۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محقق، مهدي' به 'محقق، مهدی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''منطق و مباحث الفاظ'''، مجموعهای است از متون و مقالات تحقیقی پیرامون منطق که به اهتمام مهدی محقق و توشی | '''منطق و مباحث الفاظ'''، مجموعهای است از متون و مقالات تحقیقی پیرامون منطق که به اهتمام [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] و [[ایزوتسو، توشیهیکو|توشی هیکوایزوتسو]]، به چاپ رسیده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه مهدی محقق آغاز و مقالات که مجموعا 21 مقاله است، در دو قسمت عربی و فارسی (مقاله اول تا شانزدهم) و انگلیسی و فرانسه (مقاله هفدهم تا بیستویکم)، ساماندهی شده است. | کتاب با مقدمه [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] آغاز و مقالات که مجموعا 21 مقاله است، در دو قسمت عربی و فارسی (مقاله اول تا شانزدهم) و انگلیسی و فرانسه (مقاله هفدهم تا بیستویکم)، ساماندهی شده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، به معرفی مقالات و اشاره به محتوا و نسخ خطی موجود از هریک، پرداخته شده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه یک - هشتادوهفت</ref>. | در مقدمه، به معرفی مقالات و اشاره به محتوا و نسخ خطی موجود از هریک، پرداخته شده است<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه یک - هشتادوهفت</ref>. | ||
نخستین مقاله این مجموعه که به اهتمام مهدی محقق گردآوری شده، رسالهای است تحت عنوان «فصل في ما هي صناعة المنطق و في ماذا ينتفع بها» و چنانکه از نام آن پیداست، درباره صناعت منطق و فایده آن بوده و در سال 557ق، نوشته شده است<ref>ر.ک: همان، صفحه یک</ref>. | نخستین مقاله این مجموعه که به اهتمام [[محقق، مهدی|مهدی محقق]] گردآوری شده، رسالهای است تحت عنوان «فصل في ما هي صناعة المنطق و في ماذا ينتفع بها» و چنانکه از نام آن پیداست، درباره صناعت منطق و فایده آن بوده و در سال 557ق، نوشته شده است<ref>ر.ک: همان، صفحه یک</ref>. | ||
از نویسنده این رساله، آگاهی در دست نیست، ولی میتوان حدس زد که در دورهای نوشته شده است که دانشمندان میخواستهاند نیاز و احتیاج به فن منطق را اثبات کنند؛ یعنی دوره فارابی و ابن | از نویسنده این رساله، آگاهی در دست نیست، ولی میتوان حدس زد که در دورهای نوشته شده است که دانشمندان میخواستهاند نیاز و احتیاج به فن منطق را اثبات کنند؛ یعنی دوره [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]]، وگرنه در دورههای بعد، همچون دوره [[کاتبی قزوینی، علی بن عمر|کاتبی قزوینی]] و [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدین رازی]] و [[تفتازانی، مسعود بن عمر|سعدالدین تفتازانی]]، توجه فراوان به مطالب ابواب مختلف منطق داشتند و فایده و سود آن را فقط بهاختصار در آغاز کتابها، یادآور میشدند<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
دومین مقاله که به اهتمام عبدالجواد فلاطوری آماده شده است، «كتاب الخمسين مسئلة في كسر المنطق» نام دارد. با وجود تفحص زیاد و استمداد از اهل فن، تاکنون از مصنف این کتاب، هیچ نشان و خصوصیت دقیقی، جز نام «ابوالنجا الفارض» به دست نیامده است. در تمام کتاب، جز از ارسطو، از هیچ دانشمندی نام نمیبرد؛ گویی در زمان و مکانی میزیسته که هنوز آوازه شهرت مطلقه فارابی و بوعلی در منطق، شیوع نیافته بوده است<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت</ref>. | دومین مقاله که به اهتمام [[فلاطوری، جواد|عبدالجواد فلاطوری]] آماده شده است، «كتاب الخمسين مسئلة في كسر المنطق» نام دارد. با وجود تفحص زیاد و استمداد از اهل فن، تاکنون از مصنف این کتاب، هیچ نشان و خصوصیت دقیقی، جز نام «ابوالنجا الفارض» به دست نیامده است. در تمام کتاب، جز از ارسطو، از هیچ دانشمندی نام نمیبرد؛ گویی در زمان و مکانی میزیسته که هنوز آوازه شهرت مطلقه [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلی]] در منطق، شیوع نیافته بوده است<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت</ref>. | ||
سبک بحث و چگونگی تعبیرات، ما را به یاد ابوحیان توحیدی (وفات: حدود 400) و مباحثی که وی در این زمینه نقل میکند، بهخصوص به یاد بحث ابوسعید السیرانی با متی بن یونس (وفات 328ق) استاد فارابی میاندازد<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت - هشت</ref>. | سبک بحث و چگونگی تعبیرات، ما را به یاد [[ابوحیان توحیدی، علی بن محمد|ابوحیان توحیدی]] (وفات: حدود 400) و مباحثی که وی در این زمینه نقل میکند، بهخصوص به یاد بحث ابوسعید السیرانی با متی بن یونس (وفات 328ق) استاد [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]] میاندازد<ref>ر.ک: همان، صفحه هفت - هشت</ref>. | ||
درعینحال، پختگی مباحث و بهکار بردن اصطلاحات و عباراتی که در ترجمه منطق ارسطو بهکار نرفته، دلیل بر آن است که وی با دیگر متون منطقی اسلامی، آشنایی داشته و روی این حساب، میتوانسته در نیمه دوم قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم اسلامی، زیسته باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>. | درعینحال، پختگی مباحث و بهکار بردن اصطلاحات و عباراتی که در ترجمه منطق [[ارسطو]] بهکار نرفته، دلیل بر آن است که وی با دیگر متون منطقی اسلامی، آشنایی داشته و روی این حساب، میتوانسته در نیمه دوم قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم اسلامی، زیسته باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>. | ||
بنا به گفته خود، در پایان این کتاب، ابوالنجا، کتب و رسائل دیگری نیز در رد منطق نگاشته و در اینجا فقط بهاختصار، به امهات مطالب، پرداخته است. سبک وی در رد منطق با شیوه مخالفان دیگر منطق، بهکلی فرق دارد. مناقشات او برای کسانی که به زبان منطقی و فلسفی عربی آشنا هستند، نامأنوس و شایدهم نارسا و یا مردود به نظر برسد، ولی اگر با بازگشت به زبان عربی خالصی که مبرا از فکر فلسفه یونانی است و با توجه به زبانی که نماینده طرز اندیشه عربی است، به این مباحثات بنگریم، مقادیر زیادی مواد پرارزش به دست میآوریم که در زمینه شناخت ارتباط فکر و زبان، حایز اهمیت و برای بررسی پیوست «فلسفه و زبان یونانی» و مقایسه آن با «ربط فکر و زبان عربی» نسبتا نادر میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | بنا به گفته خود، در پایان این کتاب، ابوالنجا، کتب و رسائل دیگری نیز در رد منطق نگاشته و در اینجا فقط بهاختصار، به امهات مطالب، پرداخته است. سبک وی در رد منطق با شیوه مخالفان دیگر منطق، بهکلی فرق دارد. مناقشات او برای کسانی که به زبان منطقی و فلسفی عربی آشنا هستند، نامأنوس و شایدهم نارسا و یا مردود به نظر برسد، ولی اگر با بازگشت به زبان عربی خالصی که مبرا از فکر فلسفه یونانی است و با توجه به زبانی که نماینده طرز اندیشه عربی است، به این مباحثات بنگریم، مقادیر زیادی مواد پرارزش به دست میآوریم که در زمینه شناخت ارتباط فکر و زبان، حایز اهمیت و برای بررسی پیوست «فلسفه و زبان یونانی» و مقایسه آن با «ربط فکر و زبان عربی» نسبتا نادر میباشد<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
سومین و چهارمین مقاله که به اهتمام محمدتقی دانشپژوه به چاپ رسیده است، «رسالة في تعقب الموضع الجدلي» و «الأجوبة عن المسائل الغريبة العشرينية» نام دارد. | سومین و چهارمین مقاله که به اهتمام محمدتقی دانشپژوه به چاپ رسیده است، «رسالة في تعقب الموضع الجدلي» و «الأجوبة عن المسائل الغريبة العشرينية» نام دارد. | ||
سه دسته از دانشمندان اسلامی با منطق ارسطاطالیسی ستیزه و جنگ داشتند: | سه دسته از دانشمندان اسلامی با منطق ارسطاطالیسی ستیزه و جنگ داشتند: | ||
# عارفان و صوفیان که به نیرویی برتر از خرد و عقل میگرویدند و مسائل علمی خود را بالاتر از اندیشه منظم دستگاه فلسفی میپنداشتند. کوشش آنان این بود که سخنان ایشان با معیار منطقی سنجیده نشود و در دسترس عوام قرار نگیرد تا مبادا کسی از آنها خرده گیرد و لغزشی در دستگاه آنان راه یابد. ابن سینا گویا نخستین کسی است که در اشارات، کوشیده است که مسائل عرفانی را به نظم منطقی درآورد و آنها را از آسمان شهود به زمین استدلال فرود آورد. اگرچه خواجه انصاری هروی هم با نگارش «منازل السائرین» و «صد میدان»، به مقامات و احوال عرفا، نظمی داده و عبادی در «التصفية» و طوسی در «أوصاف الأشراف» و دیگران هم از او پیروی کردهاند، ولی هیچیک از آنها آن راهی را که ابن سینا پیموده است، نرفتهاند. | # عارفان و صوفیان که به نیرویی برتر از خرد و عقل میگرویدند و مسائل علمی خود را بالاتر از اندیشه منظم دستگاه فلسفی میپنداشتند. کوشش آنان این بود که سخنان ایشان با معیار منطقی سنجیده نشود و در دسترس عوام قرار نگیرد تا مبادا کسی از آنها خرده گیرد و لغزشی در دستگاه آنان راه یابد. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] گویا نخستین کسی است که در اشارات، کوشیده است که مسائل عرفانی را به نظم منطقی درآورد و آنها را از آسمان شهود به زمین استدلال فرود آورد. اگرچه خواجه انصاری هروی هم با نگارش «منازل السائرین» و «صد میدان»، به مقامات و احوال عرفا، نظمی داده و عبادی در «التصفية» و طوسی در «أوصاف الأشراف» و دیگران هم از او پیروی کردهاند، ولی هیچیک از آنها آن راهی را که ابن سینا پیموده است، نرفتهاند. | ||
# ادیبان و نحویان و لغویان که ترجمههای ناپخته و دشوار متأثر از ادب یونانی از کتابهای منطقی را درنمییافتند و ناگزیر از منطق نکوهش میکردند که داستان متی بن یونس قنایی که ابوحیان توحیدی نقل میکند و سخنان ابن اثیر ادیب از این قبیل است. پس از اینکه مسائل منطقی به عبارات روان و شیوای فارابی، ابن زرعه، ابن عدی و ابن سینا و دیگران درآمده، خودبهخود آتش جنگ و ستیز آنان فرونشسته است. | # ادیبان و نحویان و لغویان که ترجمههای ناپخته و دشوار متأثر از ادب یونانی از کتابهای منطقی را درنمییافتند و ناگزیر از منطق نکوهش میکردند که داستان متی بن یونس قنایی که [[ابوحیان توحیدی، علی بن محمد|ابوحیان توحیدی]] نقل میکند و سخنان ابن اثیر ادیب از این قبیل است. پس از اینکه مسائل منطقی به عبارات روان و شیوای [[فارابی، محمد بن محمد|فارابی]]، ابن زرعه، ابن عدی و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] و دیگران درآمده، خودبهخود آتش جنگ و ستیز آنان فرونشسته است. | ||
# متکلمان و فقیهان که چندان به خرد و عقل ارجی نمینهادند، بلکه آن را در چهارچوب دین و شریعت میپذیرفتند و استقلالی در آن نمیدیدند. آنان در کنار وحی و شواهد دینی و نصوص مذهبی، اگر به مسائلی برمیخوردند که نیازی به استدلال داشته است، راه استدلال از شاهد و آشکارا به غایب و نهان را در الهیات و راه قیاس فقهی و تمثیل منطقی را در فقه، میپیمودند. در این مورد، متکلمان در مباحث نظری، شالوده دیگری ریختهاند و اگرچه در پارهای از مسائل منطقی به دقایقی برخوردند و موشکافیهایی کردند، ولی به همان قیاس مشابهت و ضمیر خطابی و قیاس دو بخشی مانند قیاس چینی و روش نوبختی بس کردند و راه را این میدانستند که از آشکارا به نهان پی برند و یک نوع تشبیه و آنالوژی را کافی بدانند. همه اینها، برای این بود که راه فلسفه را نگیرند و از دژ پولادین دین بیرون نشوند. خردهگیریها که برخی از آنها، مانند ابوالنجا و ابن تیمیه و ابن صلاح و سیوطی از منطق کردند، بر مسائل مسلم منطقی وارد نبود یا اینکه از پارهای از مسائل فلسفی و مقولات که نزد ارسطو حکم مثال را در منطق داشته است، خرده میگرفتند و یا اینکه اعتراضات آنها روی نرسیدن به کنه مسائل منطقی بوده است. فقیهان و اهل شریعت هم برای رسیدن به این نوع مسائل غیر منصوص، خود منطقی ساختند که قیاس فقهی باشد و استحسان و مصالح مرسل و اصول عملی و آنها بهویژه در قیاس، سخنان دور و دراز آوردند<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده - چهارده</ref>. | # متکلمان و فقیهان که چندان به خرد و عقل ارجی نمینهادند، بلکه آن را در چهارچوب دین و شریعت میپذیرفتند و استقلالی در آن نمیدیدند. آنان در کنار وحی و شواهد دینی و نصوص مذهبی، اگر به مسائلی برمیخوردند که نیازی به استدلال داشته است، راه استدلال از شاهد و آشکارا به غایب و نهان را در الهیات و راه قیاس فقهی و تمثیل منطقی را در فقه، میپیمودند. در این مورد، متکلمان در مباحث نظری، شالوده دیگری ریختهاند و اگرچه در پارهای از مسائل منطقی به دقایقی برخوردند و موشکافیهایی کردند، ولی به همان قیاس مشابهت و ضمیر خطابی و قیاس دو بخشی مانند قیاس چینی و روش نوبختی بس کردند و راه را این میدانستند که از آشکارا به نهان پی برند و یک نوع تشبیه و آنالوژی را کافی بدانند. همه اینها، برای این بود که راه فلسفه را نگیرند و از دژ پولادین دین بیرون نشوند. خردهگیریها که برخی از آنها، مانند ابوالنجا و ابن تیمیه و ابن صلاح و [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطی]] از منطق کردند، بر مسائل مسلم منطقی وارد نبود یا اینکه از پارهای از مسائل فلسفی و مقولات که نزد [[ارسطو]] حکم مثال را در منطق داشته است، خرده میگرفتند و یا اینکه اعتراضات آنها روی نرسیدن به کنه مسائل منطقی بوده است. فقیهان و اهل شریعت هم برای رسیدن به این نوع مسائل غیر منصوص، خود منطقی ساختند که قیاس فقهی باشد و استحسان و مصالح مرسل و اصول عملی و آنها بهویژه در قیاس، سخنان دور و دراز آوردند<ref>ر.ک: همان، صفحه دوازده - چهارده</ref>. | ||
پس دو رشته بحث علمی در اینجا پیدا شده است: | پس دو رشته بحث علمی در اینجا پیدا شده است: | ||
# نقد از برخی مسائل منطقی و خردهگیری از آنها. | # نقد از برخی مسائل منطقی و خردهگیری از آنها. | ||
# نگارش رسالهها درباره قیاس و جدل و خلاف و آداب بحث یا بحث از آنها در ضمن کتابهای کلان. ابن سینا در این دو رشته وارد شده و در پارهای از رسائل خود، بدانها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. | # نگارش رسالهها درباره قیاس و جدل و خلاف و آداب بحث یا بحث از آنها در ضمن کتابهای کلان. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] در این دو رشته وارد شده و در پارهای از رسائل خود، بدانها پرداخته است<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده</ref>. | ||
از رساله نخستین که در اینجا آورده شده [رساله سوم این مجموعه]، برمیآید که وی در برابر متکلمان و فقیهان برخاسته و از آنچه آنها به نام استدلال شاهد به غایب و قیاس فقهی بدان ارج مینهند، خرده گرفته و راه درستی هم رفته است. | از رساله نخستین که در اینجا آورده شده [رساله سوم این مجموعه]، برمیآید که وی در برابر متکلمان و فقیهان برخاسته و از آنچه آنها به نام استدلال شاهد به غایب و قیاس فقهی بدان ارج مینهند، خرده گرفته و راه درستی هم رفته است. | ||
رساله دوم [از دو رساله اخیر که رساله چهارم این مجموعه محسوب میشود]، میرساند که در مجالس درس و بحث او، به نقد برخی از مسائل منطقی میپرداختند و او در آن از اینگونه خردهگیریها، پاسخ گفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | رساله دوم [از دو رساله اخیر که رساله چهارم این مجموعه محسوب میشود]، میرساند که در مجالس درس و بحث او، به نقد برخی از مسائل منطقی میپرداختند و او در آن از اینگونه خردهگیریها، پاسخ گفته است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
ابن سینا در اینجا، همان راهی را پیموده است که محمد بن زکریای رازی و فارابی در نگارش منطق فلسفی، به روش متکلمان رفتهاند و او به زبان همانها توانسته است آن قیاس مشابهت را که آنان ارزش مینهند، بیارج نشان دهد و بنیاد آن را سست سازد؛ همچنانکه فارابی این چنین کرده است. ذکر این نکته ضروری است که اگرچه ابن سینا در نگارش رساله چهارم و مانند آن خواسته است پایه منطقی ارسطاطالیسی را استوار سازد، ولی خود او در «الأرجوزة» و | ابن سینا در اینجا، همان راهی را پیموده است که [[رازی، محمد بن زکریا|محمد بن زکریای رازی]] و فارابی در نگارش منطق فلسفی، به روش متکلمان رفتهاند و او به زبان همانها توانسته است آن قیاس مشابهت را که آنان ارزش مینهند، بیارج نشان دهد و بنیاد آن را سست سازد؛ همچنانکه فارابی این چنین کرده است. ذکر این نکته ضروری است که اگرچه ابن سینا در نگارش رساله چهارم و مانند آن خواسته است پایه منطقی ارسطاطالیسی را استوار سازد، ولی خود او در «الأرجوزة» و «[[منطق المشرقيين و القصيدة المزدوجة في المنطق|منطق المشرقيين]]»، شالودهای ریخته است که متأخران مانند امام رازی و کشی و خنجی و افضل کاشانی و کاتبی از آن پیروی کرده و منطق دو بخشی یا شناخت معرف تصوری و حجت تصدیقی را آشکار ساختند، ولی این منطق متأخران - که منطق لاتینیان مانند منطق دربار شاهی هم بدین روش است - خود طرح همان مسائل منطقی ارسطاطالیسی است؛ به تعبیر دیگر، نه اینکه در گوهر آنها دگرگونگی رخ داده باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه چهارده - پانزده</ref>. | ||
مقاله پنجم که به اهتمام ابراهیم دیباجی گردآوری شده، «شرح قصیده أسرار الحكمة»، اثر ابوالعباس فضل بن محمد لوکری، فیلسوف، ریاضیدان و ادیب سده پنجم هجری، نام دارد. لوکری در آغاز این شرح میگوید: «بباید دانستن که این قصیدهای است علمی که در وی یادکرده آمده است بسیاری از معانی علوم حکمت چهارگانه منطقی و طبیعی و ریاضی و الهی و نیز بعضی از علم اخلاق». پس وی قصیده خود را بر پنج قسم ساخته و در بخش پنجم آن، برخی از مسائل حکمت عملی (علم اخلاق) را عنوان کرده است. این شرح، از جهاتی حائز اهمیت است، از جمله: | مقاله پنجم که به اهتمام ابراهیم دیباجی گردآوری شده، «شرح قصیده أسرار الحكمة»، اثر ابوالعباس فضل بن محمد لوکری، فیلسوف، ریاضیدان و ادیب سده پنجم هجری، نام دارد. لوکری در آغاز این شرح میگوید: «بباید دانستن که این قصیدهای است علمی که در وی یادکرده آمده است بسیاری از معانی علوم حکمت چهارگانه منطقی و طبیعی و ریاضی و الهی و نیز بعضی از علم اخلاق». پس وی قصیده خود را بر پنج قسم ساخته و در بخش پنجم آن، برخی از مسائل حکمت عملی (علم اخلاق) را عنوان کرده است. این شرح، از جهاتی حائز اهمیت است، از جمله: | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
# از برخی جملهها و مثالهای آن برمیآید که از منطق دانشنامه پیروی کرده است. | # از برخی جملهها و مثالهای آن برمیآید که از منطق دانشنامه پیروی کرده است. | ||
# در این شرح، از «بيان الحق بضمان الصدق» خود نام میبرد. | # در این شرح، از «بيان الحق بضمان الصدق» خود نام میبرد. | ||
# در آن از رأی ارسطاطالیس و شاگردان وی و ثاوفرسطیس و ثامسطیوس و اسکندر افرودیسی و ابن سینا یاد میکند. | # در آن از رأی ارسطاطالیس و شاگردان وی و ثاوفرسطیس و ثامسطیوس و اسکندر افرودیسی و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] یاد میکند. | ||
# از اسکندر به «فاضل متأخران» و از ابن سینا به «خواجه رئیس ابوعلی سینا قدس الله وجهه العزيز» تعبیر میکند<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستوهفت - بیستوهشت</ref>. | # از اسکندر به «فاضل متأخران» و از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] به «خواجه رئیس ابوعلی سینا قدس الله وجهه العزيز» تعبیر میکند<ref>ر.ک: همان، صفحه بیستوهفت - بیستوهشت</ref>. | ||
مقاله ششم که «تعديل المعيار في نقد تنزيل الأفكار» نام داشته و اثر خواجه نصیرالدین طوسی و در نقد «تنزيل الأفكار و تعديل الأسرار» اثیرالدین ابهری میباشد، به اهتمام عبدالله نورانی، گردآوری شده است. | مقاله ششم که «تعديل المعيار في نقد تنزيل الأفكار» نام داشته و اثر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیرالدین طوسی]] و در نقد «تنزيل الأفكار و تعديل الأسرار» [[اثیرالدین ابهری، مفضل بن عمر|اثیرالدین ابهری]] میباشد، به اهتمام عبدالله نورانی، گردآوری شده است. «[[تعديل المعيار في نقد تنزيل الافكار|تعديل المعيار]]» [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|طوسی]] مشتمل است بر یک مقدمه در غرض منطق و تصور و تصدیق و تقسیم آنها به بدیهی و کسبی و محکومعلیه و معنی مفرد و موضوع منطق و پنج مقاله و هر مقاله دارای یک یا چند لامع و هر لامع دارای چند فصل. مقاله اول، در مقدمات و مقاله دوم در قضایا و مقاله سوم در عکس و احکام آن و مقاله چهارم در قیاس و اقسام آن و مقاله پنجم در مبادی اقیسه و برهان و تقسیم برهان و اجزای علوم برهانی و مغالطه و مآخذ غلط و ترکیب مغالطات و حل آنها و بیان ده نوع مغالطه<ref>ر.ک: همان، صفحه چهلویک</ref>. | ||
مقاله هفتم که «أجوبة مسائل الأسترآبادي» نام دارد، به اهتمام عبدالله نورانی گردآوری شده است. استرآبادی که از شاگردان مبرز خواجه نصیر طوسی بود، بیست مسئله در منطق و فلسفه، فراهم ساخته و برای طوسی فرستاده و از او خواسته است که بدانها جواب بدهد. استرآبادی در این مسائل، از کتاب تجرید طوسی، امام فخر | مقاله هفتم که «أجوبة مسائل الأسترآبادي» نام دارد، به اهتمام [[نورانی، عبدالله|عبدالله نورانی]] گردآوری شده است. استرآبادی که از شاگردان مبرز [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصیر طوسی]] بود، بیست مسئله در منطق و فلسفه، فراهم ساخته و برای طوسی فرستاده و از او خواسته است که بدانها جواب بدهد. استرآبادی در این مسائل، از کتاب [[تجريد الاعتقاد|تجرید]] [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|طوسی]]، [[فخر رازی، محمد بن عمر|امام فخر رازی]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شیخ رئیس]]، کتاب لواحق، اثیرالدین ابهری، ذیمقراطیس، ارسطو و افلاطون نام میبرد<ref>ر.ک: همان، صفحه پنجاهویک</ref>. | ||
عناوین سایر مقالات کتاب، بهترتیب عبارت است از: «مطارحات منطقية بين الكاتبي و الطوسي»؛ «تعلیقات منطقیه میرداماد»؛ «شرح ابیات سبعه طوسی»؛ «فوائد منظومة یا الأرجوزة في المنطق»؛ «الرسالة المحيطة بتشكيكات في القواعد المنطقية»؛ «اشتراک لفظی وجود»؛ «بساطت تصدیق به روش صدرالدین | عناوین سایر مقالات کتاب، بهترتیب عبارت است از: «مطارحات منطقية بين الكاتبي و الطوسي»؛ «تعلیقات منطقیه میرداماد»؛ «شرح ابیات سبعه طوسی»؛ «فوائد منظومة یا الأرجوزة في المنطق»؛ «الرسالة المحيطة بتشكيكات في القواعد المنطقية»؛ «اشتراک لفظی وجود»؛ «بساطت تصدیق به روش [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین شیرازی]]»؛ «دو اصطلاح تصور و تصدیق در فلسفه اسلامی و معادلهای یونانی و لاتینی و عبری آنها» و «اصطلاح مشکک در آثار [[ارسطو]] و فلسفه اسلامی و آثار [[ابن میمون، موسی بن میمون|ابن میمون]]». | ||
عناوین مقالات قسمت انگلیسی و فرانسه نیز عبارت است از: «مشکل اساسی ماهیت لابشرط»؛ «منطق ارسطو نزد متکلمان»؛ «غزالی و معيار العلم»؛ «تفسیری ناشناخته بر ارغنون ارسطو» و «ارتباط زبانشناسی و فلسفه». | عناوین مقالات قسمت انگلیسی و فرانسه نیز عبارت است از: «مشکل اساسی ماهیت لابشرط»؛ «منطق ارسطو نزد متکلمان»؛ «غزالی و معيار العلم»؛ «تفسیری ناشناخته بر ارغنون ارسطو» و «ارتباط زبانشناسی و فلسفه». | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش