پرش به محتوا

خلاصة الأفكار یا استصحاب منظوم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
}}  
}}  


'''خلاصة الأفكار یا استصحاب منظوم'''، اثر سید میر ابوالحسن رضوی موسوی (متوفی 1338ق) معروف به آقا میر فالی و به شرح شیخ محمود محسنی اقلیدی، کتابی است منظوم با موضوع اصول فقه و خاصه درباره مبحث استصحاب. نویسنده در این اثر به زبان عربی اشعاری را در توضیح مباحث مربوط به مبحث استصحاب در اصول فقه بیان کرده و شارح آن را به زبان فارسی شرح کرده است. کتاب شامل اشعار و نوشته‌های دیگری هم از نویسنده می‌باشد که موضوعشان اصول فقه و استصحاب نیست و در آخر آن ذکر شده است.
'''خلاصة الأفكار یا استصحاب منظوم'''، اثر [[فالي، مير ابوالحسن|سید میر ابوالحسن رضوی موسوی]] (متوفی 1338ق) معروف به آقا [[فالي، مير ابوالحسن|میر فالی]] و به شرح [[محسني اقليدي، محمود|شیخ محمود محسنی اقلیدی]]، کتابی است منظوم با موضوع اصول فقه و خاصه درباره مبحث استصحاب. نویسنده در این اثر به زبان عربی اشعاری را در توضیح مباحث مربوط به مبحث استصحاب در اصول فقه بیان کرده و شارح آن را به زبان فارسی شرح کرده است. کتاب شامل اشعار و نوشته‌های دیگری هم از نویسنده می‌باشد که موضوعشان اصول فقه و استصحاب نیست و در آخر آن ذکر شده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۶: خط ۴۶:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
پیش از شروع متن کتاب و پس از تقریظ منظوم شیخ محمد سعید منصوری بر آن، تقریظ منثور آیت‌الله سید عبدالعلی آیة‌اللهی لاری(مدظله‌العالی) بر آن ذکر شده که اشاره به محتوا، موضوع و میزان ارزشمندی کتاب دارد. در این تقریظ ذکر شده: «کتاب مستطاب خلاصة الافکار که از آثار گرانقدر حضرت آیت‌الله العلامة المرحوم السید آقا میر ابوالحسن الموسوی الفالی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌باشد و یکی از مهم‌ترین مباحث اصول فقه (مبحث استصحاب) را به نظم عربی شیوا و روان سروده و پس از سالیان متوالی از لابه‌لای کتابخانه و نوشته‌های آن فقید سعید یافت شده حقا منظومه فصیح و بلیغ و باید گفت صحیفه از صفحه مکرمه است...».<ref>تقریظ دوم کتاب، ص11</ref>
پیش از شروع متن کتاب و پس از تقریظ منظوم شیخ محمد سعید منصوری بر آن، تقریظ منثور آیت‌الله سید عبدالعلی آیة‌اللهی لاری(مدظله‌العالی) بر آن ذکر شده که اشاره به محتوا، موضوع و میزان ارزشمندی کتاب دارد. در این تقریظ ذکر شده: «کتاب مستطاب خلاصة الافکار که از آثار گرانقدر [[فالي، مير ابوالحسن|حضرت آیت‌الله العلامة المرحوم السید آقا میر ابوالحسن الموسوی الفالی]] رضوان‌الله‌تعالی‌علیه می‌باشد و یکی از مهم‌ترین مباحث اصول فقه (مبحث استصحاب) را به نظم عربی شیوا و روان سروده و پس از سالیان متوالی از لابه‌لای کتابخانه و نوشته‌های آن فقید سعید یافت شده حقا منظومه فصیح و بلیغ و باید گفت صحیفه از صفحه مکرمه است...».<ref>تقریظ دوم کتاب، ص11</ref>


تاریخچه مختصری از «فال» و بزرگان آن و زندگی‌نامه مؤلف در مقدمه کتاب ذکر شده و سپس متن منظوم آقا میر فالی و شرح فارسی اقلیدی بر آن آمده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-10</ref> در متن منظوم ابتدا علم اصول تعریف می‌شود، سپس استصحاب، پس‌ازآن اصل بودن استصحاب را توضیح داده می‌شود (چون برخی معتقدند استصحاب از امارات است) و سپس ادله حجیت آن را بیان می‌دارد.
تاریخچه مختصری از «فال» و بزرگان آن و زندگی‌نامه مؤلف در مقدمه کتاب ذکر شده و سپس متن منظوم آقا [[فالي، مير ابوالحسن|میر فالی]] و شرح فارسی اقلیدی بر آن آمده است.<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-10</ref> در متن منظوم ابتدا علم اصول تعریف می‌شود، سپس استصحاب، پس‌ازآن اصل بودن استصحاب را توضیح داده می‌شود (چون برخی معتقدند استصحاب از امارات است) و سپس ادله حجیت آن را بیان می‌دارد.


نمونه‌ای از متن و شرح در بخشی که اصل بودن استصحاب را بیان می‌کند، چنین است: در اینکه استصحاب اصلى از اصول است تقریباً مورد وفاق است و براى اینکه معلوم شود که از قواعد فقهیه نیست باید بگوییم که فرق‌هایی بین آن دو قائل شده‌اند و عمده اختلافى که بین قاعده فقهیه و مسئله اصولى است این است که مسئله اصولى عبارت است از یک حکم کلى که کبرى واقع می‌شود در طریق استنباط حکم شرعى یا بیان وظیفه نزد مجتهد بعد از مأیوس شدن از ظفر و دست یافتن به دلیل حکم شرعى که به آن منتهى شود و درصورتی‌که قاعدۀ فقهیه از اول با فروع سروکار دارد و می‌توان گفت که خودش یک فرع فقهى کلى است و مجتهد بیان موارد آن را می‌نماید و شخص عامى می‌تواند خودش آن را بر مورد منطبق نماید و معلوم است که استصحاب از نوع اول است و حکم کلى است که نتایج آن کلیات هستند در ابواب متفرقه فقه ولى اینکه بعضى از آن را از قواعد شمرده‌اند سببش آن است که در بعضى از موارد خود عامى می‌تواند آن را جارى سازد مانند استصحاب طهارت بعد از شک در آن و بعضى هم تفصیل قائل شده‌اند و در مواردى مانند استصحاب احکام آن را مسئله اصولى و در مواردى مانند موضوعات آن را قاعده فقهیه به‌حساب آورده‌اند.
نمونه‌ای از متن و شرح در بخشی که اصل بودن استصحاب را بیان می‌کند، چنین است: در اینکه استصحاب اصلى از اصول است تقریباً مورد وفاق است و براى اینکه معلوم شود که از قواعد فقهیه نیست باید بگوییم که فرق‌هایی بین آن دو قائل شده‌اند و عمده اختلافى که بین قاعده فقهیه و مسئله اصولى است این است که مسئله اصولى عبارت است از یک حکم کلى که کبرى واقع می‌شود در طریق استنباط حکم شرعى یا بیان وظیفه نزد مجتهد بعد از مأیوس شدن از ظفر و دست یافتن به دلیل حکم شرعى که به آن منتهى شود و درصورتی‌که قاعدۀ فقهیه از اول با فروع سروکار دارد و می‌توان گفت که خودش یک فرع فقهى کلى است و مجتهد بیان موارد آن را می‌نماید و شخص عامى می‌تواند خودش آن را بر مورد منطبق نماید و معلوم است که استصحاب از نوع اول است و حکم کلى است که نتایج آن کلیات هستند در ابواب متفرقه فقه ولى اینکه بعضى از آن را از قواعد شمرده‌اند سببش آن است که در بعضى از موارد خود عامى می‌تواند آن را جارى سازد مانند استصحاب طهارت بعد از شک در آن و بعضى هم تفصیل قائل شده‌اند و در مواردى مانند استصحاب احکام آن را مسئله اصولى و در مواردى مانند موضوعات آن را قاعده فقهیه به‌حساب آورده‌اند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش