سلسله مباحث اخلاق نظری
سلسله مباحث اخلاق نظري (2-1) | |
---|---|
پدیدآوران | نجفي قمشهاي، قدرت الله (نويسنده) مير مسيب، مهدي (محقق) |
عنوانهای دیگر | سلسله مباحث اخلاق نظري (2-1) ويژه طلاب علوم ديني |
ناشر | رايا فرهنگ |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1392ش, |
موضوع | اخلاق اسلامى |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 8/247 /س8 ن35* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سلسله مباحث اخلاق نظری، درسهای اخلاق شیخ قدرتالله نجفی قمشهای است که در سال 1381ش، برای طلاب تدریس شده و به همت شاگردان ایشان جمعآوری و با تحقیق، تصحیح و پاورقی سید مهدی میرمسیب منتشر شده است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه مصحح و متن درسها در ضمن عناوین متعدد است.
شیوه نویسنده مبتنی بر بررسی و تحلیل آیات و روایات اهلبیت(ع) با نگاه به نیاز امروز جامعه اسلامی است.
گزارش محتوا
نویسنده در این درسها با مجال اندکی که داشته و با دقت و ژرفنگری بسیار، برخی آیات و روایات اخلاقی را با توضیحی کوتاه همراه کرده است[۱].
اهمیت اخلاق و تهذیب نفس، اولین عنوان مباحث کتاب است که با ذکر آیات اول تا دهم سوره ضحی آغاز شده است. تزکیه نفس و خودسازی و ارزشمند شدن، از نظر قرآن مجید آنقدر اهمیت دارد که خداوند بهخاطر آن یازده قسم یاد کرده است. این قسمها را فقط برای تزکیه نفس یاد کرده و با این قسمها برای انسان مؤمن اتمام حجت نموده و پیامبر عظیمالشأن خود را در چند آیه قرآنی و روایات فراوانی مأمور فرموده که نفسها را تزکیه کند و ما را بسازد و متصف به صفات پسندیده و منزه از صفات ناپسند نماید. پس بر ماست که وجود خود را در اختیار نبی گرامی اسلام و اهلبیت طیبین و طاهرینش قرار دهیم و از سنت رسول گرامی اسلام و فرامین اهلبیتش از هر جهت اطاعت کنیم تا به مقام والای لقاء الله، رضوان الله، فناء فی الله و بقاء بالله برسیم[۲].
فضیلت اخلاق از نظر پیامبر اعظم اسلام عنوان درس دوم کتاب است. در ابتدای این درس چند حدیث در فضیلت اخلاق ذکر شده است. در ابتدا در توضیح اولین حدیث «همانا من به نبوت مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را به اتمام برسانم» میگوید: البته معلوم است که دیگر انبیا نیز برای امت خود مکارم اخلاق آوردهاند، اما رسول گرامی اسلام(ص) چون دینش اکمل ادیان آسمانی و کتابش قرآن مجید، خاتم کتب آسمانی است، مبعوث شد تا مکارم اخلاق را به اتمام برساند[۳].
از دیگر احادیث جالب، سخن رسول گرامی اسلام(ص) در پاسخ به مردی است که از روبهرو و طرف راست و چپ آمد و پرسید: دین چیست؟ حضرت فرمود: اخلاق نیکو. این حدیث عجیب دلالت دارد بر اینکه رسول گرامی اسلام(ص) همه دین را که روش صحیح زندگی است در اخلاق نیکو تفسیر فرموده است؛ پس معلوم میشود از نظر پیامبر اسلام کسی که دارای ارزشهای والای انسانی، یعنی اخلاق نیکو نیست، به یک معنا دین ندارد[۴].
در بخش دیگری از مباحث، ارزش طلبگی و اهداف آن بررسی شده است: باید دانست که برای جوانی که به خدا و انبیای الهی و آنچه انبیا آوردهاند، ایمان دارد و استعداد و آمادگی همهجانبه طلبگی را دارا است و ذوق و فطرت باطنی او نیز تقاضا مینماید، ارزشی بالاتر از پیشه کردن این کار برای او نیست؛ زیرا راه او راه انبیا و اولیا و علمای ربانی است و هدف او اولاً علم و عمل و ثانیاً هدایت مردم و دستگیری از آنها و تبلیغ دین مبین اسلام و معارف الهی است. البته علوم و دانشهای دیگر نیز بهجای خود ارزش و فضیلت دارند، اما به رتبه و درجه و ارزش علوم دینی نمیرسند؛ زیرا علوم دینی اگر درست انجام شد، میتواند اهداف الهی فراوانی داشته باشد[۵].
پس از آن، ارزش طلبگی از دیدگاه آیات و روایات بهتفصیل بررسی شده است. در بخش روایات، احادیث رسول مکرم اسلام(ص)، از روایات ائمه اطهار(ع) تفکیک شده است[۶].
از امام سجاد(ع) روایت است: اگر مردم میدانستند که علمآموزی چه فضیلت و ارزشی دارد همانا آن را میآموختند، ولو به ریخته شدن خونشان و فرو رفتن در سختیها[۷].
تهجد، یعنی شبزندهداری و پاسی از شب را برای خدا بیدار بودن، مخصوصاًً ثلث آخر شب را به عبادت و نماز شب و تلاوت قرآن و فکر و ذکر سپری کردن. در فضیلت شب و شبزندهداری همانقدر بس که رسول گرامی اسلام(ص) به فرموده قرآن، شب به معراج رفت و شب هم قرآن بر ایشان نازل شد. خداوند در قرآن به آن حضرت دستور شبزندهداری داده و وجوب نماز شب از ویژگیهای ایشان بوده است[۸].
تعریف اخلاق الهی از دیگر سرفصلهای مباحث است. از نظر لغت، خُلق، شکل درونی انسان است؛ لذا حضرت حق تبارک و تعالی میفرماید: قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ ﴿الإسراء: 84﴾؛ یعنی هر انسانی بر اساس شاکله درونی خود عمل میکند. بنابراین اخلاق، صفات درونی است که در همه اعمال نقش زیربنایی و فرماندهی دارد. همان گونه که خَلق، شکل برونی انسان است. بنابراین، غرائز، ملکات و صفات باطنی انسان، اخلاق و رفتاری که از آن ناشی میشود، رفتار اخلاقی نامیده میشود[۹].
سپس در ادامه در تفسیر کلمه اخلاق چنین میگوید: علمای اخلاق، اخلاق را به دو قسمت فطری و طبیعی و اکتسابی و اختیاری تقسیم کردهاند. اخلاق فطری آن است که کسب در آن دخیل نیست؛ مانند فطرت خداجویی، کمالجویی، عرفان، معرفت، حس ماورایی، حس کنجکاوی، حس حقطلبی و... که اینها فصل ممیز انسان از سایر حیوانات است. اما اخلاق اکتسابی و اختیاری، آنهایی هستند که در مقام عمل و اکتساب بهتدریج برای انسان حاصل میشوند؛ مانند: ایمان قوی، اخلاص لله، صدق و راستی، ثبات و استقامت و امثال آن. لذا به اینگونه صفات، اخلاق عملی و اکتسابی میگویند. بهطور کلی به این خلقیات، حکمت عملی - در مقابل حکمت نظری - میگویند.
علمای علم اخلاق فرمودهاند: اگر آنچه حضرت حق بدون اکتساب، بلکه از طریق فطرت و سرشت انسانی، به انسان داده است، درست بهکار گرفته شود و مشغول کسب اخلاق اختیاری و اکتسابی شویم، میتوانیم به تمام ارزشهای والای انسانی برسیم[۱۰].
قمشهای، اهمیت جهاد اکبر و مبارزه با نفس را با ذکر اولین حدیث کتاب پربرکت چهل حدیث امام راحل(ره) با این مضمون متذکر میشود که اصحاب رسول خدا(ص) از جنگ بزرگی برگشته بودند؛ خدمت حضرت آمدند و از سختیهای آن جنگ و شهدا و مجروحین و گرفتاریهای آن نزد حضرت درد دل کردند. حضرت پس از شنیدن سخنانشان فرمود: از جنگ کوچکی برگشتهاید. بر شما باد به جنگ بزرگ. اصحاب برآشفتند که یا رسولالله مگر جنگی از این سختتر در پیش داریم؟ و آیا آن کدام است؟ حضرت فرمود: بلی! آن جنگ بزرگ، جهاد با نفس است[۱۱].
در قرآن مجید در موارد فراوانی نام ایمان با عمل صالح جفت شده است. از اینگونه آیات میفهمیم که التزام به عمل صالح یکی از نشانههای ایمان واقعی است. عمل، یعنی کار و کوشش، سعی و تلاش و انجام وظیفه. و صالح، یعنی عملی که فرآورده و نتیجه داشته باشد و انسان را در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی رشد دهد و به کمال برساند. نویسنده، با این توضیح، به ذکر نشانههای ایمان واقعی پرداخته و نوزده آیه از قرآن کریم را در این رابطه متذکر شده است[۱۲]. سپس خواننده را به کتاب ارزشمند «صفات الشيعة» محدث بزرگ شیخ صدوق ارجاع داده است. ایشان در این کتاب از ائمه اطهار(ع) بیش از هفتاد روایت مستند درباره صفات مؤمن واقعی، یعنی شیعه اثناعشری نقل میکند[۱۳].
در سطرهای دیگری از کتاب، تفکر در قرآن بهعنوان روش خداشناسی معرفی شده است. یکی از راههای بزرگ معرفت الله تبارک و تعالی، تفکر، تعقل و تدبر در کتاب بزرگ خدا قرآن مجید است که البته قرآن در این زمینه از بسیاری از انسانها گلایه میکند و میفرماید: أَ فَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿محمد: 24﴾؛ آیا نمیخواهند در حقایق قرآنی و معارف آن تدبر کنند یا اینکه دلهایشان در پوشش گناه و غلاف آن قرار دارد. یکی از گلایههای پیامبر بزرگوار اسلام(ص) نیز در روز قیامت از امتش این است که: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً ﴿الفرقان: 30﴾؛ خدایا بیشتر امت من پشت به قرآن کردند و از آن دوری نمودند[۱۴].
علم الهامی، آخرین عنوان مطالب کتاب است. علومی که انسان فرامیگیرد، تنها از راه تعلیم و مطالعه و تحقیق نیست، بلکه درصورتیکه شرایط قلبی از هر جهت فراهم باشد و شخص، صلاحیت لازم را دارا باشد میتواند از علم الهامی نیز بهرهمند گردد. چنان علمی نوری است که به جهت وجود استحقاق و اقتضای حکمت و مشیت بالغه الهی از پشت پرده بر دل شایسته بنده میتابد و آن را از علوم و معارف و معانی بارور میسازد. از چنان علمی به علم اعطایی یا علم الهامی تعبیر میشود[۱۵].
ابن سینا و ملاصدرای شیرازی به برخورداری از این علم در معضلات علمی اذعان کردهاند[۱۶].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای جلد اول ذکر شده است. آدرس منابع و برخی توضیحات محقق اثر در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، ص8
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ج1، ص11-9
- ↑ ر.ک: همان، ص12
- ↑ ر.ک: همان، ص13
- ↑ ر.ک: همان، ص14
- ↑ ر.ک: همان، ص35-17
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص59
- ↑ ر.ک: همان، ج2، ص70
- ↑ ر.ک: همان، ص73-72
- ↑ ر.ک: همان، ص88
- ↑ ر.ک: همان، ص102-97
- ↑ ر.ک: همان، ص103
- ↑ ر.ک: همان، ص108
- ↑ ر.ک: همان، ص122
- ↑ ر.ک: همان، ص123 و 124
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.