۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاى' به 'هاى') |
جز (جایگزینی متن - 'میس' به 'میس') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]]، در رساله «أزلية النفس و بقائها»، به شرح و بسط برهان اختراعى خود بر ازلیت و ابدیت نفس مىپردازد. این اثر مشتمل بر دو مقاله است که هریک سرآغازى جداگانه دارد. مقاله اول، در اثبات ابدیت نفس، داراى 10 فصل؛ مقاله دوم، در اثبات ازلیت و قدم نفس و اینکه نفس نَه مزاج است و نه متولد از مزاج، داراى 11 فصل<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17965/1/63 ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه شصتوسه]</ref>. | [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]]، در رساله «أزلية النفس و بقائها»، به شرح و بسط برهان اختراعى خود بر ازلیت و ابدیت نفس مىپردازد. این اثر مشتمل بر دو مقاله است که هریک سرآغازى جداگانه دارد. مقاله اول، در اثبات ابدیت نفس، داراى 10 فصل؛ مقاله دوم، در اثبات ازلیت و قدم نفس و اینکه نفس نَه مزاج است و نه متولد از مزاج، داراى 11 فصل<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/17965/1/63 ر.ک: مقدمه مصحح، صفحه شصتوسه]</ref>. | ||
[[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در این مقاله، ابتدا به شرح اسم نفس میپردازد و سپس به اثبات وجود نفس انسان. وی پس از این امر به توضیح تقسیم موجود به واجب و ممکن میپردازد و سپس این نکته را روشن | [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]] در این مقاله، ابتدا به شرح اسم نفس میپردازد و سپس به اثبات وجود نفس انسان. وی پس از این امر به توضیح تقسیم موجود به واجب و ممکن میپردازد و سپس این نکته را روشن میسازد که واجب الوجود هیچگاه معدوم نمیشود. دیگر مطالبی را که در این مقاله بیان میدارد، عبارت است از: قدیم بودن نفس انسان، وجوب وجود علت قدیم برای هر ممکن قدیم، عدم امکان تفکیک عدم معلول از عدم علت، لزوم منتهی شدن هر ممکنی در سلسله احتیاج به واجب لذاته، اثبات ابدیت نفس از مطالب پیشین به انضمام مقدماتی دیگر و همچنین بیان دلایل قائلان به ابدیت نفس. [[ابن کمونه، سعد بن منصور|ابن کمونه]]، در فصل نهم مقاله اول، به بیان و ارائه برهان خود بر ابدیت نفس مىپردازد. به رأى او مقدمات مذکور در فصلهاى قبل را مىتوان به چندین شکل ترتیب داد؛ بهطورىکه هریک به مقصود و مطلوب منجر شود. اما ترتیب این مقدمات، مستلزم آشنایى با قواعد و قوانین منطقى است. او خود سه شکل و ترتیب را ذکر مىکند: | ||
# اگر نفس انسان بعد از وجود، معدوم شود، واجب الوجود معدوم مىشود؛ ولى واجب الوجود معدوم نمىشود؛ پس نفس انسان بعد از وجود، معدوم نمىشود. | # اگر نفس انسان بعد از وجود، معدوم شود، واجب الوجود معدوم مىشود؛ ولى واجب الوجود معدوم نمىشود؛ پس نفس انسان بعد از وجود، معدوم نمىشود. | ||
#:توضیح آنکه نفس انسان، یا واجب است یا ممکن. بنا بر هردو تقدیر، از عدم آن، عدم واجب الوجود لازم مىآید که محال است. بطلان شق اول، ظاهر است. اما اگر نفس، ممکن باشد، داراى علتى است و اگر نفس قدیم باشد آن علت هم قدیم خواهد بود. اما نفس، قدیم است، پس علتش هم قدیم است. بنابراین، اگر نفس، معدوم شود، از عدم آن، عدم علتش لازم مىآید. | #:توضیح آنکه نفس انسان، یا واجب است یا ممکن. بنا بر هردو تقدیر، از عدم آن، عدم واجب الوجود لازم مىآید که محال است. بطلان شق اول، ظاهر است. اما اگر نفس، ممکن باشد، داراى علتى است و اگر نفس قدیم باشد آن علت هم قدیم خواهد بود. اما نفس، قدیم است، پس علتش هم قدیم است. بنابراین، اگر نفس، معدوم شود، از عدم آن، عدم علتش لازم مىآید. |
ویرایش