۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '.' به '.') |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
کتاب مشتمل بر دو قسم است: | کتاب مشتمل بر دو قسم است: | ||
# بخش تحقیق اثر که خود مشتمل بر یک مقدمه و دو باب است. هر باب نیز در ضمن سه فصل ارائه شده است. | # بخش تحقیق اثر که خود مشتمل بر یک مقدمه و دو باب است. هر باب نیز در ضمن سه فصل ارائه شده است. | ||
# متن کتاب: در 14 باب و 280 فصل تنظیم شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص66</ref> | # متن کتاب: در 14 باب و 280 فصل تنظیم شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص66</ref>. تعداد احادیث و آثار در جلد اول بالغ بر 344 و در جلد دوم 573 است. | ||
در ابتدای هر دو جلد از کتاب، مقدمهای به قلم محققین آمده است. | در ابتدای هر دو جلد از کتاب، مقدمهای به قلم محققین آمده است. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
# این اثر نسبت به آثار پیشین که در این موضوع نوشته شدهاند دارای امتیازاتی است از جمله اینکه این اثر در ضمن ابوابی تنظیم شده و هر باب نیز مشتمل بر فصولی است. | # این اثر نسبت به آثار پیشین که در این موضوع نوشته شدهاند دارای امتیازاتی است از جمله اینکه این اثر در ضمن ابوابی تنظیم شده و هر باب نیز مشتمل بر فصولی است. | ||
# نویسنده تنها به نقل پیاپی احادیث و آثار بسنده نکرده، بلکه دیدگاه مخالفین عقیده سلفیه چون معتزله و اشاعره را مورد نقد قرار داده و پس از اشاره به گفتههای آنها با ادله نقلی و عقلی و لغوی رد کرده است. | # نویسنده تنها به نقل پیاپی احادیث و آثار بسنده نکرده، بلکه دیدگاه مخالفین عقیده سلفیه چون معتزله و اشاعره را مورد نقد قرار داده و پس از اشاره به گفتههای آنها با ادله نقلی و عقلی و لغوی رد کرده است. | ||
# نویسنده از علمای موثق و دانشمندان شگفت در حفظ، علم، ورع و صدق و اخلاص نزد اهل سنت است که به سبب آن، آثار ایشان دارای ارزش والای علمی است<ref>ر.ک: همان، ص68-67</ref> | # نویسنده از علمای موثق و دانشمندان شگفت در حفظ، علم، ورع و صدق و اخلاص نزد اهل سنت است که به سبب آن، آثار ایشان دارای ارزش والای علمی است<ref>ر.ک: همان، ص68-67</ref>. | ||
# همچنین محقق اثر معتقد است که احادیث و آثار ضعیف جز در موارد نادری در کتاب ذکر نشده است<ref>ر.ک: همان، ص69</ref> | # همچنین محقق اثر معتقد است که احادیث و آثار ضعیف جز در موارد نادری در کتاب ذکر نشده است<ref>ر.ک: همان، ص69</ref>. | ||
گرچه نویسنده در مقدمه کتابش به شیوه خود در نگارش کتاب اشاره نکرده اما در نگارش کتاب از روش ذیل پیروی کرده است: | گرچه نویسنده در مقدمه کتابش به شیوه خود در نگارش کتاب اشاره نکرده اما در نگارش کتاب از روش ذیل پیروی کرده است: | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
# فصول زیادی از کتاب را به رد قائلین خلق قرآن و مباحث مرتبط با آن اختصاص داده و در جزء اول و دوم تکرار کرده است. | # فصول زیادی از کتاب را به رد قائلین خلق قرآن و مباحث مرتبط با آن اختصاص داده و در جزء اول و دوم تکرار کرده است. | ||
# در کتابش همه مباحثی که علمای سلف در رابطه با مسئله توحید بیان کردهاند را مطرح کرده است. | # در کتابش همه مباحثی که علمای سلف در رابطه با مسئله توحید بیان کردهاند را مطرح کرده است. | ||
# در برخی مباحث به معانی لغت عرب و تصاریف آن پرداخته است؛ مثلاً در تفسیر اسامی «الله» و «الاحد» و بیان معنی توحید<ref>ر.ک: همان، 67-66</ref> | # در برخی مباحث به معانی لغت عرب و تصاریف آن پرداخته است؛ مثلاً در تفسیر اسامی «الله» و «الاحد» و بیان معنی توحید<ref>ر.ک: همان، 67-66</ref>. | ||
نویسنده فراوان شدن و انتشار بدعتها و نیز اعراض مردم از پیروی عقاید سلف و کاهش منزلت اهل سنت و تحقیق در علم کلام را سبب تألیف این کتاب برای بیان اعتقاد علمای سلف و اهل سنت و تشویق تمسک به آن دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص64؛ متن کتاب، ج1،ص84-83</ref> | نویسنده فراوان شدن و انتشار بدعتها و نیز اعراض مردم از پیروی عقاید سلف و کاهش منزلت اهل سنت و تحقیق در علم کلام را سبب تألیف این کتاب برای بیان اعتقاد علمای سلف و اهل سنت و تشویق تمسک به آن دانسته است<ref>ر.ک: همان، ص64؛ متن کتاب، ج1،ص84-83</ref>. | ||
در جزء اول کتاب، مسائلی چون توحید، اثبات وجه الله، مسائل ایمان، رد جهمیه و معتزله مطرح شده است. در جزء دوم نیز موضوعاتی چون قدر، ذکر وعد و وعید، بیان استواء خداوند بر عرش، فضایل صحابه، تمسک به سنت، اجتناب از بدعتها و هوای نفس مطرح شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص66</ref> | در جزء اول کتاب، مسائلی چون توحید، اثبات وجه الله، مسائل ایمان، رد جهمیه و معتزله مطرح شده است. در جزء دوم نیز موضوعاتی چون قدر، ذکر وعد و وعید، بیان استواء خداوند بر عرش، فضایل صحابه، تمسک به سنت، اجتناب از بدعتها و هوای نفس مطرح شده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ج1، ص66</ref>. | ||
در حدیث 31 از جلد اول کتاب، مسلم از سلمان فارسی از رسولالله(ص) چنین روایت کرده است: «خداوند تعالی صد رحمت خلق کرده است، با یکی از آنها خلایق را مورد رحمت قرار میدهد، و نودونه باقی برای روز قیامت است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص126</ref> | در حدیث 31 از جلد اول کتاب، مسلم از سلمان فارسی از رسولالله(ص) چنین روایت کرده است: «خداوند تعالی صد رحمت خلق کرده است، با یکی از آنها خلایق را مورد رحمت قرار میدهد، و نودونه باقی برای روز قیامت است»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص126</ref>. | ||
در یکی از فصول همین جلد، مسئله معراج و اشکال مبتدعه و دیگران بر این حدیث طرح و بررسی شده است؛ از جمله اشکالات این است که در قرآن عروج ذکر نشده بلکه در قرآن چنین آمده که اسراء (در شب سیر کرد) بهسوی مسجدالاقصی<ref>ر.ک: همان، ص 497</ref> | در یکی از فصول همین جلد، مسئله معراج و اشکال مبتدعه و دیگران بر این حدیث طرح و بررسی شده است؛ از جمله اشکالات این است که در قرآن عروج ذکر نشده بلکه در قرآن چنین آمده که اسراء (در شب سیر کرد) بهسوی مسجدالاقصی<ref>ر.ک: همان، ص 497</ref>. | ||
در یکی از فصول جلد دوم کتاب، عقاید و مذهب اهل سنت و سلفیه مطرح شده است: اهل سنت معتقدند که خداوند یکتاست و شریکی ندارد، مثل و مانندی ندارد، همواره متصف به صفات حسنی است. با گوش میشنود، با چشم میبیند، با علم میداند، با کلام سخن میگوید، قرآن کلام او مخلوقی نیست که خوانده یا نوشته یا محفوظ یا شنیده شده باشد... خداوند متعال بر عرش قرار دارد همانگونه که میفرماید: «الرحمن علی العرش استوی». او هر شب، همانگونه که در حدیث آمده، به آسمان دنیا پایین میآید<ref>ر.ک: همان، ج2، ص404</ref> | در یکی از فصول جلد دوم کتاب، عقاید و مذهب اهل سنت و سلفیه مطرح شده است: اهل سنت معتقدند که خداوند یکتاست و شریکی ندارد، مثل و مانندی ندارد، همواره متصف به صفات حسنی است. با گوش میشنود، با چشم میبیند، با علم میداند، با کلام سخن میگوید، قرآن کلام او مخلوقی نیست که خوانده یا نوشته یا محفوظ یا شنیده شده باشد... خداوند متعال بر عرش قرار دارد همانگونه که میفرماید: «الرحمن علی العرش استوی». او هر شب، همانگونه که در حدیث آمده، به آسمان دنیا پایین میآید<ref>ر.ک: همان، ج2، ص404</ref>. | ||
انتساب افعال بندگان به خداوند از جمله مباحث مطرح شده در فصل دیگری از کتاب است. او معتقد است که تمامی افعال عباد مخلوق خداوند است و خداوند آنها را با قدرت خویش خلق کرده و بندگان در ایجاد افعال خویش دخالتی ندارند؛ چراکه در قرآن کریم آمده است: «و الله خلقکم و ما تعملون». خداوند با این آیه و مانند آن قدرت بر فعل را از بنده نفی کرده است. روایت نبوی «لیس لک من الامر شیء» نیز دلیل و شاهد بر این معناست؛ یعنی تو نمیتوانی از خودت کار یا فعلی را خلق کنی، بلکه تمامی آنچه انجام میدهی مخلوق خداوند و مفعول به قدرت و توفیق اوست لاحول و لاقوة الا بالله<ref>ر.ک: همان، ص415-414</ref> | انتساب افعال بندگان به خداوند از جمله مباحث مطرح شده در فصل دیگری از کتاب است. او معتقد است که تمامی افعال عباد مخلوق خداوند است و خداوند آنها را با قدرت خویش خلق کرده و بندگان در ایجاد افعال خویش دخالتی ندارند؛ چراکه در قرآن کریم آمده است: «و الله خلقکم و ما تعملون». خداوند با این آیه و مانند آن قدرت بر فعل را از بنده نفی کرده است. روایت نبوی «لیس لک من الامر شیء» نیز دلیل و شاهد بر این معناست؛ یعنی تو نمیتوانی از خودت کار یا فعلی را خلق کنی، بلکه تمامی آنچه انجام میدهی مخلوق خداوند و مفعول به قدرت و توفیق اوست لاحول و لاقوة الا بالله<ref>ر.ک: همان، ص415-414</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش