربی (که متأسفانه در دست نیست)؛
# دیوان اشعار عربی (که متأسفانه در دست نیست)؛
# جامع الحكمتین؛ رساله‎ای است به نثر دری (فارسی) در بیان عقاید اسماعیلیان؛
# جامع الحكمتین؛ رساله‌ای است به نثر دری (فارسی) در بیان عقاید اسماعیلیان؛
# خوان الأخوان؛ کتابی است به نثر در اخلاف و حکمت و موعظه؛
# خوان الأخوان؛ کتابی است به نثر در اخلاف و حکمت و موعظه؛
# زاد المسافرين؛ کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان؛
# زاد المسافرين؛ کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان؛
# گشایش و رهایش؛ رساله‎ای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آن‎ها؛
# گشایش و رهایش؛ رساله‌ای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آن‎ها؛
# وجه دین؛ رساله‎ای است به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت؛
# وجه دین؛ رساله‌ای است به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت؛
# بستان العقول و دليل المتحرين؛ که از آن‎ها اثری در دست نیست؛
# بستان العقول و دليل المتحرين؛ که از آن‎ها اثری در دست نیست؛
# سفرنامه؛ این کتاب، مشتمل بر مشاهدات سفر هفت‎ساله وی بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به‎حساب می‎آید؛
# سفرنامه؛ این کتاب، مشتمل بر مشاهدات سفر هفت‎ساله وی بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به‎حساب می‎آید؛
# سعادت‎نامه؛ رساله‎ای است منظوم شامل سیصد بیت؛
# سعادت‎نامه؛ رساله‌ای است منظوم شامل سیصد بیت؛
# روشنایی‎نامه؛ این رساله نیز به نظم فارسی است<ref>همان، ص9- 10</ref>.
# روشنایی‎نامه؛ این رساله نیز به نظم فارسی است<ref>همان، ص9- 10</ref>.


رساله‎های دیگری نیز به وی نسبت داده شده که بسیاری از خاورشناسان که راجع به احوال و آثار ایشان تحقیق کرده‎اند، در وجود آن‎ها تردید کرده‎اند. برخی از آن‎ها به‎مرورزمان از بین رفته‎اند و یا شاید در مناطق کوهستانی بدخشان، در نزد اشخاص و افرادی محفوظ باشد<ref>همان، ص10</ref>.
رساله‎های دیگری نیز به وی نسبت داده شده که بسیاری از خاورشناسان که راجع به احوال و آثار ایشان تحقیق کرده‌اند، در وجود آن‎ها تردید کرده‌اند. برخی از آن‎ها به‎مرورزمان از بین رفته‌اند و یا شاید در مناطق کوهستانی بدخشان، در نزد اشخاص و افرادی محفوظ باشد<ref>همان، ص10</ref>.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش