۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
(لینک درون متنی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
| چاپ =14 | | چاپ =14 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =36662 | ||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، با مقدمه سيدمحمد هاشم دستغيب آغاز و مطالب، حاصل مجموعا سيزده جلسه درس اخلاق [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] مىباشد كه از روى نوار پياده شده است، لذا زبان نوشتارى کتاب، زبانى گفتارى و محاورهاى مىباشد. | کتاب، با مقدمه سيدمحمد هاشم دستغيب<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/8 مقدمه کتاب، ص8]</ref> آغاز و مطالب، حاصل مجموعا سيزده جلسه درس اخلاق [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] مىباشد كه از روى نوار پياده شده است، لذا زبان نوشتارى کتاب، زبانى گفتارى و محاورهاى مىباشد. | ||
در این دروس، مباحث از خودشناسى شروع و پس از معرفى اخلاق انسانى و حيوانى، به بحث از اخلاق ناشايستى همچون كبر، حرص، بخل و حب دنيا پرداخته شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در موضوع خشم، سخنهاى ارزشمندى را ايراد نموده و بهخوبى، خشم رحمانى و شيطانى را شرح داده است. وى همچنين حد وسط افراط و تفريط را با بيانى بسيار رسا و جالب بيان نموده است. | در این دروس، مباحث از خودشناسى شروع و پس از معرفى اخلاق انسانى و حيوانى، به بحث از اخلاق ناشايستى همچون كبر، حرص، بخل و حب دنيا پرداخته شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در موضوع خشم، سخنهاى ارزشمندى را ايراد نموده و بهخوبى، خشم رحمانى و شيطانى را شرح داده است. وى همچنين حد وسط افراط و تفريط را با بيانى بسيار رسا و جالب بيان نموده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است. | در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/8 همان]</ref> | ||
جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مىباشد. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد مىباشند كه درس خواندن، بايد همراه با تهذيب نفس بوده و به خودسازى، بيشتر از تحصيل علم، اهمیت داده شود و راه تهذيب نيز بدون رياضت، ممكن نمىباشد. | جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مىباشد. <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/16 متن کتاب، ص16]</ref>[[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد مىباشند كه درس خواندن، بايد همراه با تهذيب نفس بوده و به خودسازى، بيشتر از تحصيل علم، اهمیت داده شود و راه تهذيب نيز بدون رياضت، ممكن نمىباشد. | ||
ايشان بر این باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را بهعنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست. | ايشان بر این باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را بهعنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست. | ||
جلسه دوم، در مورد لزوم تفكر در خلقت انسان مىباشد. هر قوهاى كه خداوند در بشر قرار داده، برای غايت و نتيجهاى است و لازم مىباشد كه هر شخصى، آن قوه را به كار بيندازد وگرنه مسئول بوده و خودش را از خيرات و بركاتى كه توسط آن قوه به او مىرسد، محروم كرده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد است كه قوه عاقله، تعقل و تفكر، بزرگترين نعمتى مىباشد كه خداوند به بشر داده و بزرگترين امتياز انسان از حيوانات است. | جلسه دوم، در مورد لزوم تفكر در خلقت انسان مىباشد. هر قوهاى كه خداوند در بشر قرار داده، برای غايت و نتيجهاى است و لازم مىباشد كه هر شخصى، آن قوه را به كار بيندازد وگرنه مسئول بوده و خودش را از خيرات و بركاتى كه توسط آن قوه به او مىرسد، محروم كرده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد است كه قوه عاقله، تعقل و تفكر، بزرگترين نعمتى مىباشد كه خداوند به بشر داده و بزرگترين امتياز انسان از حيوانات است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/25 همان، ص25]</ref> | ||
در جلسه سوم، این نكته مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه اساس و موضوع اصلى شريعت و نبوت همه پيامبران، انسان است و قرآن، در پى تزكيه و تهذيب انسانهاست. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، تهذيب را پاک شدن از خوىهاى حيوانى معنا كرده و معتقد است اگر انسان از عادات و منش حيوانى پاک شود، خود را شناخته و مىفهمد كه حقيقت آدمى، روح بوده و از عالم ديگرى است كه بايد به آنجا برود و لذا نسبت به خود، احساس مسئوليت كرده و رعايت تقوا مىكند. | در جلسه سوم، این نكته مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه اساس و موضوع اصلى شريعت و نبوت همه پيامبران، انسان است و قرآن، در پى تزكيه و تهذيب انسانهاست. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، تهذيب را پاک شدن از خوىهاى حيوانى معنا كرده و معتقد است اگر انسان از عادات و منش حيوانى پاک شود، خود را شناخته و مىفهمد كه حقيقت آدمى، روح بوده و از عالم ديگرى است كه بايد به آنجا برود و لذا نسبت به خود، احساس مسئوليت كرده و رعايت تقوا مىكند.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/37 همان، ص37]</ref> | ||
به اعتقاد ايشان تا وقتى خوىهاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و این آدم، مانند مادىگرايان و كمونيستها، مرز حيات را مرگ مىداند. | به اعتقاد ايشان تا وقتى خوىهاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و این آدم، مانند مادىگرايان و كمونيستها، مرز حيات را مرگ مىداند. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
#عقاب آخرتى غير از عقوبت دنيوى است و... | #عقاب آخرتى غير از عقوبت دنيوى است و... | ||
در جلسه چهارم، نكاتى پيرامون كيفيت تكوین و خلقت انسان بيان شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد است كه انسان بايد در دستگاه بدن خود، دقت كرده و ببيند كه یک عضو بدن، بدون فايده آفريده نشده است، یک رگ زيادى نيست، یک استخوان كه نفعى نداشته باشد، يافت نمىشود و اگر كسى خيال كند كه عضوى بىفايده است، بايد در فهم خودش خدشه كند. | در جلسه چهارم، نكاتى پيرامون كيفيت تكوین و خلقت انسان بيان شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/52 همان، ص52]</ref> [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد است كه انسان بايد در دستگاه بدن خود، دقت كرده و ببيند كه یک عضو بدن، بدون فايده آفريده نشده است، یک رگ زيادى نيست، یک استخوان كه نفعى نداشته باشد، يافت نمىشود و اگر كسى خيال كند كه عضوى بىفايده است، بايد در فهم خودش خدشه كند. | ||
جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مىدارد كه در این آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مىگردد. در این آيه خداوند مىفرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است. | جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/58 همان، ص58]</ref> [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مىدارد كه در این آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مىگردد. در این آيه خداوند مىفرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است. | ||
در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمینى(ره)|امام خمینى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، این نيست كه درسهاى متداول در دانشگاهها و مدارس، از جمله فيزیک، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل این علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامههاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كاملتر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور این است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستانها و دانشگاهها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسانها بايد خوىهاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوىهاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود. | در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمینى(ره)|امام خمینى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. <ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/67 همان، ص67]</ref>[[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، این نيست كه درسهاى متداول در دانشگاهها و مدارس، از جمله فيزیک، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل این علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامههاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كاملتر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور این است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستانها و دانشگاهها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسانها بايد خوىهاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوىهاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود. | ||
ايشان به این نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه یک دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مىآيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمىآيد. | ايشان به این نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه یک دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مىآيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمىآيد. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
در پایان این جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مىكند يا خلاف میلى مشاهده مىنمايد، پيدا مىشود. | در پایان این جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مىكند يا خلاف میلى مشاهده مىنمايد، پيدا مىشود. | ||
در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمىتواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مىدهد؟ اما اگر این خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آنگاه این خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مىگردد. | در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/79 همان، ص79]</ref> [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمىتواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مىدهد؟ اما اگر این خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آنگاه این خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مىگردد. | ||
در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوهاى است كه خداوند به قدرت قاهرهاش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به این دو نيروست، چون شهوت برای جلب منفعت و غضب برای دفع مضرات است، لكن این شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، بهگونهاى مىباشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به این دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است. | در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/88 همان، ص88]</ref> به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوهاى است كه خداوند به قدرت قاهرهاش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به این دو نيروست، چون شهوت برای جلب منفعت و غضب برای دفع مضرات است، لكن این شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، بهگونهاى مىباشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به این دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است. | ||
[[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در جلسه نهم، به این نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر این دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروىاش، تأمین مىگردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هریک از این دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مىرسد وگرنه در هریک از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است. | [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در جلسه نهم،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/99 همان، ص99]</ref> به این نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر این دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروىاش، تأمین مىگردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هریک از این دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مىرسد وگرنه در هریک از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است. | ||
در جلسه دهم، رعايت اعتدال در هنگام خشم لازم و پسنديده و افراط و تفريط در آن ناپسند دانسته شده است. | در جلسه دهم، رعايت اعتدال در هنگام خشم لازم و پسنديده و افراط و تفريط در آن ناپسند دانسته شده است.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/110 همان، ص110]</ref> | ||
در جلسه يازدهم، این مسئله مورد بررسى قرار گرفته است كه حسد، سلامتى جسم را از بين مىبرد. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در این جلسه، به این نكته اشاره دارند كه نفس آدمى، كارهاى زيادى بايد انجام دهد كه یک رشته آن، اداره بدن و حفظ قواى آن است و اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، تمام حواسش در محسودش بوده و نفسش به آن سرگرم و ناراحت شده و لذا در ساير شئون، كمبود پيدا مىكند. | در جلسه يازدهم، این مسئله مورد بررسى قرار گرفته است كه حسد، سلامتى جسم را از بين مىبرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/121 همان، ص121]</ref> [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در این جلسه، به این نكته اشاره دارند كه نفس آدمى، كارهاى زيادى بايد انجام دهد كه یک رشته آن، اداره بدن و حفظ قواى آن است و اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، تمام حواسش در محسودش بوده و نفسش به آن سرگرم و ناراحت شده و لذا در ساير شئون، كمبود پيدا مىكند. | ||
در جلسه دوازهم، خطر كبرى كه از راه علم به وجود مىآيد گوشزد شده است. كبر آن است كه آدمى برای خودش شأن و خصوصيتى خيال كرده و در خود، استغنا و بىنيازى ببيند. | در جلسه دوازهم،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/130 همان، ص130]</ref> خطر كبرى كه از راه علم به وجود مىآيد گوشزد شده است. كبر آن است كه آدمى برای خودش شأن و خصوصيتى خيال كرده و در خود، استغنا و بىنيازى ببيند. | ||
در آخرين جلسه، چاره رهایى از كبر بيان شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] با استفاده از روايات، چنين استنباط مىكنند كه كسانى كه به رياست مىرسند، اگر در طرز معيشت، خود را با ساير افراد یکنواخت كنند و به تعبير ديگر تواضع كنند، جلوى كبرشان گرفته شده و ديگر دنبال رياست نبوده و از آن سوء استفاده نخواهند كرد. | در آخرين جلسه،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/136 همان، ص136]</ref> چاره رهایى از كبر بيان شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] با استفاده از روايات، چنين استنباط مىكنند كه كسانى كه به رياست مىرسند، اگر در طرز معيشت، خود را با ساير افراد یکنواخت كنند و به تعبير ديگر تواضع كنند، جلوى كبرشان گرفته شده و ديگر دنبال رياست نبوده و از آن سوء استفاده نخواهند كرد. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== | ||
فهرست مطالب، در ابتداى کتاب آمده است. | فهرست مطالب،<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/36662/1/5 فهرست، ص5]</ref> در ابتداى کتاب آمده است. | ||
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، نص آيات نيز آورده شده است. | در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، نص آيات نيز آورده شده است. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
== وابستهها == | |||
{{وابستهها}} | |||
[[اخلاق اسلامی (دیلمی و آذربایجانی)]] | |||
[[اخلاق اسلامی (محفوظی)]] | |||
[[اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه (خطبه متقین)]] | |||
[[اخلاق اسلامی (سادات)]] | |||
[[اخلاق اسلامی (حائری شیرازی)]] | |||
[[اخلاق اسلامي]] | |||
[[اخلاق اسلامى]] | |||
[[اخلاق اسلامی در نهج البلاغه (خطبه متقین)]] | |||
[[دروس اخلاق اسلامی]] | |||
[[كاوشی نو در اخلاق اسلامی و شئون حکمت عملی]] | |||
[[راه ما در اصول، فروع و اخلاق اسلامی]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۹۴: | خط ۱۲۳: | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | [[رده:اخلاق اسلامی]] | ||
[[رده:آثار کلی اخلاق قرن 1 – 14]] | [[رده:آثار کلی اخلاق قرن 1 – 14]] | ||
[[رده:25 آبان الی 24 آذر(97)]] |
ویرایش