پرش به محتوا

الجامع، «جامع شمل أعلام المهاجرين المنتسبين إلی اليمن و قبائلهم»: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
}}
}}


'''الجامع، «جامع شمل أعلام المهاجرين المنتسبين إلی اليمن و قبائلهم»'''، اثر محمد عبدالقادر بامطرف، حاوی ترجمه افراد سرشناس منتسب به یمن می‎باشد که به زبان عربی و در سال 1397ق/1977م<ref>ر.ک: متن کتاب، ج4، ص765</ref>، نوشته شده است.
'''الجامع، «جامع شمل أعلام المهاجرين المنتسبين إلی اليمن و قبائلهم»'''، اثر [[بامطرف، محمد عبدالقادر|محمد عبدالقادر بامطرف]]، حاوی ترجمه افراد سرشناس منتسب به یمن می‎باشد که به زبان عربی و در سال 1397ق/1977م<ref>ر.ک: متن کتاب، ج4، ص765</ref>، نوشته شده است.


نویسنده، انگیزه خویش را از اختصاص دادن این کتاب به ترجمه سرشناسان عرب منتسب به یمن، این دانسته که چنین تخصیصی، باعث مساعدت فراوانی بر آسان شدن و نزدیک گردیدن شناخت و رجوع به تنها منبع و مصدر ترجمه‎های مزبور برای پژوهشگران متخصص و دسترسی آسان برای دانشجو و معلم و نویسنده و... می‎شود <ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص5</ref>.
نویسنده، انگیزه خویش را از اختصاص دادن این کتاب به ترجمه سرشناسان عرب منتسب به یمن، این دانسته که چنین تخصیصی، باعث مساعدت فراوانی بر آسان شدن و نزدیک گردیدن شناخت و رجوع به تنها منبع و مصدر ترجمه‎های مزبور برای پژوهشگران متخصص و دسترسی آسان برای دانشجو و معلم و نویسنده و... می‎شود <ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص5</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۲:
از جمله اعلام مذکور در کتاب، آمنه بنت شرید صدفی (همسر عمرو بن حمق خزاعی)، یکی از فصحای کوفی می‎باشد که معاویه او را به‎خاطر فرار همسرش، دو سال در زندان دمشق زندانی کرده بود و پس از کشتن شویش، سر وی را آوردند و در دامن او افکندند و او معاویه را نفرین کرد. معاویه او را احضار کرد و از او بازجویی نمود و او آنچه را گفته بود، انکار نکرد. معاویه دستور داد که او را آزاد کنند و جایزه‎ای به بدهند تا زبانش از سر وی کوتاه شود و زودتر او را به شهرش روانه نمایند... وی به قصد کوفه حرکت کرد، ولی در حمص، به مرض طاعون درگذشت <ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص47</ref>.
از جمله اعلام مذکور در کتاب، آمنه بنت شرید صدفی (همسر عمرو بن حمق خزاعی)، یکی از فصحای کوفی می‎باشد که معاویه او را به‎خاطر فرار همسرش، دو سال در زندان دمشق زندانی کرده بود و پس از کشتن شویش، سر وی را آوردند و در دامن او افکندند و او معاویه را نفرین کرد. معاویه او را احضار کرد و از او بازجویی نمود و او آنچه را گفته بود، انکار نکرد. معاویه دستور داد که او را آزاد کنند و جایزه‎ای به بدهند تا زبانش از سر وی کوتاه شود و زودتر او را به شهرش روانه نمایند... وی به قصد کوفه حرکت کرد، ولی در حمص، به مرض طاعون درگذشت <ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص47</ref>.


از دیگر اعلام مذکور، می‎توان به افراد زیر اشاره نمود: ابان بن عبدالحمید لاحقی؛ ابراهیم بن احمد غافقی؛ ابراهیم احمد شیبانی؛ برهان‎الدین قیراطی؛ [[کفعمی، ابراهیم بن علی|تقی‎الدین کفعمی]]؛ ابراهیم حجری شاطبی؛ ابواسحاق نیشابوری؛ جراح بن موسی بن عبدالرحمن غافقی قرطبی؛ حارث بن عمیر ازدی لهبی و...
از دیگر اعلام مذکور، می‎توان به افراد زیر اشاره نمود: ابان بن عبدالحمید لاحقی؛ ابراهیم بن احمد غافقی؛ ابراهیم احمد شیبانی؛ برهان‎الدین قیراطی؛ [[کفعمی، ابراهیم بن علی|تقی‎الدین کفعمی]]؛ [[شاطبی، ابراهیم بن موسی|ابراهیم حجری شاطبی]]؛ ابواسحاق نیشابوری؛ جراح بن موسی بن عبدالرحمن غافقی قرطبی؛ حارث بن عمیر ازدی لهبی و...


از جمله ویژگی‎های کتاب آن است که این اثر، دربردارنده شرح‎ حال اعلامی است که در فرهنگ عربی اسلامی و علوم اجتماعی و مسائل سیاسی و خدماتی، دارای تأثیر و یا صاحب‎منصب بوده‎اند. برخی از این افراد، صاحب ریاست، صدارت، امامت مذهبی و علمی و فنی، استادی، رهبری نظامی و ریاست اداری، مؤسس دولت، بنیان‎گذار مؤسسات بزرگ علمی و عبادی و... می‎باشند<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص11</ref>.
از جمله ویژگی‎های کتاب آن است که این اثر، دربردارنده شرح‎ حال اعلامی است که در فرهنگ عربی اسلامی و علوم اجتماعی و مسائل سیاسی و خدماتی، دارای تأثیر و یا صاحب‎منصب بوده‎اند. برخی از این افراد، صاحب ریاست، صدارت، امامت مذهبی و علمی و فنی، استادی، رهبری نظامی و ریاست اداری، مؤسس دولت، بنیان‎گذار مؤسسات بزرگ علمی و عبادی و... می‎باشند<ref>ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص11</ref>.
خط ۵۶: خط ۵۶:
   
   
==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references />


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۶۲: خط ۶۲:




==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==  
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش