۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| شابک = | | شابک = | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =8033 | ||
| کد پدیدآور =02511 | | کد پدیدآور =02511 | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
سید عبدالغفور طاهری در مقدمهاش بر کتاب پس از خطبه، با استناد به روایتی که علم را به علم ادیان و ابدان تقسیم کرده مینویسد: نسبت اولی به دومی مانند نسبت وجوب به امکان است؛ زیرا بهوسیله اولی قلوب زنده شده و سبب خلاصی از عذاب مرگ و رسیدن به عالم نور و بهشت سرور و جدا شدن از سرای غرور میشود. علم نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد میافکند و این همان علمی است که ملائکه بالهایشان را برای طالبش پهن میکنند و همه موجودات حتی ماهیان دریا برایش طلب آمرزش میکنند و عالمان وارثان انبیاء هستند<ref>ر.ک: مقدمه، صفحه ب</ref>. | سید عبدالغفور طاهری در مقدمهاش بر کتاب پس از خطبه، با استناد به روایتی که علم را به علم ادیان و ابدان تقسیم کرده مینویسد: نسبت اولی به دومی مانند نسبت وجوب به امکان است؛ زیرا بهوسیله اولی قلوب زنده شده و سبب خلاصی از عذاب مرگ و رسیدن به عالم نور و بهشت سرور و جدا شدن از سرای غرور میشود. علم نوری است که خداوند در قلب هر کس که بخواهد میافکند و این همان علمی است که ملائکه بالهایشان را برای طالبش پهن میکنند و همه موجودات حتی ماهیان دریا برایش طلب آمرزش میکنند و عالمان وارثان انبیاء هستند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/1/2 ر.ک: مقدمه، صفحه ب]</ref>. | ||
سپس با اشاره به آیه 122 سوره توبه مبنی بر اینکه «چرا از هر گروهی از مؤمنان، طایفهای کوچ نمیکند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بهسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!»، رسیدن پرنده عقل به قله مرتفع فقاهت را تنها با دو بال میداند بال ادله و امارات و بال اصول؛ اولی منقول از خداوند و رسول و جانشین در رد و قبول است که همان امام معصوم(ع) است. سپس تأکید میکند که شناخت احکام در شریعت اسلام دریای عمیقی است که استخراج گوهرهای آن جز توسط غواص محقق دقیق و سفینه این دریا ممکن نیست که همان بال دوم یعنی اصول است که برای حل مشکلات الفاظ ادله و امارات و معضلات اسناد آن و معانیش و ترتیب قواعد و مبانی آن و تمییز حجت و تشخیص خالص از غیر آن دو است؛ و لذا علمای برجسته هر عصر برحسب مقتضای زمان آثار نظم و نثر متقنی با سبکی ظریف در این علم شریف نوشتهاند. کتاب حاضر از جمله بهترین این آثار است که با عباراتی ناب و ابیاتی عالی به نظم درآمده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ب - ج</ref>. | سپس با اشاره به آیه 122 سوره توبه مبنی بر اینکه «چرا از هر گروهی از مؤمنان، طایفهای کوچ نمیکند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بهسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!»، رسیدن پرنده عقل به قله مرتفع فقاهت را تنها با دو بال میداند بال ادله و امارات و بال اصول؛ اولی منقول از خداوند و رسول و جانشین در رد و قبول است که همان امام معصوم(ع) است. سپس تأکید میکند که شناخت احکام در شریعت اسلام دریای عمیقی است که استخراج گوهرهای آن جز توسط غواص محقق دقیق و سفینه این دریا ممکن نیست که همان بال دوم یعنی اصول است که برای حل مشکلات الفاظ ادله و امارات و معضلات اسناد آن و معانیش و ترتیب قواعد و مبانی آن و تمییز حجت و تشخیص خالص از غیر آن دو است؛ و لذا علمای برجسته هر عصر برحسب مقتضای زمان آثار نظم و نثر متقنی با سبکی ظریف در این علم شریف نوشتهاند. کتاب حاضر از جمله بهترین این آثار است که با عباراتی ناب و ابیاتی عالی به نظم درآمده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/1/2 ر.ک: همان، صفحه ب - ج]</ref>. | ||
نویسنده در مقدمه به تلاش علما برای تحصیل مدارک احکام شرعی فرعی اشاره کرده است. آنها هستند که در تشخیص صحیح از سقیم و محکم از متشابه و عام از خاص و مطلق از مقید و نص از ظاهر سعی میکنند؛ قرآن و سنت و اخبار ائمه(ع) پر از این امور است؛ همچنان که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در کلام در پاسخ به پرسش فردی که از احادیث ساختگی و روایاتی که در دست مردم است پرسید، آن حضرت فرمود: در دست مردم حق و باطل، صدق و کذب، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه، حفظ و وهم است. در زمان رسول خدا(ص) روایات دروغی به ایشان نسبت داده میشد تا آنجا که آنحضرت خطبه خواند و فرمود: کسی که بر من بهعمد دروغ ببند خداوند جایگاهش را از آتش پر کند<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، صفحه و</ref>. | نویسنده در مقدمه به تلاش علما برای تحصیل مدارک احکام شرعی فرعی اشاره کرده است. آنها هستند که در تشخیص صحیح از سقیم و محکم از متشابه و عام از خاص و مطلق از مقید و نص از ظاهر سعی میکنند؛ قرآن و سنت و اخبار ائمه(ع) پر از این امور است؛ همچنان که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در کلام در پاسخ به پرسش فردی که از احادیث ساختگی و روایاتی که در دست مردم است پرسید، آن حضرت فرمود: در دست مردم حق و باطل، صدق و کذب، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه، حفظ و وهم است. در زمان رسول خدا(ص) روایات دروغی به ایشان نسبت داده میشد تا آنجا که آنحضرت خطبه خواند و فرمود: کسی که بر من بهعمد دروغ ببند خداوند جایگاهش را از آتش پر کند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/1/6 ر.ک: مقدمه نویسنده، صفحه و]</ref>. | ||
وی پسازآن به ادامه یافتن جعل روایات در زمان نبی اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) با وجود ایشان تأکید کرده و علما و مجتهدین را در عصر غیبت را کسانی دانسته که احکام الهی را از مدارک اسلامی استنباط کرده و عوام را از آتش دوزخ جهالت نجات میدهند. سپس با نقد رویه اخباریون مینویسد: «بسیار جای تعجب است که اخباریون که خود را منتسب به اسلام و ایمان میکنند روش فقها و مجتهدین در استنباط احکام را انکار میکنند و گمان میکنند که تنها آنها هستند که به روایات ائمه(ع) عمل میکنند و به همین خاطر اخباری نامیده شدهاند؛ نامگذاری که خالی از حقیقت است بلکه اخباریون حقیقی مجتهدینی هستند که احکام الهی را استنباط میکنند. کسانی که در حلال و حرام الهی مراقبت و با هوای نفس مخالفت کرده و مطیع امر مولای خویش هستند و عمر خود را در طلب رضای الهی صرف میکنند. پس عوام باید از آنها تقلید کنند»<ref>ر.ک: همان، صفحه ز- ح</ref>. | وی پسازآن به ادامه یافتن جعل روایات در زمان نبی اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) با وجود ایشان تأکید کرده و علما و مجتهدین را در عصر غیبت را کسانی دانسته که احکام الهی را از مدارک اسلامی استنباط کرده و عوام را از آتش دوزخ جهالت نجات میدهند. سپس با نقد رویه اخباریون مینویسد: «بسیار جای تعجب است که اخباریون که خود را منتسب به اسلام و ایمان میکنند روش فقها و مجتهدین در استنباط احکام را انکار میکنند و گمان میکنند که تنها آنها هستند که به روایات ائمه(ع) عمل میکنند و به همین خاطر اخباری نامیده شدهاند؛ نامگذاری که خالی از حقیقت است بلکه اخباریون حقیقی مجتهدینی هستند که احکام الهی را استنباط میکنند. کسانی که در حلال و حرام الهی مراقبت و با هوای نفس مخالفت کرده و مطیع امر مولای خویش هستند و عمر خود را در طلب رضای الهی صرف میکنند. پس عوام باید از آنها تقلید کنند»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/1/7 ر.ک: همان، صفحه ز- ح]</ref>. | ||
سراینده در ابیات اولیه کتاب، خود و کتابش را اینگونه معرفی کرده است: | سراینده در ابیات اولیه کتاب، خود و کتابش را اینگونه معرفی کرده است: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' ثم انا الاحقر عبدجانی ''|2='' شاه چراغی هو الطهرانی ''}} | |||
{{ب|'' جاء الیکم یا اخلاّء الصفا ''|2='' بالدرر الفاخرة مؤلّفا ''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص1]</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
حجیت قطع، اولین مطلبی است که نویسنده مطرح کرده است. او قطع را همانند چراغ یا ستارهای بسیار درخشان در دریای مواج میداند. پسازآن قطع طریقی و موضوعی را معرفی میکند. سپس مسئله تجری را مطرح کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/2/1 ر.ک: متن کتاب، ص3-1]</ref>. | |||
در باب تجری سه نظریه عمده وجود دارد. حرمت تجری و مستحق عقاب بودن متجری اولین دیدگاه است که [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] و مشهور فقهای متقدم این قول را پذیرفتهاند<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/94659/33 ر.ک: غیاثی ثانی، اعظم، ص33]</ref>. شیخ انصاری و گروهی از اصولیون معتقدند تجری حرام نیست و موجب استحقاق عقاب نمیگردد. بهعبارتدیگر فقط قبح فاعلی دارد و کاشف از سوء سریره است و تنها مقتضی لوم است. [[حائری اصفهانی، محمدحسین|صاحب فصول]] نیز قول سومی را اختیار کرده و قائل بهتفصیل شده است. در برخی موارد تجری را موجب عقاب متجری دانسته و در برخی دیگر موجب عقاب قلمداد نکرده است<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/94659/36 ر.ک: همان، ص36]</ref>. نویسنده قول اول را با قیل مطرح و با رد آن، قول دوم را پذیرفته و متجری را تنها مستحق مذمت میداند: | |||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' قیل التجری موجب العقاب''|2='' و لیس هذا القول بالصواب''}} | |||
{{ب|'' لانه فرع علی العصیان''|2='' و هو بقصد ثم بالاتیان''}} | |||
{{ب|''لکنه بذاک عند العاقل''|2='' یکون مذموما بلا تأمل''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/2/2 ر.ک: متن کتاب، ص2]</ref>}}. | |||
{{پایان شعر}} | |||
دستهبندی مباحث پیرامون یک موضوع از نکات قابلتوجهی است که [[شاه چراغي، محمد حسين|شاهچراغی]] در اشعار خود مدنظر قرار داده است؛ بهعنوانمثال در بیان قاعده لاضرر و لاضرار با رعایت اختصار ذکر سه مسئله را پیرامون آن ضروری میداند: ابتدا اخبار لاضرر از جمله موثقه زراره، دوم شرح مفاد قاعده و سوم تتمه فائده: | دستهبندی مباحث پیرامون یک موضوع از نکات قابلتوجهی است که [[شاه چراغي، محمد حسين|شاهچراغی]] در اشعار خود مدنظر قرار داده است؛ بهعنوانمثال در بیان قاعده لاضرر و لاضرار با رعایت اختصار ذکر سه مسئله را پیرامون آن ضروری میداند: ابتدا اخبار لاضرر از جمله موثقه زراره، دوم شرح مفاد قاعده و سوم تتمه فائده: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' من حکم لاضرر و لاضرار''|2='' نبین بنحو الاختصار''}} | |||
{{ب|'' فیه ثلاثة من الامور''|2='' و ذکر ما کان من الضرور''}} | |||
{{ب|'' الاول لها من الاخبار''|2='' نذکر منها مطرح الانظار''}} | |||
{{ب|'' و الثانی شرح مفاد القاعده''|2='' و الثالث به تتم الفائده''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/2/150 ر.ک: همان، ص150]</ref>}}. | |||
{{پایان شعر}} | |||
وی کتاب را با معرفی خود و ذکر تاریخ خاتمه اثر به پایان رسانده است<ref>ر.ک: همان، ص292-291</ref>. | وی کتاب را با معرفی خود و ذکر تاریخ خاتمه اثر به پایان رسانده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/8033/2/291 ر.ک: همان، ص292-291]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
# غیاثی ثانی، اعظم، «تجری در نگاه اصولی امام خمینی(ره)»، مجله پژوهشنامه فقهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، پاییز و زمستان 1394، شماره 7، صفحه 27 تا | # | ||
[[:noormags:1391632|غیاثی ثانی، اعظم، «تجری در نگاه اصولی امام خمینی(ره)»، مجله پژوهشنامه فقهی، پایگاه مجلات تخصصی نور، پاییز و زمستان 1394، شماره 7، صفحه 27 تا 42]]. | |||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده: | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده: | [[رده:فقه و اصول]] | ||
[[رده: | [[رده:اصول فقه (آثارکلی)]] | ||
[[رده: | [[رده:اصول فقه شیعه]] | ||
[[رده: | |||
[[رده:25 اسفند الی 24 فروردین(97)]] | |||
[[رده:سال97-25بهمن الی24اسفند]] | [[رده:سال97-25بهمن الی24اسفند]] |
ویرایش