۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'خمینی، روحالله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران' به 'موسوی خمینی، سید روحالله') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
[[حسنزاده، صادق]] (مترجم) | [[حسنزاده، صادق]] (مترجم) | ||
[[ | [[موسوی خمینی، سید روحالله]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 284/5 /م7ر5 | | کد کنگره =BP 284/5 /م7ر5 | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب لقاء الله [[ملکی تبریزی، جواد بن شفیع|ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى]] كه در برنامه حاضر مورد استفاده قرار گرفته، نسخهاى جديد است كه در آن رساله مذكور همراه با چهار ضميمه (رساله لقاء الله [[ | كتاب لقاء الله [[ملکی تبریزی، جواد بن شفیع|ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى]] كه در برنامه حاضر مورد استفاده قرار گرفته، نسخهاى جديد است كه در آن رساله مذكور همراه با چهار ضميمه (رساله لقاء الله [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]]، رساله لقاء الله علامه فيض كاشانى، نامه عرفانى [[ملکی تبریزی، جواد بن شفیع|ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى]] به علامه كمپانى و قصيده لقائيه [[حسنزاده آملی، حسن|استاد حسنزاده]]) در يك مجلد منتشر شده است. بخش اصلى؛ يعنى رساله ارزنده لقاء الله آيتالله ملكى تبريزى، ساختار و تقسيمبندى روشن و منسجمى ندارد و بلكه حتى نویسنده محترم مطالب را عنوانگذارى نيز نكرده و مصحح براى هر مطلب عنوانى از جانب خود برگزيده و در درون كروشه قرار داده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نویسنده محترم، قسمت مهمى از مطالب رساله را به اثبات نظريه جنجالى وحدت وجود بر طبق برداشت عارفان اختصاص داده است و سخت كوشيده است تا به همه اشكالات وحدت شخصى وجود پاسخ دهد و بدبينىهاى موجود نسبت به آن را برطرف سازد و روشن سازد كه اين مسئله بسيار پيچيده و دقيق است و لوازم ناپسند و نتايج ناروايى ندارد<ref>همان، ص 246 - 265</ref>با كمال شگفتى به نظر مىرسد نویسنده محترم در راه اثبات وحدت شخصى وجود و دفاع از آن، آنقدر دچار افراط شده و از راه مستقيم و اخلاق اسلامى خارج شده كه مخالفان اين نظريه را مورد توهين و تمسخر قرار داده و با ذكر داستانى مجعول و بهدور از ادب، از زبان حكيمى گمنام از اهالى اصفهان، منكران و اشكالكنندگان به وحدت وجود را نادان و حيوان و بلكه پايينتر از آن پنداشته است!<ref>همان، ص 234 - 236</ref>نویسنده هشدار داده است كه معتقدان به وحدت وجود عرفانى - كه از طريق مكاشفه به اين مطلب دست يافتهاند - نمىگويند كه در اين عالم محسوس مثلاًسنگ موجود نيست يا اصلا سنگ نمىباشد يا در آن صلابت و سنگينى وجود ندارد، بلكه مىگويند: وجود سنگ و همچنين صلابت و سنگينى آن همانطور كه وجود ظلّى و سايهاى بشمار مىآيند، بالنسبه به اهل اين عالم موجود هست به اين وجود خاص و متصف به اين صفات خاص، ولى بالنسبه به اهل عالم مثال، يك وجود مثالى و صفات مثالى متناسب با وجود مثالىاش مىباشد و همچنين وجودش در عالم عقلى، يك وجود عقلانى است و صفاتش نيز به حسب وجودش مىباشد و به همين طريق است تا آنكه نسبت به عالم ذات ملاحظه شود كه در آن عالم نه وجودى دارد و نه اثرى و نه ذكرى و نه اسمى و نه رسمى و فقط موجود حقيقى همان ذات حق تعالى است.<ref>همان، ص 246 - 247</ref> | نویسنده محترم، قسمت مهمى از مطالب رساله را به اثبات نظريه جنجالى وحدت وجود بر طبق برداشت عارفان اختصاص داده است و سخت كوشيده است تا به همه اشكالات وحدت شخصى وجود پاسخ دهد و بدبينىهاى موجود نسبت به آن را برطرف سازد و روشن سازد كه اين مسئله بسيار پيچيده و دقيق است و لوازم ناپسند و نتايج ناروايى ندارد<ref>همان، ص 246 - 265</ref>با كمال شگفتى به نظر مىرسد نویسنده محترم در راه اثبات وحدت شخصى وجود و دفاع از آن، آنقدر دچار افراط شده و از راه مستقيم و اخلاق اسلامى خارج شده كه مخالفان اين نظريه را مورد توهين و تمسخر قرار داده و با ذكر داستانى مجعول و بهدور از ادب، از زبان حكيمى گمنام از اهالى اصفهان، منكران و اشكالكنندگان به وحدت وجود را نادان و حيوان و بلكه پايينتر از آن پنداشته است!<ref>همان، ص 234 - 236</ref>نویسنده هشدار داده است كه معتقدان به وحدت وجود عرفانى - كه از طريق مكاشفه به اين مطلب دست يافتهاند - نمىگويند كه در اين عالم محسوس مثلاًسنگ موجود نيست يا اصلا سنگ نمىباشد يا در آن صلابت و سنگينى وجود ندارد، بلكه مىگويند: وجود سنگ و همچنين صلابت و سنگينى آن همانطور كه وجود ظلّى و سايهاى بشمار مىآيند، بالنسبه به اهل اين عالم موجود هست به اين وجود خاص و متصف به اين صفات خاص، ولى بالنسبه به اهل عالم مثال، يك وجود مثالى و صفات مثالى متناسب با وجود مثالىاش مىباشد و همچنين وجودش در عالم عقلى، يك وجود عقلانى است و صفاتش نيز به حسب وجودش مىباشد و به همين طريق است تا آنكه نسبت به عالم ذات ملاحظه شود كه در آن عالم نه وجودى دارد و نه اثرى و نه ذكرى و نه اسمى و نه رسمى و فقط موجود حقيقى همان ذات حق تعالى است.<ref>همان، ص 246 - 247</ref> | ||
بخش بعدى، رساله لقاء الله [[ | بخش بعدى، رساله لقاء الله [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]] است. اين رساله، عبارت از متن و ترجمه و شرح بيست و هشتمين حديثى است كه در كتاب چهل حديث [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]] مطرح شده است. البته در كتاب حاضر، حدود دو صفحه از آغاز بحث - كه عبارت از متن و ترجمه آن حديث است - حذف شده است. در حديث مذكور، راوى پرسيده است كه آيا كسى كه لقاى خدا را دوست دارد، خدا هم لقاى او را دوست دارد؟ [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] جواب مثبت داده است. در ادامه، راوى با شگفتى افزوده است: ولى ما از مرگ كراهت داريم! [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] پاسخ داده است كه معيار، زمان معاينه است و آن عبارت از زمانى است كه آدمى در حال احتضار است و مشاهده مىكند كه جانش در حال رفتن به دنياى ديگر است، پس اگر چيزى را ببيند كه دوستش دارد، هيچ چيزى محبوبتر از لقاى الهى در نزد او نيست و اگر چيزى را ببيند كه مكروه مىدارد، هيچ چيزى در نزد او از لقاى الهى در نزد او مبغوضتر نيست<ref>چهل حديث، ص 451 - 453</ref>[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]] بعد از ذكر حديث ياد شده، انگيزه منكران لقاى الهى را بيان كرده و بعد افزوده است كه منظور اثباتكنندگان لقاء الله، رسيدن به ذات الهى يا احاطه بر آن نيست، بلكه پس از تقواى تامّ تمام و اعراض كلى قلب از جميع عوالم و گذشتن از انّيّت و انانيت و توجه تامّ و اقبال كلى به حق و اسماء و صفات آن ذات مقدس كردن و مستغرق عشق و حبّ ذات مقدس شدن و ارتياضات قلبيه كشيدن، يك صفاى قلبى از براى سالك پيدا شود كه مورد تجليات اسمائيه و صفاتيه گردد و حجابهاى غليظى كه بين عبدو اسماء و صفات بود پاره شود و فانى در اسماء و صفات گردد و متعلق به عز قدس و جلال شود و تدلّى تامّ ذاتى پيدا كند و در اين حال، بين روح مقدس سالك و حق حجابى جز اسماء و صفات نيست و از براى بعضى از ارباب سلوك ممكن است حجاب نورى اسمائى و صفاتى نيز خرق گردد و به تجليات ذاتى غيبى نايل شود و خود را متعلق و متدلّى به ذات مقدس ببيند و در اين مشاهده، احاطه قيّومى حق و فناى ذاتى خود را شهود كند و بالعيان وجود خود و جميع موجودات را ظل حق ببيند..<ref>همان، ص 453 - 454</ref>نویسنده افزوده است كه نسبت حبّ و بغض و امثال اينها به حق تعالى شأنه كه در لسان قرآن و احاديث شريفه وارد شده، به معناى متفاهم عرفى نيست؛ زيرا كه لازمه امثال اين صفات، انفعالى نفسانى است كه حق تعالى از آن منزه است... امثال اين اوصاف و احوال كه در عالم ملك ملازم با يك نحوه تجدد و انفعالى است، در عوالم غيبيه و نشآت تجرديه، خصوصا در عالم اسماء الهى و مقام واحديت، به يك صورت منزه مبرّا از جميع نقايص موجودند و تعبيرات از آنها به حسب نشئه تجرديه يا صقع ربوبى، غير از اين عالم است؛ مثلاًتجليات رحمانيه و رحيميه را كه تجليات جماليه و لطفيه و حبّيه و انسيه نيز گوييم، اگر در اين عالم ظهور پيدا كند، بهصورت حبّ و رحمت و تلطف ملازم با انفعال است و اين از شدت ضيق اين عالم است... بنابراین، بغض حق تعالى به عبد، ظهور به قهّاريت و انتقام است و حبّ او، به رحمت و كرامت است.<ref>همان، ص 463 - 464</ref> | ||
در بخش ديگر، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملا محسن فيض كاشانى]] با بيان اينكه به كنه حقيقت راهى نيست؛ چرا كه او محيط است به همه چيز، پس محاط به چيزى نتواند شد و ادراك چيزى بىاحاطه به آن صورت نبندد... افزوده است كه امّا به اعتبار تجلّى در مظاهر اسماء و صفات، در هر موجودى رويى دارد و در هر مرآتى جلوهاى مىنمايد و اين تجلّى همه را هست، ليكن خواصّ مىدانند كه چه مىبينند... {{شعر}}{{ب|''دلى كز معرفت نور و صفا ديد''|2=''به هر چيزى كه ديد اوّل خدا ديد''}}{{پایان شعر}} | در بخش ديگر، [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|ملا محسن فيض كاشانى]] با بيان اينكه به كنه حقيقت راهى نيست؛ چرا كه او محيط است به همه چيز، پس محاط به چيزى نتواند شد و ادراك چيزى بىاحاطه به آن صورت نبندد... افزوده است كه امّا به اعتبار تجلّى در مظاهر اسماء و صفات، در هر موجودى رويى دارد و در هر مرآتى جلوهاى مىنمايد و اين تجلّى همه را هست، ليكن خواصّ مىدانند كه چه مىبينند... {{شعر}}{{ب|''دلى كز معرفت نور و صفا ديد''|2=''به هر چيزى كه ديد اوّل خدا ديد''}}{{پایان شعر}} | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
#رساله لقاء الله عارف بالله [[ملکی تبریزی، جواد بن شفیع|ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى]]، به ضميمه رساله لقاء الله [[ | #رساله لقاء الله عارف بالله [[ملکی تبریزی، جواد بن شفیع|ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى]]، به ضميمه رساله لقاء الله [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]]، رساله لقاء الله علامه فيض كاشانى و نامه عرفانى مؤلف به علامه كمپانى، [[ملکی تبریزی، جواد بن شفیع|ميرزا جوادآقا ملكى تبريزى]]، مقدمه و تصحيح [[حسنزاده، صادق|صادق حسنزاده]]، انتشارات آل على(ع)، چاپ هفتم، قم 1385ش. | ||
#سرّ الصلاة، [[ | #سرّ الصلاة، [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]]، مؤسسه تنظيم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]]، تهران چاپ سيزدهم 1388ش. | ||
#چهل حديث (اربعين حديث)، [[ | #چهل حديث (اربعين حديث)، [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]]، مؤسسه تنظيم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]]، تهران چاپ چهارم 1388ش. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |
ویرایش