۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''تاريخ كاشان'''، نوشته عبدالرحيم كلانتر ضرابى (سهيل كاشانى) به انضمام | '''تاريخ كاشان'''، نوشته عبدالرحيم كلانتر ضرابى (سهيل كاشانى) به انضمام يادداشتهایى از اللهيار صالح، به كوشش [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] در سال 1287ه.ش آغاز و در سال 1288 به فارسی، به انجام رسيده است. يگانه اثرى است كه در تاريخ و جغرافيا و رجال شهر باستانى كاشان به دست رسيده است. | ||
نخستين كتابى كه مستقلا درباره كاشان نوشته شد، تحت عنوان مرآة القاسان بوده كه به سفارش حاكم كاشان جلالالدين ميرزا احتشام ملك توسط كلانتر ضرابى نوشته شده است. | نخستين كتابى كه مستقلا درباره كاشان نوشته شد، تحت عنوان مرآة القاسان بوده كه به سفارش حاكم كاشان جلالالدين ميرزا احتشام ملك توسط كلانتر ضرابى نوشته شده است. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
داراى اطلاعات دقيق و نفيس و مهم در تاريخ و جغرافيا و خاندانهاى شهرى كه روزهاى درخشان و دورههاى پر حادثه را برخود ديده، مىباشد. | داراى اطلاعات دقيق و نفيس و مهم در تاريخ و جغرافيا و خاندانهاى شهرى كه روزهاى درخشان و دورههاى پر حادثه را برخود ديده، مىباشد. | ||
از آنجا كه مؤلف در سال 1308ه.ق در 65 سالگى در تهران وقات يافت؛ نتوانست از نتيجه | از آنجا كه مؤلف در سال 1308ه.ق در 65 سالگى در تهران وقات يافت؛ نتوانست از نتيجه يادداشتهایى را كه درباره تاريخ باستانى كاشان و آثار مكشوفه گردآورى كرده بود، به انجام برساند، لذا آنها را در اختيار آقاى [[افشار، ایرج |ايرج افشار]] گذاشت تا ايشان مرآت قاسان و يادداشتهاى مرحوم صالح را در يك جلد تحت عنوان تاريخ كاشان منتشر كند. | ||
مؤلف در فصل اول از كتاب درباره وجه تسميه كاشان چنين مىگويد كه واژه كاشان در فرهنگها به معنى كاشانه، خانه، و جايگاه جشن و دل آرايى بوده و بعدا به معنى گونهاى مسكن در آمده است. عدهاى معتقدند كه شهر كاشان از ديرباز تاكنون به نامهاى كى آشيان، كاسان، كاسيان، كاشيان، قاشيان، قاسان، كاه شان، چهل حصاران خوانده شده است. در منابع عربى از اين شهر به عنوان قاسان ياد كردهاند. از آن جايى كه حكمرانان و پادشاهان باستانى ابتدا در سرچشمه فين كاشان | مؤلف در فصل اول از كتاب درباره وجه تسميه كاشان چنين مىگويد كه واژه كاشان در فرهنگها به معنى كاشانه، خانه، و جايگاه جشن و دل آرايى بوده و بعدا به معنى گونهاى مسكن در آمده است. عدهاى معتقدند كه شهر كاشان از ديرباز تاكنون به نامهاى كى آشيان، كاسان، كاسيان، كاشيان، قاشيان، قاسان، كاه شان، چهل حصاران خوانده شده است. در منابع عربى از اين شهر به عنوان قاسان ياد كردهاند. از آن جايى كه حكمرانان و پادشاهان باستانى ابتدا در سرچشمه فين كاشان بناهایى ايجاد مىكردهاند، به همين مناسبت آن جا را كى آشيان به معنى خانه و منزلگاه پادشاهان گفتهاند. | ||
از اين رو اين شعر را سرودهاند:{{شعر}}{{ب|''تاريخ همیگوید ايوان نخستين را''|2=''در چسمه فين گشتاسب افراخته تاكيوان''}}{{پایان شعر}} | از اين رو اين شعر را سرودهاند:{{شعر}}{{ب|''تاريخ همیگوید ايوان نخستين را''|2=''در چسمه فين گشتاسب افراخته تاكيوان''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
كاشان مركز و مدفن تمدنى مربوط به چهار هزار سال پيش از ميلاد مسيح است كه بقاياى آن را از زير تپههاى سيلك به در آوردهاند و اينك در موزه لوور پاريس و موزه ایران باستان در تهران نگاهدارى مىشود. | كاشان مركز و مدفن تمدنى مربوط به چهار هزار سال پيش از ميلاد مسيح است كه بقاياى آن را از زير تپههاى سيلك به در آوردهاند و اينك در موزه لوور پاريس و موزه ایران باستان در تهران نگاهدارى مىشود. | ||
اين شهر قديمى، تاريخى از زمان قديم ندارد، ظاهرا علت، آن است كه كاشان از لحاظ حكومت استقلال نداشته است. گاه جزء قم و زمانى ضميمه اصفهان بوده است. شرح اوضاع و اخبار آن جا در | اين شهر قديمى، تاريخى از زمان قديم ندارد، ظاهرا علت، آن است كه كاشان از لحاظ حكومت استقلال نداشته است. گاه جزء قم و زمانى ضميمه اصفهان بوده است. شرح اوضاع و اخبار آن جا در كتابهایى نظير تاريخ قم و محاسن اصفهان و كتب ديگر از اين نوع مضبوط است. | ||
در اين كتاب از اوضاع جغرافيايى و ترجمه احوال دانشمندان، وضع بقاع مذهبى، ابنيه تاريخى، شيوه زندگانى و آداب و رسوم مردم شهر كاشان در آن، مطالبى ضبط شده است. | در اين كتاب از اوضاع جغرافيايى و ترجمه احوال دانشمندان، وضع بقاع مذهبى، ابنيه تاريخى، شيوه زندگانى و آداب و رسوم مردم شهر كاشان در آن، مطالبى ضبط شده است. | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
در عهد خلافت عمر بن خطاب كه ابوموسى اشعرى به سردارى روانه حدود عراق و ساير ولايات ایران گشت حدود و قلاع مزبور را به حيطه تصرف در آورد و ماليه و خزانه براى آنها قرار داد. پس از خلافت عمر كه در كوفه حجاج بن يوسف مسلط گرديد، طايفه اشعريان و اعراب در قم نزول يافتند. | در عهد خلافت عمر بن خطاب كه ابوموسى اشعرى به سردارى روانه حدود عراق و ساير ولايات ایران گشت حدود و قلاع مزبور را به حيطه تصرف در آورد و ماليه و خزانه براى آنها قرار داد. پس از خلافت عمر كه در كوفه حجاج بن يوسف مسلط گرديد، طايفه اشعريان و اعراب در قم نزول يافتند. | ||
در لا به لاى كتاب | در لا به لاى كتاب عكسهایى ديده مىشود كه توسط دوستان مؤلف تهيه گشته و در كتاب درج شده است. | ||
مؤلف ضمن شرح «آداب عقد و عروسى» در كاشان، به مراسم «خواستگارى و شيرينىخوران» اشاره كرده، كه در اين مراسم انواع شيرينى و شربت و تنقلات و ميوه حاضر بوده است. همو ضمن شرح مراسم نامزدى، ملزومات عروسى و اسباب سر عقد، و خوانچهها و چيدن آنها، و جاى «خوانچه قند و نقل و نبات» را نيز بيان مىدارد. و نيز چگونگى تهيه ديگر خوانچهها را وصف كرده است: «يك خوانچه از انواع نخودچى و فندق و بادام و پسته و تخمه كدو و كشمش منقا، و خرماى خرك طرحريزى كرده، از نقلهاى خشخاش و خرفه و زرشك، در ميان گلها و خانههاى آن، كه گل و پونه مبالغى كردهاند، بريزند؛ و يك خوانچه از دكان بقالى سيب سرخ، به اصفهان، گلابى نطنزى، انگور انار و غيره». اين گونه مراسم، اعم از نثار گل و حضور نقل بر سر سفره عقد، و ديگر آداب و رسوم مربوط به نامزدى و عقد و عروسى هنوز هم در برخى نقاط خراسان رايج است. | مؤلف ضمن شرح «آداب عقد و عروسى» در كاشان، به مراسم «خواستگارى و شيرينىخوران» اشاره كرده، كه در اين مراسم انواع شيرينى و شربت و تنقلات و ميوه حاضر بوده است. همو ضمن شرح مراسم نامزدى، ملزومات عروسى و اسباب سر عقد، و خوانچهها و چيدن آنها، و جاى «خوانچه قند و نقل و نبات» را نيز بيان مىدارد. و نيز چگونگى تهيه ديگر خوانچهها را وصف كرده است: «يك خوانچه از انواع نخودچى و فندق و بادام و پسته و تخمه كدو و كشمش منقا، و خرماى خرك طرحريزى كرده، از نقلهاى خشخاش و خرفه و زرشك، در ميان گلها و خانههاى آن، كه گل و پونه مبالغى كردهاند، بريزند؛ و يك خوانچه از دكان بقالى سيب سرخ، به اصفهان، گلابى نطنزى، انگور انار و غيره». اين گونه مراسم، اعم از نثار گل و حضور نقل بر سر سفره عقد، و ديگر آداب و رسوم مربوط به نامزدى و عقد و عروسى هنوز هم در برخى نقاط خراسان رايج است. |
ویرایش