۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر =سلسله مباحث اخلاق نظري (2-1) | | عنوانهای دیگر =سلسله مباحث اخلاق نظري (2-1) | ||
ويژه طلاب علوم ديني | ويژه طلاب علوم ديني | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[نجفي قمشهاي، قدرت الله]] (نويسنده) | [[نجفي قمشهاي، قدرت الله]] (نويسنده) | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، مشتمل بر مقدمه مصحح و متن درسها در ضمن عناوین متعدد است. | کتاب، مشتمل بر مقدمه مصحح و متن درسها در ضمن عناوین متعدد است. | ||
شیوه نویسنده مبتنی بر بررسی و تحلیل آیات و روایات اهلبیت(ع) با نگاه به نیاز امروز جامعه اسلامی است. | شیوه نویسنده مبتنی بر بررسی و تحلیل آیات و روایات اهلبیت(ع) با نگاه به نیاز امروز جامعه اسلامی است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در بخش دیگری از مباحث، ارزش طلبگی و اهداف آن بررسی شده است: باید دانست که برای جوانی که به خدا و انبیای الهی و آنچه انبیا آوردهاند، ایمان دارد و استعداد و آمادگی همهجانبه طلبگی را دارا است و ذوق و فطرت باطنی او نیز تقاضا مینماید، ارزشی بالاتر از پیشه کردن این کار برای او نیست؛ زیرا راه او راه انبیا و اولیا و علمای ربانی است و هدف او اولاً علم و عمل و ثانیاً هدایت مردم و دستگیری از آنها و تبلیغ دین مبین اسلام و معارف الهی است. البته علوم و دانشهای دیگر نیز بهجای خود ارزش و فضیلت دارند، اما به رتبه و درجه و ارزش علوم دینی نمیرسند؛ زیرا علوم دینی اگر درست انجام شد، میتواند اهداف الهی فراوانی داشته باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/14 ر.ک: همان، ص14]</ref>. | در بخش دیگری از مباحث، ارزش طلبگی و اهداف آن بررسی شده است: باید دانست که برای جوانی که به خدا و انبیای الهی و آنچه انبیا آوردهاند، ایمان دارد و استعداد و آمادگی همهجانبه طلبگی را دارا است و ذوق و فطرت باطنی او نیز تقاضا مینماید، ارزشی بالاتر از پیشه کردن این کار برای او نیست؛ زیرا راه او راه انبیا و اولیا و علمای ربانی است و هدف او اولاً علم و عمل و ثانیاً هدایت مردم و دستگیری از آنها و تبلیغ دین مبین اسلام و معارف الهی است. البته علوم و دانشهای دیگر نیز بهجای خود ارزش و فضیلت دارند، اما به رتبه و درجه و ارزش علوم دینی نمیرسند؛ زیرا علوم دینی اگر درست انجام شد، میتواند اهداف الهی فراوانی داشته باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/14 ر.ک: همان، ص14]</ref>. | ||
پس از آن، ارزش طلبگی از دیدگاه آیات و روایات بهتفصیل بررسی شده است. در بخش روایات، احادیث رسول مکرم اسلام(ص)، از روایات ائمه اطهار(ع) تفکیک شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/17 ر.ک: همان، ص35-17]</ref>. | پس از آن، ارزش طلبگی از دیدگاه آیات و روایات بهتفصیل بررسی شده است. در بخش روایات، احادیث رسول مکرم اسلام(ص)، از روایات ائمه اطهار(ع) تفکیک شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/17 ر.ک: همان، ص35-17]</ref>. | ||
از امام سجاد(ع) روایت است: اگر مردم میدانستند که علمآموزی چه فضیلت و ارزشی دارد همانا آن را میآموختند، ولو به ریخته شدن خونشان و فرو رفتن در سختیها<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>. | از امام سجاد(ع) روایت است: اگر مردم میدانستند که علمآموزی چه فضیلت و ارزشی دارد همانا آن را میآموختند، ولو به ریخته شدن خونشان و فرو رفتن در سختیها<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/35 ر.ک: همان، ص35]</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
تعریف اخلاق الهی از دیگر سرفصلهای مباحث است. از نظر لغت، خُلق، شکل درونی انسان است؛ لذا حضرت حق تبارک و تعالی میفرماید: [https://quran.inoor.ir/fa/quran/surahNum-17/pageNum-290/ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ] ﴿الإسراء: 84﴾؛ یعنی هر انسانی بر اساس شاکله درونی خود عمل میکند. بنابراین اخلاق، صفات درونی است که در همه اعمال نقش زیربنایی و فرماندهی دارد. همان گونه که خَلق، شکل برونی انسان است. بنابراین، غرائز، ملکات و صفات باطنی انسان، اخلاق و رفتاری که از آن ناشی میشود، رفتار اخلاقی نامیده میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/70 ر.ک: همان، ج2، ص70]</ref>. | تعریف اخلاق الهی از دیگر سرفصلهای مباحث است. از نظر لغت، خُلق، شکل درونی انسان است؛ لذا حضرت حق تبارک و تعالی میفرماید: [https://quran.inoor.ir/fa/quran/surahNum-17/pageNum-290/ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ] ﴿الإسراء: 84﴾؛ یعنی هر انسانی بر اساس شاکله درونی خود عمل میکند. بنابراین اخلاق، صفات درونی است که در همه اعمال نقش زیربنایی و فرماندهی دارد. همان گونه که خَلق، شکل برونی انسان است. بنابراین، غرائز، ملکات و صفات باطنی انسان، اخلاق و رفتاری که از آن ناشی میشود، رفتار اخلاقی نامیده میشود<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/70 ر.ک: همان، ج2، ص70]</ref>. | ||
سپس در ادامه در تفسیر کلمه اخلاق چنین میگوید: علمای اخلاق، اخلاق را به دو قسمت فطری و طبیعی و اکتسابی و اختیاری تقسیم کردهاند. اخلاق فطری آن است که کسب در آن دخیل نیست؛ مانند فطرت خداجویی، کمالجویی، عرفان، معرفت، حس ماورایی، حس کنجکاوی، حس حقطلبی و... که اینها فصل ممیز انسان از سایر حیوانات است. اما اخلاق اکتسابی و اختیاری، آنهایی هستند که در مقام عمل و اکتساب بهتدریج برای انسان حاصل میشوند؛ مانند: ایمان قوی، اخلاص لله، صدق و راستی، ثبات و استقامت و امثال آن. لذا به اینگونه صفات، اخلاق عملی و اکتسابی میگویند. بهطور کلی به این خلقیات، حکمت عملی - در مقابل حکمت نظری - میگویند. | سپس در ادامه در تفسیر کلمه اخلاق چنین میگوید: علمای اخلاق، اخلاق را به دو قسمت فطری و طبیعی و اکتسابی و اختیاری تقسیم کردهاند. اخلاق فطری آن است که کسب در آن دخیل نیست؛ مانند فطرت خداجویی، کمالجویی، عرفان، معرفت، حس ماورایی، حس کنجکاوی، حس حقطلبی و... که اینها فصل ممیز انسان از سایر حیوانات است. اما اخلاق اکتسابی و اختیاری، آنهایی هستند که در مقام عمل و اکتساب بهتدریج برای انسان حاصل میشوند؛ مانند: ایمان قوی، اخلاص لله، صدق و راستی، ثبات و استقامت و امثال آن. لذا به اینگونه صفات، اخلاق عملی و اکتسابی میگویند. بهطور کلی به این خلقیات، حکمت عملی - در مقابل حکمت نظری - میگویند. | ||
علمای علم اخلاق فرمودهاند: اگر آنچه حضرت حق بدون اکتساب، بلکه از طریق فطرت و سرشت انسانی، به انسان داده است، درست بهکار گرفته شود و مشغول کسب اخلاق اختیاری و اکتسابی شویم، میتوانیم به تمام ارزشهای والای انسانی برسیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/72 ر.ک: همان، ص73-72]</ref>. | علمای علم اخلاق فرمودهاند: اگر آنچه حضرت حق بدون اکتساب، بلکه از طریق فطرت و سرشت انسانی، به انسان داده است، درست بهکار گرفته شود و مشغول کسب اخلاق اختیاری و اکتسابی شویم، میتوانیم به تمام ارزشهای والای انسانی برسیم<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36640/1/72 ر.ک: همان، ص73-72]</ref>. |
ویرایش