زبدة الحقایق: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۹ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ه‎اى' به 'ه‌اى'
جز (جایگزینی متن - 'قديمي' به 'قدیمی')
جز (جایگزینی متن - 'ه‎اى' به 'ه‌اى')
خط ۴۰: خط ۴۰:
زبدة الحقایق، مانند بیشتر آثار [[نسفی، عزیزالدین بن محمد|نسفى]] پاسخ به مشکلات درویشان و پاسخ به نیازهاى تئوریک آن زمان که زمانه برخورد آراء و عقاید است و زمانه تعصبات مسلکى و مرامى و محتواى اصلى آن گشودن مشکل معرفت عالم کبیر و عالم صغیر است. یکى از کتاب‎هاى دیگر وى به نام مبدأ و معاد در همین موضوع تدوین شده است اما خود او توضیح مى‎دهد که زبدة الحقایق خلاصه و نقاوه مبدأ و معاد است و علت این تلخیص آن است که مبدأ و معاد براى عوام نوشته شده است و زبده براى خواص.
زبدة الحقایق، مانند بیشتر آثار [[نسفی، عزیزالدین بن محمد|نسفى]] پاسخ به مشکلات درویشان و پاسخ به نیازهاى تئوریک آن زمان که زمانه برخورد آراء و عقاید است و زمانه تعصبات مسلکى و مرامى و محتواى اصلى آن گشودن مشکل معرفت عالم کبیر و عالم صغیر است. یکى از کتاب‎هاى دیگر وى به نام مبدأ و معاد در همین موضوع تدوین شده است اما خود او توضیح مى‎دهد که زبدة الحقایق خلاصه و نقاوه مبدأ و معاد است و علت این تلخیص آن است که مبدأ و معاد براى عوام نوشته شده است و زبده براى خواص.


وى در این کتاب عقاید چهار گروه را بررسى مى‎کند آن چهارگروه عبارتند از: اهل شریعت، اهل حکمت و اهل وحدت که خود به دو فرقه تقسیم مى‎شوند، فرقه‎اى که «وجود را یکى مى‎دانند» و فرقه‎اى که «وجود را به وجود حقیقى و خیالى تقسیم مى‎نمایند». اینان وجود حقیقى را خدا و وجود خیالى را جهان مى‎نامند. این گروه را از قول دیگران سوفسطائیه مى‎نامد.
وى در این کتاب عقاید چهار گروه را بررسى مى‎کند آن چهارگروه عبارتند از: اهل شریعت، اهل حکمت و اهل وحدت که خود به دو فرقه تقسیم مى‎شوند، فرقه‌اى که «وجود را یکى مى‎دانند» و فرقه‌اى که «وجود را به وجود حقیقى و خیالى تقسیم مى‎نمایند». اینان وجود حقیقى را خدا و وجود خیالى را جهان مى‎نامند. این گروه را از قول دیگران سوفسطائیه مى‎نامد.


از این چهار گروه، دو گروه اول به دو موجود قائلند که یکى قدیم است و دیگرى حادث. نزد اهل شریعت موجود قدیم و حادث، خدا و جهان نام دارد و نزد اهل حکمت واجب‎الوجود و ممکن‎الوجود. بین این دو موجود بینونت و تفاوت است؛ اما اهل وحدت وجود را یکى بیش نمى‎دانند و باطن آن وجود را نورى مى‎دانند که نامحدود و نامتناهى است و جان عالم است. جهان مظهر این نور است و وصول بدان نور ممکن است و رسیدن به آن نور «فنا در توحید» است. تا این جاى مطلب را از سخنان عوام اهل وحدت مى‎شمرد و مى‎گوید خواص به اصل وجود که وحدت صرف است رسیده‎اند و از ملک و ملکوت گذشته و به جبروت نائل شده‎اند. وى وجود را چون دریایى مى‎داند کهن که نقش‎هاى نو به نام موج مى‎زند، اما موج همان دریاست و از او جدا نیست.
از این چهار گروه، دو گروه اول به دو موجود قائلند که یکى قدیم است و دیگرى حادث. نزد اهل شریعت موجود قدیم و حادث، خدا و جهان نام دارد و نزد اهل حکمت واجب‎الوجود و ممکن‎الوجود. بین این دو موجود بینونت و تفاوت است؛ اما اهل وحدت وجود را یکى بیش نمى‎دانند و باطن آن وجود را نورى مى‎دانند که نامحدود و نامتناهى است و جان عالم است. جهان مظهر این نور است و وصول بدان نور ممکن است و رسیدن به آن نور «فنا در توحید» است. تا این جاى مطلب را از سخنان عوام اهل وحدت مى‎شمرد و مى‎گوید خواص به اصل وجود که وحدت صرف است رسیده‎اند و از ملک و ملکوت گذشته و به جبروت نائل شده‎اند. وى وجود را چون دریایى مى‎داند کهن که نقش‎هاى نو به نام موج مى‎زند، اما موج همان دریاست و از او جدا نیست.
خط ۵۵: خط ۵۵:
فهرست مطالب کتاب در ابتدای آن و تعلیقات و مراجع و مآخذ مقدمه و تعلیقات در انتهایش ذکر شده است.
فهرست مطالب کتاب در ابتدای آن و تعلیقات و مراجع و مآخذ مقدمه و تعلیقات در انتهایش ذکر شده است.


محقق در مقدمه درباره نسخه خطی کتاب حاضر و کارهایی که در تحقیق اثر انجام داده، چنین می‎نویسد: تا آنجا که این بنده مطلع است این کتاب و مقصدالاقصاى وى ذیل [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] جامى در سال‎هاى قبل چاپ سنگى شده است. چون نسخه‎اى خطى از این کتاب در اختیار بنده بود، بنا به ملاحظاتى که در سطور قبل عنوان شد، لازم دیدم این نسخه را با نسخه مذکور در فوق مقابله کرده و کم و کاستى‎هاى آن را جبران نموده و به چاپ رسانم؛ اما در این اقدام از شیوه متبع علماى مصحح متون پیروى کامل نشده است؛ زیرا نسخه‎بدل‎هاى زیادى در اختیار نبوده که با نقل اختلافات حاشیه زائد بر متن گردد؛ بلکه بیشتر منظور و هدف آن بوده است که یک متن تبلیغى عرفانى که خالى از نقد آراء قرن هفتم نیست، تجدید چاپ شود. لذا نسخه خطى اصل قرار داده شد و زوائد نسخه چاپى بین [] نوشته آمد و زوائد نسخه خطى بین «» نشان داده شد و اگر اختلافى بود-که بود- در ذیل سطور متن مسطور شد. گاهى نیز این بنده جهت اعمال رسم‎الخط جدید حرفى را اضافه کرده که بین () آمده است.
محقق در مقدمه درباره نسخه خطی کتاب حاضر و کارهایی که در تحقیق اثر انجام داده، چنین می‎نویسد: تا آنجا که این بنده مطلع است این کتاب و مقصدالاقصاى وى ذیل [[أشعة اللمعات (شرح لمعات)|اشعة اللمعات]] جامى در سال‎هاى قبل چاپ سنگى شده است. چون نسخه‌اى خطى از این کتاب در اختیار بنده بود، بنا به ملاحظاتى که در سطور قبل عنوان شد، لازم دیدم این نسخه را با نسخه مذکور در فوق مقابله کرده و کم و کاستى‎هاى آن را جبران نموده و به چاپ رسانم؛ اما در این اقدام از شیوه متبع علماى مصحح متون پیروى کامل نشده است؛ زیرا نسخه‎بدل‎هاى زیادى در اختیار نبوده که با نقل اختلافات حاشیه زائد بر متن گردد؛ بلکه بیشتر منظور و هدف آن بوده است که یک متن تبلیغى عرفانى که خالى از نقد آراء قرن هفتم نیست، تجدید چاپ شود. لذا نسخه خطى اصل قرار داده شد و زوائد نسخه چاپى بین [] نوشته آمد و زوائد نسخه خطى بین «» نشان داده شد و اگر اختلافى بود-که بود- در ذیل سطور متن مسطور شد. گاهى نیز این بنده جهت اعمال رسم‎الخط جدید حرفى را اضافه کرده که بین () آمده است.


نسخه خطى که اصل قرار داده شد، نسخه‎اى است به قلم محمود بن جمال‎الدین محمد دیلمى که در «یوم اثنین تاسع عشر شهر شعبان المعظم سنه سبع و اربعین مأتین بعد الف» که سال 1247 باشد، کتابت شده است. کاتب در پایان نسخه سال 1247 را سال طاعون و وبا نامیده است که در آن سال «خلق گیلان به‎طوری مردند که کسى به کسى نبود یوم یفر المرء من اخیه و امه و بنیه شد خلایق دفن نشدند و طعمه سگان و شغالان شدند و با وجود این اهل ظلم به تاخت و تاراج مال اموات و ایتام و مساکین پرداختند و معدود قلیلى هم که باقى ماندند، کلاً از تشویش متفرق و پراکنده و هر یک به دیارى فرار را برقرار داشتند».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/7000/1/42 مقدمه محقق، ص42-43]</ref>
نسخه خطى که اصل قرار داده شد، نسخه‌اى است به قلم محمود بن جمال‎الدین محمد دیلمى که در «یوم اثنین تاسع عشر شهر شعبان المعظم سنه سبع و اربعین مأتین بعد الف» که سال 1247 باشد، کتابت شده است. کاتب در پایان نسخه سال 1247 را سال طاعون و وبا نامیده است که در آن سال «خلق گیلان به‎طوری مردند که کسى به کسى نبود یوم یفر المرء من اخیه و امه و بنیه شد خلایق دفن نشدند و طعمه سگان و شغالان شدند و با وجود این اهل ظلم به تاخت و تاراج مال اموات و ایتام و مساکین پرداختند و معدود قلیلى هم که باقى ماندند، کلاً از تشویش متفرق و پراکنده و هر یک به دیارى فرار را برقرار داشتند».<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/7000/1/42 مقدمه محقق، ص42-43]</ref>


==پانویس==
==پانویس==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش