پرش به محتوا

تاریخ نوشته‌های جغرافیایی در جهان اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً '
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
جز (جایگزینی متن - 'غالبا' به 'غالباً ')
خط ۵۰: خط ۵۰:


#چرا جغرافياى علمى اسلامى فقط در دوران عباسى؛ يعنى در نيمه دوم قرن دوم هجرى به وجود آمد؟
#چرا جغرافياى علمى اسلامى فقط در دوران عباسى؛ يعنى در نيمه دوم قرن دوم هجرى به وجود آمد؟
#با وجود اينكه امويان به گهواره قديم تمدن يونانى؛ يعنى انطاكيه و اسكندريه كه در آن‌جا سريانيان نقش واسطه را داشتند، نزدیک ‌تر بودند، چرا در آغاز كار حاملان جغرافياى علمى، غالباً ایرانى بودند؟
#با وجود اينكه امويان به گهواره قديم تمدن يونانى؛ يعنى انطاكيه و اسكندريه كه در آن‌جا سريانيان نقش واسطه را داشتند، نزدیک ‌تر بودند، چرا در آغاز كار حاملان جغرافياى علمى، غالباً ً ایرانى بودند؟


پيش از قرن سوم هجرى، مؤلفات جغرافيايى مستقل وجود نداشت، بلكه گاه و بى‌گاه به اطلاعات پراكنده جغرافيايى از آن دوران برمى‌خوريم كه در متون لغوى يا در سفرنامه‌هاى خيالى به جا مانده است. قرن سوم هجرى به‌حق دوران نوآورى بود، زيرا در اثناى آن از يك سو آشنايى با مؤلفات بطلميوس صورت گرفت و به دنبال آن ترجمه‌هایى پديد آمد كه رشته جغرافياى علمى با آن آغاز مى‌شد و از سوى ديگر، نمونه‌هاى گوناگون جغرافياى توصيفى به وجود آمد و نزدیک به پايان همين قرن مدخل‌هاى جغرافيايى پديد آمد كه بعضى براى نويسندگان ديوان و بعضى ديگر براى اهل ادب فراهم شده بود. نيز سفرنامه‌ها، گوناگون شد كه بر برخى واقع‌گرايى چيره بود و بعضى ديگر رنگ افسانه داشت.
پيش از قرن سوم هجرى، مؤلفات جغرافيايى مستقل وجود نداشت، بلكه گاه و بى‌گاه به اطلاعات پراكنده جغرافيايى از آن دوران برمى‌خوريم كه در متون لغوى يا در سفرنامه‌هاى خيالى به جا مانده است. قرن سوم هجرى به‌حق دوران نوآورى بود، زيرا در اثناى آن از يك سو آشنايى با مؤلفات بطلميوس صورت گرفت و به دنبال آن ترجمه‌هایى پديد آمد كه رشته جغرافياى علمى با آن آغاز مى‌شد و از سوى ديگر، نمونه‌هاى گوناگون جغرافياى توصيفى به وجود آمد و نزدیک به پايان همين قرن مدخل‌هاى جغرافيايى پديد آمد كه بعضى براى نويسندگان ديوان و بعضى ديگر براى اهل ادب فراهم شده بود. نيز سفرنامه‌ها، گوناگون شد كه بر برخى واقع‌گرايى چيره بود و بعضى ديگر رنگ افسانه داشت.
خط ۶۰: خط ۶۰:
در دايرةالمعارف‌ها و فرهنگ‌نامه‌هایى كه به دوران مماليك در مصر تأليف شده، جغرافيا مقامى خاص دارد؛ تا آن‌جا كه گاه اثر آن در همه كتاب نمودار است. بدين‌سان دوران نوآفرينى در ادبيات جغرافيايى اسلامى به سر مى‌رسد و پس از آن، دوران ركود است كه چيز تازه‌اى به وجود نيامده، بلكه به تقليد نمونه‌هاى سابق بسنده كرده‌اند و گاه، براى هم‌آهنگى با مقتضيات زمان، تغييراتى در آن داده‌اند. با وجود اين، حتى به دوران تسلط تركان بر جهان اسلام، اين‌گونه نوشته‌ها از لحاظ مقدار نقصان نيافته است.
در دايرةالمعارف‌ها و فرهنگ‌نامه‌هایى كه به دوران مماليك در مصر تأليف شده، جغرافيا مقامى خاص دارد؛ تا آن‌جا كه گاه اثر آن در همه كتاب نمودار است. بدين‌سان دوران نوآفرينى در ادبيات جغرافيايى اسلامى به سر مى‌رسد و پس از آن، دوران ركود است كه چيز تازه‌اى به وجود نيامده، بلكه به تقليد نمونه‌هاى سابق بسنده كرده‌اند و گاه، براى هم‌آهنگى با مقتضيات زمان، تغييراتى در آن داده‌اند. با وجود اين، حتى به دوران تسلط تركان بر جهان اسلام، اين‌گونه نوشته‌ها از لحاظ مقدار نقصان نيافته است.


دانش اروپايى، از آغاز كار، اهميت نوشته‌هاى جغرافيايى اسلامى را بازشناخت. اگر خاورشناسان، مانند همه متخصصان ديگر در معرض اين تهمت بوده‌اند كه در موضوع تحقيقات خود بى‌طرف نمانده‌اند، نظر دانشوران مغرب‌زمين نسبت به مورخان اسلام كه غالبا جغرافى‌دان نيز بوده‌اند، در اين زمينه قابل توجه است. در قرن سيزدهم هجرى؛ يعنى هنگامى كه اين‌گونه نوشته‌ها هنوز به وسعت كنونى شناخته نبود، پروتس، مورخ جنگ‌هاى صليبى، چنين نوشت: «نوشته‌هاى اروپايى آن روزگار نمونه‌اى برتر از مؤلفات آنان (مسلمانان) ندارد، كافى است كه آثار مؤلفان اسلام را با بهترين آثار تاريخ‌نويسى اروپا برابر كنيم تا در اولين نظر و بى‌ترديد معلوم شود كه درك و فهم تاريخى و شعور سياسى و سليقه قالب‌ريزى و هنر عرضه كردن مطلب كجاست».
دانش اروپايى، از آغاز كار، اهميت نوشته‌هاى جغرافيايى اسلامى را بازشناخت. اگر خاورشناسان، مانند همه متخصصان ديگر در معرض اين تهمت بوده‌اند كه در موضوع تحقيقات خود بى‌طرف نمانده‌اند، نظر دانشوران مغرب‌زمين نسبت به مورخان اسلام كه غالباً  جغرافى‌دان نيز بوده‌اند، در اين زمينه قابل توجه است. در قرن سيزدهم هجرى؛ يعنى هنگامى كه اين‌گونه نوشته‌ها هنوز به وسعت كنونى شناخته نبود، پروتس، مورخ جنگ‌هاى صليبى، چنين نوشت: «نوشته‌هاى اروپايى آن روزگار نمونه‌اى برتر از مؤلفات آنان (مسلمانان) ندارد، كافى است كه آثار مؤلفان اسلام را با بهترين آثار تاريخ‌نويسى اروپا برابر كنيم تا در اولين نظر و بى‌ترديد معلوم شود كه درك و فهم تاريخى و شعور سياسى و سليقه قالب‌ريزى و هنر عرضه كردن مطلب كجاست».


در خصوص نوشته‌هاى جغرافيايى فارسی كه از ديدگاه مؤلف از اهميت ويژه‌اى برخوردارند مى‌خوانيم: «مؤلفات جغرافيايى فارسی با نوشته‌هاى جغرافيايى عربى رابطه نزدیک دارد، در همان مسير مى‌رود و نقش آن را تكميل مى‌كند و گاهى مطالبى را محفوظ مى‌دارد كه اصل عربى آن به جا نمانده و احياناً منبع آثار مدون به زبان عربى است. پس از حمله مغول نوشته‌هاى جغرافيايى فارسی در مسير مستقل افتاد و نزدیک به پايان قرن پانزدهم سلسله آثارى كه به جهات متعدد از نظر ما اهميت دارد خاتمه يافت، البته تكامل اين نوشته‌ها متوقف نماند، ولى تعقيب مراحل آن، مانند نوشته‌هاى عربى ضرورت ندارد و اين كار محتاج به تحقيقات خاصى است كه بايد به‌وسيله محافل مشغول به تحقيقات ایرانى انجام شود».
در خصوص نوشته‌هاى جغرافيايى فارسی كه از ديدگاه مؤلف از اهميت ويژه‌اى برخوردارند مى‌خوانيم: «مؤلفات جغرافيايى فارسی با نوشته‌هاى جغرافيايى عربى رابطه نزدیک دارد، در همان مسير مى‌رود و نقش آن را تكميل مى‌كند و گاهى مطالبى را محفوظ مى‌دارد كه اصل عربى آن به جا نمانده و احياناً منبع آثار مدون به زبان عربى است. پس از حمله مغول نوشته‌هاى جغرافيايى فارسی در مسير مستقل افتاد و نزدیک به پايان قرن پانزدهم سلسله آثارى كه به جهات متعدد از نظر ما اهميت دارد خاتمه يافت، البته تكامل اين نوشته‌ها متوقف نماند، ولى تعقيب مراحل آن، مانند نوشته‌هاى عربى ضرورت ندارد و اين كار محتاج به تحقيقات خاصى است كه بايد به‌وسيله محافل مشغول به تحقيقات ایرانى انجام شود».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش