۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
باب اول به تعریف قاعده اصولی و تعریف نص اختصاص یافته است. جرجانی، قاعده را قضیه کلیه منطبق بر همه جزئیاتش دانسته است. ابوالبقاء قاعده را چنین بیان کرده است: «قضیة کلیة من حیث اشتمالها بالقوة علی احکام جزئیات موضوعها، و تسمی فروعاً و استخراجها منها تفریعاً، کقولنا: کل اجماع حق»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8441/1/13 ر.ک: متن کتاب، ص14-13]</ref>. | باب اول به تعریف قاعده اصولی و تعریف نص اختصاص یافته است. جرجانی، قاعده را قضیه کلیه منطبق بر همه جزئیاتش دانسته است. ابوالبقاء قاعده را چنین بیان کرده است: «قضیة کلیة من حیث اشتمالها بالقوة علی احکام جزئیات موضوعها، و تسمی فروعاً و استخراجها منها تفریعاً، کقولنا: کل اجماع حق»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8441/1/13 ر.ک: متن کتاب، ص14-13]</ref>. | ||
قواعدی که از علم اصول فقه به دست میآید را «قواعد اصولی» مینامند. این قواعد در بحث فقهی برای استنباط حکم شرعی از طریق نص شرعی بهکار میرود. از ویژگیهای قاعده اصولی این است که در عملیات استنباط، کبری در قیاس استنباط قرار میگیرد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص16-15</ref>. قواعد را اساس نیز نامیدهاند؛ چراکه جزئیات مبتنی بر آن است. همچنین «اصل» نامیدهاند؛ زیرا جزئیاتش از آن متفرع میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8441/1/14 ر.ک: همان، ص14]</ref>. | قواعدی که از علم اصول فقه به دست میآید را «قواعد اصولی» مینامند. این قواعد در بحث فقهی برای استنباط حکم شرعی از طریق نص شرعی بهکار میرود. از ویژگیهای قاعده اصولی این است که در عملیات استنباط، کبری در قیاس استنباط قرار میگیرد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8441/1/15 ر.ک: متن کتاب، ص16-15]</ref>. قواعد را اساس نیز نامیدهاند؛ چراکه جزئیات مبتنی بر آن است. همچنین «اصل» نامیدهاند؛ زیرا جزئیاتش از آن متفرع میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8441/1/14 ر.ک: همان، ص14]</ref>. | ||
در بخشی از عبارات این باب به این نکته اشاره شده که طریق روایت سنت مطهره از رسولالله(ص) از دو طریق صورت میگیرد: روایت از طریق اهلبیت(ع) و روایت از طریق صحابه. شیعه روش اول و اهل سنت روش دوم را برگزیدهاند. این بدین معنا نیست که اهل سنت نقل روایت از اهلبیت(ع) را جایز نمیدانند؛ بلکه آنها از اهلبیت(ع) روایت میکنند؛ لکن با اسانیدی مشابه که در آنها راویان اهل سنت ذکر شده است. همچنان که شیعه امامیه نیز نقل روایت از طریق صحابه را جایز میدانند، اگر سند آن بر طبق معیارهای شیعه در توثیق روایت باشد. بسیاری از نویسندگان معاصر برای شیوه اول عنوان «سنت اهلبیت(ع)» و برای شیوه دوم «سنت صحابه» را بهکار بردهاند<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>. سپس در ادامه به مهمترین آثار علمای امامیه که در جمع احادیث مروی از طریق اهلبیت(ع) نوشته شده اشاره شده است؛ آثاری چون [[الكافي (ط. الاسلاميه)|الکافي]] [[کلینی، محمد بن یعقوب|کلینی]] (متوفی 329ق)، [[من لايحضره الفقيه|منلايحضرهالفقيه]] [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] (متوفی 381ق) و [[تهذيب الأحكام|تهذيب الأحکام]] و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|الإستبصار]] [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] (متوفی 460 ق) <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8441/1/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>. | در بخشی از عبارات این باب به این نکته اشاره شده که طریق روایت سنت مطهره از رسولالله(ص) از دو طریق صورت میگیرد: روایت از طریق اهلبیت(ع) و روایت از طریق صحابه. شیعه روش اول و اهل سنت روش دوم را برگزیدهاند. این بدین معنا نیست که اهل سنت نقل روایت از اهلبیت(ع) را جایز نمیدانند؛ بلکه آنها از اهلبیت(ع) روایت میکنند؛ لکن با اسانیدی مشابه که در آنها راویان اهل سنت ذکر شده است. همچنان که شیعه امامیه نیز نقل روایت از طریق صحابه را جایز میدانند، اگر سند آن بر طبق معیارهای شیعه در توثیق روایت باشد. بسیاری از نویسندگان معاصر برای شیوه اول عنوان «سنت اهلبیت(ع)» و برای شیوه دوم «سنت صحابه» را بهکار بردهاند<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>. سپس در ادامه به مهمترین آثار علمای امامیه که در جمع احادیث مروی از طریق اهلبیت(ع) نوشته شده اشاره شده است؛ آثاری چون [[الكافي (ط. الاسلاميه)|الکافي]] [[کلینی، محمد بن یعقوب|کلینی]] (متوفی 329ق)، [[من لايحضره الفقيه|منلايحضرهالفقيه]] [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]] (متوفی 381ق) و [[تهذيب الأحكام|تهذيب الأحکام]] و [[الاستبصار في ما اختلف من الأخبار|الإستبصار]] [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] (متوفی 460 ق) <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8441/1/30 ر.ک: همان، ص30]</ref>. |
ویرایش