سرمه سعادت: جوان و باید و نبایدهای اخلاقی
سرمه سعادت: جوان و باید و نبایدهای اخلاقی | |
---|---|
پدیدآوران | اسحاقی، سید حسین (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | سرمه سعادت جوان و بايد و نبايدهای اخلاقي |
ناشر | نشر مشعر |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1389ش, |
شابک | 978-964-540-226-4 |
موضوع | جوانان - راه و رسم زندگي
جوانان - مسائل اجتماعی و اخلاقي جوانان و اسلام |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 230/165 /الف46س4* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
سرمه سعادت: جوان و باید و نبایدهای اخلاقی، اثر سید حسین اسحاقی، کتابی است به زبان فارسی با موضوع اخلاق کاربردی. این اثر به بایدها و نبایدهای اخلاقی پرداخته و سعی کرده طبع جوانان جویای معارف را ارضا نماید[۱].
ساختار
کتاب دارای دیباچه (از گروه اخلاق و اسرار مرکز تحقیقات حج)، طلوع سخن (بهمنزله مقدمه) و محتوای مطالب در چهار فصل اصلی است. هرکدام از این چهار فصل، بخشهایی دارند.
بهجز قرآن کریم و نهجالبلاغه، نویسنده در نگارش این اثر از 58 منبع از منابع فارسی و عربی استفاده کرده که برخی از آنها از این قرار است: کتابهای اخلاق اسلامی، مانند: آداب معاشرت مرکز تحقیقات اسلامی قم، کتابهای سیره امام خمینی، مانند: اخلاق از دیدگاه امام خمینی(ره)، اثر محمدمهدی بهداروند، برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، اثر غلامعلی رجایی، پابهپای آفتاب (گفتهها و ناگفتهها از زندگی امام خمینی(ره) از امیررضا ستوده)، جهاد اکبر امام خمینی، کتابهای روایی، مثل: اصول کافی، بحار، تحف العقول، توحید مفضل، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال شیخ صدوق، جامع أحاديث الشيعة سید حسین طباطبایی بروجردی، کتب تفسیری، چون: البرهان في تفسير القرآن هاشم بن سلیمان بحرانی، تفسیر نمونه و کتب فقهی، مانند: تهذيب الأحكام شیخ طوسی و...[۲].
گزارش محتوا
نویسنده در مقدمه (طلوع سخن) با عباراتی روان و با استناد به روایات امامان معصوم(ع)، به بیان اهمیت جوانی و رعایت اخلاق در آن میپردازد. او در بخشی از مقدمه مینویسد: «تربیت اصولی و آموزش درست و مطمئن در جوانی بیشترین اثر را در آینده انسان دارد. پیامبر اکرم(ص)، نیز بر ارزش و اهمیت دوره جوانی تأکید دارد و در سفارشی به ابوذر میفرماید: «يا أباذر اغتنم خمسا قبل خمس... شبابك قبل هرمك»؛ «ای ابوذر پنج چیز را قبل از پنج چیز دریاب و غنیمت شمار... و جوانیات را قبل از پیری». جوانی، که بهقدر و منزلت جوانی آگاه است، هرگز آینده خود را از نظر دور نمیدارد و میکوشد تا از رهگذر جوانی، توشههای گرانسنگی برای باروری و بالندگی آیندهاش برگیرد؛ از جمله گنجها و ذخیرههای دوره جوانی، خودسازی و اصلاح نفس است که پایه انسانیت بشمار میآید و تلاش در این زمینه، از سفارشهای پیاپی پیشوایان معصوم بوده است: «لا تترك الاجتهاد في إصلاح نفسك فإنه لا يعينك عليها إلا الجد»؛ «کوشش و تلاش در اصلاح درون و خودسازی را رها نکن؛ زیرا جز تلاش و جدیت، چیزی تو را در برابر نفست یاری نمیکند»»[۳].
نویسنده در فصل اول کتاب، نگاهی به ویژگیهای جوانی کرده است، در فصل دوم هفت مورد از بایستههای اخلاقی (احترام به والدین، مهرورزی و دوستی، شادی و سرور، خوشخلقی، امر به معروف و نهی از منکر و عزتمندی) و برخی ناشایستهای اخلاقی (حسد، عجب و خودپسندی، کینهتوزی، و رازگشایی) را بیان کرده است، او در فصل سوم به بیان مسائل مربوط به جوان و اخلاق اقتصادی پرداخته و فصل چهارم را به معرفی شیوه تربیتی امام خمینی(ره) برای جوانان اختصاص داده است. در بخشی از مطالب فصل دوم که به بایسته اخلاقی مهرورزی و دوستی میپردازد، بحث از لذت مهربانی، اعتدال در محبت، اهمیت دوست در اسلام و همسنخی دوستان را مطرح میکند. بخشی از مطالب این بخش چنین است: «برخی از روایات، یکی از راههای شناخت دین ومذهب افراد را شناخت دوستان آنان میداند. رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «المرء علی دين خليله فلينظر أحدكم من يخالل»؛ «هرکسی بر دین دوستش است، پس ببیند با چه کسی دوستی میکند».
همچنین از نخستین راهها برای قضاوت درباره شخصیت افراد، شناخت معاشران و دوستان آنان است. از حضرت سلیمان(ع) نقل شده است: «لا تحكموا علی رجل بشيء حتی تنظروا إلی من يصاحب فإنما يعرف الرجل بأشكاله و أقرانه و ينسب إلی أصحابه و إخوانه»؛ «درباره هیچکس قضاوت نکنید تا اینکه ببینید با چه کسی دوستی میکند؛ بهدرستی که هرکسی بهوسیله دوستانش شناخته و به آنها منسوب میشود». داشتن دوستان بد، قطعهای از آتش است؛ چنانکه حضرت علی(ع) فرموده است: «صاحب السوء قطعة من النار»؛ «همنشین بد، پارهای از آتش [جهنم] است». امام علی(ع) در رهنمودی گهربار در اینباره میفرماید: «لا تصحب الشرير فإن طبعك يسرق من طبعه شرا و أنت لا تعلم»؛ «با انسانهای شرور معاشرت نکن؛ زیرا طبع تو، طبع او را میدزدد، درحالیکه تو بیخبری». صفات خوب و پسندیده نیز بهراحتی به دوستان فرد منتقل میشود. سعدی این تأثیرپذیری را بسیار زیبا به نظم درآورده است:
گِلی خوشبوی در حمام روزی | رسید از دست محبوبی به دستم | |
بدو گفتم که مشکی یا عبیری | که از بوی دلاویز تو مستم | |
بگفتا من گلی ناچیز بودم | ولیکن مدتی با گل نشستم | |
کمال همنشین در من اثر کرد | وگرنه من همان خاکم که هستم[۴] |
وی در ادامه به لزوم همسنخی دوستان تأکید میکند و مینویسد: «امیر مؤمنان علی(ع) در نامهای به حارث همدانی توصیه میکند: «از همنشینی آنکه رأیش سست و کارش ناپسند است بپرهیز؛ که هرکس را از دوستان او شناسند». در حقیقت، زمانی میان دو شخص رابطه دوستی برقرار میشود که با هم، سنخیت و شباهتی داشته باشند. مولوی با اشاره به این نکته مهم چنین میسراید:
آن حکیمی گفت دیدم در تکی | میدویدی زاغ با یک لکلکی | |
در عجب ماندم، بجستم حالشان | تا ز قدر مشترک یابم نشان | |
چون شدم نزدیک و من حیران و دنگ | خود بدیدم هر دوان بودند لنگ |
دوستان هر فرد، بهترین محک برای شناخت شخصیت او هستند؛ برای مثال، اگر کسی با انسانهای دروغگو، چاپلوس، فریبکار و خیانتپیشه دوستی دارد، این نشانه خوبی است برای بازشناسی شخصیت او. انسانهای خوب و طاهر، هیچگاه با افراد ناباب طرح معاشرت و دوستی نمیریزند و در صورت پی بردن به اوصاف ناپسند دوستان خود، میکوشند آنان را هدایت کنند و اگر نپذیرند، قطع ارتباط میکنند. بر اثر رعایت نکردن همین امر، راه و روش زندگی پسر نوح دگرگون شد و همسنخ گمراهان و کافران گردید و راه شقاوت را بر صراط سعادت و رستگاری برگزید»[۵].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب آمده و فهرست منابع در انتهای آن. ارجاعات در پاورقی ذکر شده است و در مواردی انگشتشمار علاوه بر ذکر ارجاعات، به توضیح درباره مطلبی پرداخته شده است؛ مثلا به پاورقی صفحه 71 کتاب مراجعه شود.
پانویس
منابع مقاله
مقدمهها و متن کتاب.