۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
سوم: بحث در نسبتش با سایر ادله وارده در بیان ماهیت صلات و احکام خللش و غیر این موارد از مواردی که ارتباطی با آن دارند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15963/1/9 ر.ک: مقدمه مؤلف کتاب، ص9-10]</ref> | سوم: بحث در نسبتش با سایر ادله وارده در بیان ماهیت صلات و احکام خللش و غیر این موارد از مواردی که ارتباطی با آن دارند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15963/1/9 ر.ک: مقدمه مؤلف کتاب، ص9-10]</ref> | ||
وی تحقیق مدلول روایت را منوط به بیان و اثبات چند مورد میداند: از جمله اینکه اعاده در عرف عبارت است از اتیان دوباره عمل، خواه در وقت باشد یا خارج آن. البته اغلب استعمال آن در عرف فقها و متشرعه در خصوص مورد اول (یعنی دوباره انجام دادن عمل در وقت) است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref> دوم اینکه ظاهر از اعاده و عدم اعاده این است که اعاده کنایه از بطلان و عدم اعاده به معنای صحت باشد. پس جمله خبریه وارده در مقام زجر نیامده مگر برای بیان حکم وضعی و ارشاد بر اینکه وقوع خلل در غیر از پنج مورد مذکور در روایت، موجب بطلان نیست؛ زیرا دخلی در صلاتیت صلات ندارد؛ و در آن پنج مورد موجب بطلان است به خاطر دخالت آنها در ماهیت معنای صلات.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15963/1/14 ر.ک: همان، ص14]</ref> | وی تحقیق مدلول روایت را منوط به بیان و اثبات چند مورد میداند: از جمله اینکه اعاده در عرف عبارت است از اتیان دوباره عمل، خواه در وقت باشد یا خارج آن. البته اغلب استعمال آن در عرف فقها و متشرعه در خصوص مورد اول (یعنی دوباره انجام دادن عمل در وقت) است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15963/1/11 ر.ک: متن کتاب، ص11]</ref> دوم اینکه ظاهر از اعاده و عدم اعاده این است که اعاده کنایه از بطلان و عدم اعاده به معنای صحت باشد. پس جمله خبریه وارده در مقام زجر نیامده مگر برای بیان حکم وضعی و ارشاد بر اینکه وقوع خلل در غیر از پنج مورد مذکور در روایت، موجب بطلان نیست؛ زیرا دخلی در صلاتیت صلات ندارد؛ و در آن پنج مورد موجب بطلان است به خاطر دخالت آنها در ماهیت معنای صلات.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15963/1/14 ر.ک: همان، ص14]</ref> | ||
سوم اینکه هرچند مقتضای اطلاق روایت در ابتدای امر عدم فرق میان اینکه خلل ناشی از سهو و نسیان در موضوع یا حکم یا جهل قصوری و تقصیری بسیط یا مرکب یا دیگر عذرها مانند اضطرار و امثال آن است، اما جهل تقصیری بهحکم با التفات یا بدون التفات با مضی محل تدارک یا بقای آن خارج از این موارد است و دلیل آن بیان خواهد شد. بلکه در مورد آن گفته شده که مصروف یا منصرف به مطلق اخلال به موضوع یا خصوص نسیان در نماز میشود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15963/1/19 ر.ک: همان، ص19]</ref> | سوم اینکه هرچند مقتضای اطلاق روایت در ابتدای امر عدم فرق میان اینکه خلل ناشی از سهو و نسیان در موضوع یا حکم یا جهل قصوری و تقصیری بسیط یا مرکب یا دیگر عذرها مانند اضطرار و امثال آن است، اما جهل تقصیری بهحکم با التفات یا بدون التفات با مضی محل تدارک یا بقای آن خارج از این موارد است و دلیل آن بیان خواهد شد. بلکه در مورد آن گفته شده که مصروف یا منصرف به مطلق اخلال به موضوع یا خصوص نسیان در نماز میشود.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/15963/1/19 ر.ک: همان، ص19]</ref> |
ویرایش