۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR12101J1.jpg | عنوان =درر الفاخرة | عنوانهای دیگر =ال...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
}} | }} | ||
'''درر الفاخرة'''، تألیف سید محمدحسین موسوی شاهچراغی | '''درر الفاخرة'''، تألیف [[شاه چراغي، محمد حسين|سید محمدحسین موسوی شاهچراغی طهرانی]]، منظومهای است در مباحث عقلی اصول فقه که به زبان عربی سروده شده است. تاریخ اتمام نگارش همانگونه که در ابیات پایانی کتاب ذکر شده، 1379ق است. تصحیح کتاب بر عهده آقا [[نوري، رضا|رضا نوری]] بوده و سید عبدالغفور طاهری بر آن مقدمه نوشته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
سپس با اشاره به آیه 122 سوره توبه مبنی بر اینکه «چرا از هر گروهی از مؤمنان، طایفهای کوچ نمیکند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بهسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!»، رسیدن پرنده عقل به قله مرتفع فقاهت را تنها با دو بال میداند بال ادله و امارات و بال اصول؛ اولی منقول از خداوند و رسول و جانشین در رد و قبول است که همان امام معصوم(ع) است. سپس تأکید میکند که شناخت احکام در شریعت اسلام دریای عمیقی است که استخراج گوهرهای آن جز توسط غواص محقق دقیق و سفینه این دریا ممکن نیست که همان بال دوم یعنی اصول است که برای حل مشکلات الفاظ ادله و امارات و معضلات اسناد آن و معانیش و ترتیب قواعد و مبانی آن و تمییز حجت و تشخیص خالص از غیر آن دو است؛ و لذا علمای برجسته هر عصر برحسب مقتضای زمان آثار نظم و نثر متقنی با سبکی ظریف در این علم شریف نوشتهاند. کتاب حاضر از جمله بهترین این آثار است که با عباراتی ناب و ابیاتی عالی به نظم درآمده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ب - ج</ref>. | سپس با اشاره به آیه 122 سوره توبه مبنی بر اینکه «چرا از هر گروهی از مؤمنان، طایفهای کوچ نمیکند تا در دین (و معارف و احکام اسلام) آگاهی یابند و به هنگام بازگشت بهسوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟! شاید (از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند و خودداری کنند!»، رسیدن پرنده عقل به قله مرتفع فقاهت را تنها با دو بال میداند بال ادله و امارات و بال اصول؛ اولی منقول از خداوند و رسول و جانشین در رد و قبول است که همان امام معصوم(ع) است. سپس تأکید میکند که شناخت احکام در شریعت اسلام دریای عمیقی است که استخراج گوهرهای آن جز توسط غواص محقق دقیق و سفینه این دریا ممکن نیست که همان بال دوم یعنی اصول است که برای حل مشکلات الفاظ ادله و امارات و معضلات اسناد آن و معانیش و ترتیب قواعد و مبانی آن و تمییز حجت و تشخیص خالص از غیر آن دو است؛ و لذا علمای برجسته هر عصر برحسب مقتضای زمان آثار نظم و نثر متقنی با سبکی ظریف در این علم شریف نوشتهاند. کتاب حاضر از جمله بهترین این آثار است که با عباراتی ناب و ابیاتی عالی به نظم درآمده است<ref>ر.ک: همان، صفحه ب - ج</ref>. | ||
نویسنده در مقدمه به تلاش علما برای تحصیل مدارک احکام شرعی فرعی اشاره کرده است. آنها هستند که در تشخیص صحیح از سقیم و محکم از متشابه و عام از خاص و مطلق از مقید و نص از ظاهر سعی میکنند؛ قرآن و سنت و اخبار ائمه(ع) پر از این امور است؛ همچنان که امیرالمؤمنین(ع) در کلام در پاسخ به پرسش فردی که از احادیث ساختگی و روایاتی که در دست مردم است پرسید، آن حضرت فرمود: در دست مردم حق و باطل، صدق و کذب، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه، حفظ و وهم است. در زمان رسول خدا(ص) روایات دروغی به ایشان نسبت داده میشد تا آنجا که آنحضرت خطبه خواند و فرمود: کسی که بر من بهعمد دروغ ببند خداوند جایگاهش را از آتش پر کند<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، صفحه و</ref>. | نویسنده در مقدمه به تلاش علما برای تحصیل مدارک احکام شرعی فرعی اشاره کرده است. آنها هستند که در تشخیص صحیح از سقیم و محکم از متشابه و عام از خاص و مطلق از مقید و نص از ظاهر سعی میکنند؛ قرآن و سنت و اخبار ائمه(ع) پر از این امور است؛ همچنان که [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در کلام در پاسخ به پرسش فردی که از احادیث ساختگی و روایاتی که در دست مردم است پرسید، آن حضرت فرمود: در دست مردم حق و باطل، صدق و کذب، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، محکم و متشابه، حفظ و وهم است. در زمان رسول خدا(ص) روایات دروغی به ایشان نسبت داده میشد تا آنجا که آنحضرت خطبه خواند و فرمود: کسی که بر من بهعمد دروغ ببند خداوند جایگاهش را از آتش پر کند<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، صفحه و</ref>. | ||
وی پسازآن به ادامه یافتن جعل روایات در زمان نبی اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) با وجود ایشان تأکید کرده و علما و مجتهدین را در عصر غیبت را کسانی دانسته که احکام الهی را از مدارک اسلامی استنباط کرده و عوام را از آتش دوزخ جهالت نجات میدهند. سپس با نقد رویه اخباریون مینویسد: «بسیار جای تعجب است که اخباریون که خود را منتسب به اسلام و ایمان میکنند روش فقها و مجتهدین در استنباط احکام را انکار میکنند و گمان میکنند که تنها آنها هستند که به روایات ائمه(ع) عمل میکنند و به همین خاطر اخباری نامیده شدهاند؛ نامگذاری که خالی از حقیقت است بلکه اخباریون حقیقی مجتهدینی هستند که احکام الهی را استنباط میکنند. کسانی که در حلال و حرام الهی مراقبت و با هوای نفس مخالفت کرده و مطیع امر مولای خویش هستند و عمر خود را در طلب رضای الهی صرف میکنند. پس عوام باید از آنها تقلید کنند»<ref>ر.ک: همان، صفحه ز- ح</ref>. | وی پسازآن به ادامه یافتن جعل روایات در زمان نبی اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) با وجود ایشان تأکید کرده و علما و مجتهدین را در عصر غیبت را کسانی دانسته که احکام الهی را از مدارک اسلامی استنباط کرده و عوام را از آتش دوزخ جهالت نجات میدهند. سپس با نقد رویه اخباریون مینویسد: «بسیار جای تعجب است که اخباریون که خود را منتسب به اسلام و ایمان میکنند روش فقها و مجتهدین در استنباط احکام را انکار میکنند و گمان میکنند که تنها آنها هستند که به روایات ائمه(ع) عمل میکنند و به همین خاطر اخباری نامیده شدهاند؛ نامگذاری که خالی از حقیقت است بلکه اخباریون حقیقی مجتهدینی هستند که احکام الهی را استنباط میکنند. کسانی که در حلال و حرام الهی مراقبت و با هوای نفس مخالفت کرده و مطیع امر مولای خویش هستند و عمر خود را در طلب رضای الهی صرف میکنند. پس عوام باید از آنها تقلید کنند»<ref>ر.ک: همان، صفحه ز- ح</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
حجیت قطع، اولین مطلبی است که نویسنده مطرح کرده است. او قطع را همانند چراغ یا ستارهای بسیار درخشان در دریای مواج میداند. پسازآن قطع طریقی و موضوعی را معرفی میکند. سپس مسئله تجری را مطرح کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3-1</ref>. | حجیت قطع، اولین مطلبی است که نویسنده مطرح کرده است. او قطع را همانند چراغ یا ستارهای بسیار درخشان در دریای مواج میداند. پسازآن قطع طریقی و موضوعی را معرفی میکند. سپس مسئله تجری را مطرح کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص3-1</ref>. | ||
در باب تجری سه نظریه عمده وجود دارد. حرمت تجری و مستحق عقاب بودن متجری اولین دیدگاه است که آخوند خراسانی و مشهور فقهای متقدم این قول را پذیرفتهاند<ref>ر.ک: غیاثی ثانی، اعظم، ص33</ref>. شیخ انصاری و گروهی از اصولیون معتقدند تجری حرام نیست و موجب استحقاق عقاب نمیگردد. بهعبارتدیگر فقط قبح فاعلی دارد و کاشف از سوء سریره است و تنها مقتضی لوم است. صاحب فصول نیز قول سومی را اختیار کرده و قائل بهتفصیل شده است. در برخی موارد تجری را موجب عقاب متجری دانسته و در برخی دیگر موجب عقاب قلمداد نکرده است<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>. نویسنده قول اول را با قیل مطرح و با رد آن، قول دوم را پذیرفته و متجری را تنها مستحق مذمت میداند: | در باب تجری سه نظریه عمده وجود دارد. حرمت تجری و مستحق عقاب بودن متجری اولین دیدگاه است که [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]] و مشهور فقهای متقدم این قول را پذیرفتهاند<ref>ر.ک: غیاثی ثانی، اعظم، ص33</ref>. شیخ انصاری و گروهی از اصولیون معتقدند تجری حرام نیست و موجب استحقاق عقاب نمیگردد. بهعبارتدیگر فقط قبح فاعلی دارد و کاشف از سوء سریره است و تنها مقتضی لوم است. [[حائری اصفهانی، محمدحسین|صاحب فصول]] نیز قول سومی را اختیار کرده و قائل بهتفصیل شده است. در برخی موارد تجری را موجب عقاب متجری دانسته و در برخی دیگر موجب عقاب قلمداد نکرده است<ref>ر.ک: همان، ص36</ref>. نویسنده قول اول را با قیل مطرح و با رد آن، قول دوم را پذیرفته و متجری را تنها مستحق مذمت میداند: | ||
'''قیل التجری موجب العقاب*** و لیس هذا القول بالصواب''' | '''قیل التجری موجب العقاب*** و لیس هذا القول بالصواب''' | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
'''لکنه بذاک عند العاقل*** یکون مذموما بلا تأمل'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. | '''لکنه بذاک عند العاقل*** یکون مذموما بلا تأمل'''<ref>ر.ک: متن کتاب، ص2</ref>. | ||
دستهبندی مباحث پیرامون یک موضوع از نکات قابلتوجهی است که شاهچراغی در اشعار خود مدنظر قرار داده است؛ بهعنوانمثال در بیان قاعده لاضرر و لاضرار با رعایت اختصار ذکر سه مسئله را پیرامون آن ضروری میداند: ابتدا اخبار لاضرر از جمله موثقه زراره، دوم شرح مفاد قاعده و سوم تتمه فائده: | دستهبندی مباحث پیرامون یک موضوع از نکات قابلتوجهی است که [[شاه چراغي، محمد حسين|شاهچراغی]] در اشعار خود مدنظر قرار داده است؛ بهعنوانمثال در بیان قاعده لاضرر و لاضرار با رعایت اختصار ذکر سه مسئله را پیرامون آن ضروری میداند: ابتدا اخبار لاضرر از جمله موثقه زراره، دوم شرح مفاد قاعده و سوم تتمه فائده: | ||
'''من حکم لاضرر و لاضرار*** نبین بنحو الاختصار''' | '''من حکم لاضرر و لاضرار*** نبین بنحو الاختصار''' | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش