۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده در مقدمه (طلوع سخن) با عباراتی روان و با استناد به روایات امامان معصوم(ع)، به بیان اهمیت جوانی و رعایت اخلاق در آن میپردازد. او در بخشی از مقدمه مینویسد: «تربیت اصولی و آموزش درست و مطمئن در جوانی بیشترین اثر را در آینده انسان دارد. پیامبر اکرم(ص)، نیز بر ارزش و اهمیت دوره جوانی تأکید دارد و در سفارشی به ابوذر میفرماید: «يا أباذر اغتنم خمسا قبل خمس... شبابك قبل هرمك» ؛ «ای ابوذر پنج چیز را قبل از پنج چیز دریاب و غنیمت شمار... و جوانیات را قبل از پیری». جوانی، که بهقدر و منزلت جوانی آگاه است، هرگز آینده خود را از نظر دور نمیدارد و میکوشد تا از رهگذر جوانی، توشههای گرانسنگی برای باروری و بالندگی آیندهاش برگیرد؛ از جمله گنجها و ذخیرههای دوره جوانی، خودسازی و اصلاح نفس است که پایه انسانیت بشمار میآید و تلاش در این زمینه، از سفارشهای پیاپی پیشوایان معصوم بوده است: «لا تترك الاجتهاد في إصلاح نفسك فإنه لا يعينك عليها إلا الجد»؛ «کوشش و تلاش در اصلاح درون و خودسازی را رها نکن؛ زیرا جز تلاش و جدیت، چیزی تو را در برابر نفست یاری نمیکند»»<ref>ر.ک: طلوع سخن، ص18</ref>. | نویسنده در مقدمه (طلوع سخن) با عباراتی روان و با استناد به روایات امامان معصوم(ع)، به بیان اهمیت جوانی و رعایت اخلاق در آن میپردازد. او در بخشی از مقدمه مینویسد: «تربیت اصولی و آموزش درست و مطمئن در جوانی بیشترین اثر را در آینده انسان دارد. پیامبر اکرم(ص)، نیز بر ارزش و اهمیت دوره جوانی تأکید دارد و در سفارشی به ابوذر میفرماید: «يا أباذر اغتنم خمسا قبل خمس... شبابك قبل هرمك» ؛ «ای ابوذر پنج چیز را قبل از پنج چیز دریاب و غنیمت شمار... و جوانیات را قبل از پیری». جوانی، که بهقدر و منزلت جوانی آگاه است، هرگز آینده خود را از نظر دور نمیدارد و میکوشد تا از رهگذر جوانی، توشههای گرانسنگی برای باروری و بالندگی آیندهاش برگیرد؛ از جمله گنجها و ذخیرههای دوره جوانی، خودسازی و اصلاح نفس است که پایه انسانیت بشمار میآید و تلاش در این زمینه، از سفارشهای پیاپی پیشوایان معصوم بوده است: «لا تترك الاجتهاد في إصلاح نفسك فإنه لا يعينك عليها إلا الجد»؛ «کوشش و تلاش در اصلاح درون و خودسازی را رها نکن؛ زیرا جز تلاش و جدیت، چیزی تو را در برابر نفست یاری نمیکند»»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27110/1/18 ر.ک: طلوع سخن، ص18]</ref>. | ||
نویسنده در فصل اول کتاب، نگاهی به ویژگیهای جوانی کرده است، در فصل دوم هفت مورد از بایستههای اخلاقی (احترام به والدین، مهرورزی و دوستی، شادی و سرور، خوشخلقی، امر به معروف و نهی از منکر و عزتمندی) و برخی ناشایستهای اخلاقی (حسد، عجب و خودپسندی، کینهتوزی، و رازگشایی) را بیان کرده است، او در فصل سوم به بیان مسائل مربوط به جوان و اخلاق اقتصادی پرداخته و فصل چهارم را به معرفی شیوه تربیتی [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] برای جوانان اختصاص داده است. | نویسنده در فصل اول کتاب، نگاهی به ویژگیهای جوانی کرده است، در فصل دوم هفت مورد از بایستههای اخلاقی (احترام به والدین، مهرورزی و دوستی، شادی و سرور، خوشخلقی، امر به معروف و نهی از منکر و عزتمندی) و برخی ناشایستهای اخلاقی (حسد، عجب و خودپسندی، کینهتوزی، و رازگشایی) را بیان کرده است، او در فصل سوم به بیان مسائل مربوط به جوان و اخلاق اقتصادی پرداخته و فصل چهارم را به معرفی شیوه تربیتی [[خمینی، سید روحالله|امام خمینی(ره)]] برای جوانان اختصاص داده است. | ||
| خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
صفات خوب و پسندیده نیز بهراحتی به دوستان فرد منتقل میشود. سعدی این تأثیرپذیری را بسیار زیبا به نظم درآورده است: | صفات خوب و پسندیده نیز بهراحتی به دوستان فرد منتقل میشود. سعدی این تأثیرپذیری را بسیار زیبا به نظم درآورده است: | ||
{{شعر}} | |||
رسید از دست محبوبی به دستم | {{ب|''گِلی خوشبوی در حمام روزی ''|2=''رسید از دست محبوبی به دستم ''}} | ||
{{ب|''بدو گفتم که مشکی یا عبیری''|2=''که از بوی دلاویز تو مستم''}} | |||
که از بوی دلاویز تو مستم | {{ب|''بگفتا من گلی ناچیز بودم''|2=''ولیکن مدتی با گل نشستم''}} | ||
{{ب|''کمال همنشین در من اثر کرد''|2=''وگرنه من همان خاکم که هستم''<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27110/1/45 ر.ک: متن کتاب، ص45-46]</ref>}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
وی در ادامه به لزوم همسنخی دوستان تأکید میکند و مینویسد: «امیر مؤمنان علی(ع) در نامهای به حارث همدانی توصیه میکند: «از همنشینی آنکه رأیش سست و کارش ناپسند است بپرهیز؛ که هرکس را از دوستان او شناسند». در حقیقت، زمانی میان دو شخص رابطه دوستی برقرار میشود که با هم، سنخیت و شباهتی داشته باشند. مولوی با اشاره به این نکته مهم چنین میسراید: | وی در ادامه به لزوم همسنخی دوستان تأکید میکند و مینویسد: «امیر مؤمنان علی(ع) در نامهای به حارث همدانی توصیه میکند: «از همنشینی آنکه رأیش سست و کارش ناپسند است بپرهیز؛ که هرکس را از دوستان او شناسند». در حقیقت، زمانی میان دو شخص رابطه دوستی برقرار میشود که با هم، سنخیت و شباهتی داشته باشند. مولوی با اشاره به این نکته مهم چنین میسراید: | ||
{{شعر}} | |||
{{ب|'' آن حکیمی گفت دیدم در تکی''|2='' میدویدی زاغ با یک لکلکی''}} | |||
میدویدی زاغ با یک لکلکی | {{ب|'' در عجب ماندم، بجستم حالشان''|2='' تا ز قدر مشترک یابم نشان''}} | ||
{{ب|'' چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ''|2='' خود بدیدم هر دوان بودند لنگ''}}{{پایان شعر}} | |||
تا ز قدر مشترک یابم نشان | |||
خود بدیدم هر دوان بودند لنگ | |||
دوستان هر فرد، بهترین محک برای شناخت شخصیت او هستند؛ برای مثال، اگر کسی با انسانهای دروغگو، چاپلوس، فریبکار و خیانتپیشه دوستی دارد، این نشانه خوبی است برای بازشناسی شخصیت او. | دوستان هر فرد، بهترین محک برای شناخت شخصیت او هستند؛ برای مثال، اگر کسی با انسانهای دروغگو، چاپلوس، فریبکار و خیانتپیشه دوستی دارد، این نشانه خوبی است برای بازشناسی شخصیت او. | ||
انسانهای خوب و طاهر، هیچگاه با افراد ناباب طرح معاشرت و دوستی نمیریزند و در صورت پی بردن به اوصاف ناپسند دوستان خود، میکوشند آنان را هدایت کنند و اگر نپذیرند، قطع ارتباط میکنند. بر اثر رعایت نکردن همین امر، راه و روش زندگی پسر نوح دگرگون شد و همسنخ گمراهان و کافران گردید و راه شقاوت را بر صراط سعادت و رستگاری برگزید»<ref>ر.ک: همان، ص46-47</ref>. | انسانهای خوب و طاهر، هیچگاه با افراد ناباب طرح معاشرت و دوستی نمیریزند و در صورت پی بردن به اوصاف ناپسند دوستان خود، میکوشند آنان را هدایت کنند و اگر نپذیرند، قطع ارتباط میکنند. بر اثر رعایت نکردن همین امر، راه و روش زندگی پسر نوح دگرگون شد و همسنخ گمراهان و کافران گردید و راه شقاوت را بر صراط سعادت و رستگاری برگزید»<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/27110/1/46 ر.ک: همان، ص46-47]</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
ویرایش