۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ') |
||
| خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
از وقايع زندگانى ملل ديگر نيز امورى كه با تاريخ ایران ارتباط پيدا مىكرده، در اين كتاب به تناسب ايراد گرديده است. | از وقايع زندگانى ملل ديگر نيز امورى كه با تاريخ ایران ارتباط پيدا مىكرده، در اين كتاب به تناسب ايراد گرديده است. | ||
در ابتدا، نظر نگارنده اين بوده كه اين اثر را در حدود مواد لازم براى دور متوسط تهيه كند، ولى درضمن عمل معلوم شده كه گذشتن از بسيارى از مسائل به اجمال ممكن نيست و منظور اصلى كه روشن ساختن پارهاى از كليات و نمودن روح تاريخ باشد، با ذكر رؤوس وقايع و مسائل نمىسازد و لذا در پارهاى از قسمتها راه تفصيل پيش گرفته شده است. در عوض قسمتهایى نيز به خطى خفىتر طبع گرديده تا محصلين در ياد گرفتن آنها مختار باشند و اين قسمتها كه اكثر آنها اقتباس از مورخين و نويسندگان دوره مغول و تيمورى و غالباً به عين انشاى ايشان است، حكم قرائت تاريخى را دارد و مخصوصاً براى نمودن طرز تاريخ نگارى و سبک انشاى ايشان انتخاب شده است. | در ابتدا، نظر نگارنده اين بوده كه اين اثر را در حدود مواد لازم براى دور متوسط تهيه كند، ولى درضمن عمل معلوم شده كه گذشتن از بسيارى از مسائل به اجمال ممكن نيست و منظور اصلى كه روشن ساختن پارهاى از كليات و نمودن روح تاريخ باشد، با ذكر رؤوس وقايع و مسائل نمىسازد و لذا در پارهاى از قسمتها راه تفصيل پيش گرفته شده است. در عوض قسمتهایى نيز به خطى خفىتر طبع گرديده تا محصلين در ياد گرفتن آنها مختار باشند و اين قسمتها كه اكثر آنها اقتباس از مورخين و نويسندگان دوره مغول و تيمورى و غالباً ً به عين انشاى ايشان است، حكم قرائت تاريخى را دارد و مخصوصاً براى نمودن طرز تاريخ نگارى و سبک انشاى ايشان انتخاب شده است. | ||
كتاب، مزين به نقشه و تصاوير است. | كتاب، مزين به نقشه و تصاوير است. | ||
| خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
مقدمه، ضمن ارائه نكاتى در مورد كتاب، به بررسى شيوههاى تاريخ نويسى پرداخته و بيان مىدارد در نوشتن تاريخ و به خصوص، تاريخ ادبيات و تمدن، دو شيوه معمول است:1- تحقيق در جزء جزء مسائل يا در قسمت قسمت دورهها، 2- نگارش تاريخ عمومى تمام دورهها يا تاريخ زمان يك سلسله يا يك موضوع بالنسبه مبسوط مرتبط. | مقدمه، ضمن ارائه نكاتى در مورد كتاب، به بررسى شيوههاى تاريخ نويسى پرداخته و بيان مىدارد در نوشتن تاريخ و به خصوص، تاريخ ادبيات و تمدن، دو شيوه معمول است:1- تحقيق در جزء جزء مسائل يا در قسمت قسمت دورهها، 2- نگارش تاريخ عمومى تمام دورهها يا تاريخ زمان يك سلسله يا يك موضوع بالنسبه مبسوط مرتبط. | ||
در شيوه نخست، محققین غالباً متخصص در معرفت يك دوره يا يك موضوع خاص مىشوند و تحقيقات ايشان صورت رسالههاى مفرد، در باب يك مطلب محدود معين پيدا مىكند در صورتى كه در شيوه دوم، نويسندگان بايد به نظرى عام در جميع مسائل و ادوار بنگرند و از لحاظ كليت و حفظ ربط منطقى بين كليه امور موضوع تاريخ و استنباط قوانين عمومى، تأليفات خود را به رشته تحرير درآورند و اين امرى بسيار مشكل و انجام صورت كامل آن در حد عادى از قدرت يك نفر خارج است. | در شيوه نخست، محققین غالباً ً متخصص در معرفت يك دوره يا يك موضوع خاص مىشوند و تحقيقات ايشان صورت رسالههاى مفرد، در باب يك مطلب محدود معين پيدا مىكند در صورتى كه در شيوه دوم، نويسندگان بايد به نظرى عام در جميع مسائل و ادوار بنگرند و از لحاظ كليت و حفظ ربط منطقى بين كليه امور موضوع تاريخ و استنباط قوانين عمومى، تأليفات خود را به رشته تحرير درآورند و اين امرى بسيار مشكل و انجام صورت كامل آن در حد عادى از قدرت يك نفر خارج است. | ||
پژوهش منصورى، به دليل اينكه مطالعه متون قديمى به ويژه كتابهاى تاريخى، هر خواننده را با مقاديرى لغات ديوانى و اصطلاحات تركى مواجه مىكند كه پارهاى از آنها با پيشوندهایى از قبيل: آق، قرا، گگ يا گوى و قزل تركيب يافته و اعلام جغرافيايى و اسماء خاص تاريخى را تشكيل دادهاند، مانند: آققويونلو، قراعثمان، قزلارسلان، گويمسجد و...، لذا به بررسى و ريشهيابى چنين اصطلاحاتى مىپردازد. | پژوهش منصورى، به دليل اينكه مطالعه متون قديمى به ويژه كتابهاى تاريخى، هر خواننده را با مقاديرى لغات ديوانى و اصطلاحات تركى مواجه مىكند كه پارهاى از آنها با پيشوندهایى از قبيل: آق، قرا، گگ يا گوى و قزل تركيب يافته و اعلام جغرافيايى و اسماء خاص تاريخى را تشكيل دادهاند، مانند: آققويونلو، قراعثمان، قزلارسلان، گويمسجد و...، لذا به بررسى و ريشهيابى چنين اصطلاحاتى مىپردازد. | ||
| خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
آسياى مركزى و شرقى، از درياى اُختُسك تا بحر خزر ناحيه وسيعى است كه داراى عوارض جغرافيايى مختلفى است. در شمال اين ناحيه، دشت وسيع سيبرى است كه به واسطه پهناورى، سرماى سخت، قلت جمعيت و عدم آبادى، هيچ وقت مورد توجه اقوام مهاجر آسيايى قرار نگرفته و در سمت جنوب آن، نجد وسيع و مرتفع تبت و جبال عظيم و جسيم هيماليا است كه على رغم وجود بعضى معابر، به هيچ وجه براى سير و عبور مساعد نيست. | آسياى مركزى و شرقى، از درياى اُختُسك تا بحر خزر ناحيه وسيعى است كه داراى عوارض جغرافيايى مختلفى است. در شمال اين ناحيه، دشت وسيع سيبرى است كه به واسطه پهناورى، سرماى سخت، قلت جمعيت و عدم آبادى، هيچ وقت مورد توجه اقوام مهاجر آسيايى قرار نگرفته و در سمت جنوب آن، نجد وسيع و مرتفع تبت و جبال عظيم و جسيم هيماليا است كه على رغم وجود بعضى معابر، به هيچ وجه براى سير و عبور مساعد نيست. | ||
نتيجه اين وضع اين شده است كه مهاجرت و هجومهاى سكنه اين قسمت از آسياى مركزى، غالباً در جهت عرض جغرافيايى بلاد خود بوده و اين جماعت همه وقت محتاج و آرزومند دست يافتن بر نواحى آباد پرنعمت دو جانب مسكن خويش، يعنى چين و ایران بودهاند. | نتيجه اين وضع اين شده است كه مهاجرت و هجومهاى سكنه اين قسمت از آسياى مركزى، غالباً ً در جهت عرض جغرافيايى بلاد خود بوده و اين جماعت همه وقت محتاج و آرزومند دست يافتن بر نواحى آباد پرنعمت دو جانب مسكن خويش، يعنى چين و ایران بودهاند. | ||
فصل دوم تا هفتم: به نحوه ظهور و خصوصيات شخصى چنگيز، كه در كمتر شخصى امثال آن را مىتوان يافت، قضاوت تاريخ در مورد سياست و اثرات حمله او و اين كه او يكى از خونخوارترين و بىرحمترين جهانگشايانى است كه تاريخ به ياد دارد، پرداخته و بعد از آن، به ترتيب به تشريح و بررسى وقايع سلطنت جانشينان وى تا ايام فرماندهى هلاكو اقدام مىكند كه عبارتند از: اوگتايقاآن پسر سوم چنگيز، شيرامون پسر كوچو پسر قاآن كه طفلى خردسال بوده و مادرش به نيابت از او سلطنت را در دست داشت، گيوكخان پسر بزرگتر قاآن كه درسال فوت پدر در مغولستان نبود، منگوقاآن و قوبيلايخان كه در زمان او، تجارت چين رونق بسيار گرفت و در عهد او بود كه دو برادر معروف ونيزى مافيوپولو و نيكوپولو به دربار او آمدند و پسر دومى يعنى ماركوپولو است كه طرف محبت قوبيلاى قرار گرفته و مدت بيست سال از جانب اين پادشاه مصدر مشاغل مهم از حكومت ايالات چين و ادارات امور گمرك شده و در نتيجه آشنايى عميق با احوال ممالك قوبيلاى، پس از مراجعت به اروپا، شرح سفر خود را براى يكى از دوستان خود نقل كرده و او آنها را كه حاوى اطلاعات نفيسى راجع به احوال كلى ممالك مغول در آن عصر است جمع و منتشر ساخت. | فصل دوم تا هفتم: به نحوه ظهور و خصوصيات شخصى چنگيز، كه در كمتر شخصى امثال آن را مىتوان يافت، قضاوت تاريخ در مورد سياست و اثرات حمله او و اين كه او يكى از خونخوارترين و بىرحمترين جهانگشايانى است كه تاريخ به ياد دارد، پرداخته و بعد از آن، به ترتيب به تشريح و بررسى وقايع سلطنت جانشينان وى تا ايام فرماندهى هلاكو اقدام مىكند كه عبارتند از: اوگتايقاآن پسر سوم چنگيز، شيرامون پسر كوچو پسر قاآن كه طفلى خردسال بوده و مادرش به نيابت از او سلطنت را در دست داشت، گيوكخان پسر بزرگتر قاآن كه درسال فوت پدر در مغولستان نبود، منگوقاآن و قوبيلايخان كه در زمان او، تجارت چين رونق بسيار گرفت و در عهد او بود كه دو برادر معروف ونيزى مافيوپولو و نيكوپولو به دربار او آمدند و پسر دومى يعنى ماركوپولو است كه طرف محبت قوبيلاى قرار گرفته و مدت بيست سال از جانب اين پادشاه مصدر مشاغل مهم از حكومت ايالات چين و ادارات امور گمرك شده و در نتيجه آشنايى عميق با احوال ممالك قوبيلاى، پس از مراجعت به اروپا، شرح سفر خود را براى يكى از دوستان خود نقل كرده و او آنها را كه حاوى اطلاعات نفيسى راجع به احوال كلى ممالك مغول در آن عصر است جمع و منتشر ساخت. | ||
ویرایش