۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
کتاب، به زبان فارسی و قبل از سال 1361ش، نوشته شده است. | کتاب، به زبان فارسی و قبل از سال 1361ش، نوشته شده است. | ||
آنچه باعث اهمیت کتاب شده، قلم ساده و روان آيتالله دستغيب و اهل عمل بودن ايشان است كه باعث تأثير در روح و جان آدمى مىگردد. | آنچه باعث اهمیت کتاب شده، قلم ساده و روان [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] و اهل عمل بودن ايشان است كه باعث تأثير در روح و جان آدمى مىگردد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، با مقدمه سيدمحمد هاشم دستغيب آغاز و مطالب، حاصل مجموعا سيزده جلسه درس اخلاق آيتالله دستغيب مىباشد كه از روى نوار پياده شده است، لذا زبان نوشتارى کتاب، زبانى گفتارى و محاورهاى مىباشد. | کتاب، با مقدمه سيدمحمد هاشم دستغيب آغاز و مطالب، حاصل مجموعا سيزده جلسه درس اخلاق [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] مىباشد كه از روى نوار پياده شده است، لذا زبان نوشتارى کتاب، زبانى گفتارى و محاورهاى مىباشد. | ||
در این دروس، مباحث از خودشناسى شروع و پس از معرفى اخلاق انسانى و حيوانى، به بحث از اخلاق ناشايستى همچون كبر، حرص، بخل و حب دنيا پرداخته شده است. آيتالله دستغيب در موضوع خشم، سخنهاى ارزشمندى را ايراد نموده و بهخوبى، خشم رحمانى و شيطانى را شرح داده است. وى همچنين حد وسط افراط و تفريط را با بيانى بسيار رسا و جالب بيان نموده است. | در این دروس، مباحث از خودشناسى شروع و پس از معرفى اخلاق انسانى و حيوانى، به بحث از اخلاق ناشايستى همچون كبر، حرص، بخل و حب دنيا پرداخته شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در موضوع خشم، سخنهاى ارزشمندى را ايراد نموده و بهخوبى، خشم رحمانى و شيطانى را شرح داده است. وى همچنين حد وسط افراط و تفريط را با بيانى بسيار رسا و جالب بيان نموده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است. | در مقدمه، ضمن توضيح اخلاق علمى و عملى، خودشناسى و خداشناسى، مقدمه اخلاق دانسته شده است. | ||
جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مىباشد. آيتالله | جلسه اول، پيرامون لزوم خودسازى مىباشد. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد مىباشند كه درس خواندن، بايد همراه با تهذيب نفس بوده و به خودسازى، بيشتر از تحصيل علم، اهمیت داده شود و راه تهذيب نيز بدون رياضت، ممكن نمىباشد. | ||
ايشان بر این باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را بهعنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست. | ايشان بر این باور است كه نخستين گام در تهذيب، تفكر بوده و قرآن مجيد، «انديشه» را بهعنوان رياضت فكرى مطرح كرده است. به اعتقاد ايشان، انديشه، جلوى تخيلات فاسد را گرفته و فراموشى، بدترين بلاهاست. | ||
جلسه دوم، در مورد لزوم تفكر در خلقت انسان مىباشد. هر قوهاى كه خداوند در بشر قرار داده، برای غايت و نتيجهاى است و لازم مىباشد كه هر شخصى، آن قوه را به كار بيندازد وگرنه مسئول بوده و خودش را از خيرات و بركاتى كه توسط آن قوه به او مىرسد، محروم كرده است. آيتالله | جلسه دوم، در مورد لزوم تفكر در خلقت انسان مىباشد. هر قوهاى كه خداوند در بشر قرار داده، برای غايت و نتيجهاى است و لازم مىباشد كه هر شخصى، آن قوه را به كار بيندازد وگرنه مسئول بوده و خودش را از خيرات و بركاتى كه توسط آن قوه به او مىرسد، محروم كرده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد است كه قوه عاقله، تعقل و تفكر، بزرگترين نعمتى مىباشد كه خداوند به بشر داده و بزرگترين امتياز انسان از حيوانات است. | ||
در جلسه سوم، این نكته مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه اساس و موضوع اصلى شريعت و نبوت همه پيامبران، انسان است و قرآن، در پى تزكيه و تهذيب انسانهاست. آيتالله | در جلسه سوم، این نكته مورد بحث و بررسى قرار گرفته كه اساس و موضوع اصلى شريعت و نبوت همه پيامبران، انسان است و قرآن، در پى تزكيه و تهذيب انسانهاست. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، تهذيب را پاک شدن از خوىهاى حيوانى معنا كرده و معتقد است اگر انسان از عادات و منش حيوانى پاک شود، خود را شناخته و مىفهمد كه حقيقت آدمى، روح بوده و از عالم ديگرى است كه بايد به آنجا برود و لذا نسبت به خود، احساس مسئوليت كرده و رعايت تقوا مىكند. | ||
به اعتقاد ايشان تا وقتى خوىهاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و این آدم، مانند مادىگرايان و كمونيستها، مرز حيات را مرگ مىداند. | به اعتقاد ايشان تا وقتى خوىهاى حيوانى باقى است، آدمى خودش را نيز حيوان دانسته و محال است چنين انسانى، حقيقت خود را شناخته و این آدم، مانند مادىگرايان و كمونيستها، مرز حيات را مرگ مىداند. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
#عقاب آخرتى غير از عقوبت دنيوى است و... | #عقاب آخرتى غير از عقوبت دنيوى است و... | ||
در جلسه چهارم، نكاتى پيرامون كيفيت تكوین و خلقت انسان بيان شده است. آيتالله | در جلسه چهارم، نكاتى پيرامون كيفيت تكوین و خلقت انسان بيان شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]]، معتقد است كه انسان بايد در دستگاه بدن خود، دقت كرده و ببيند كه یک عضو بدن، بدون فايده آفريده نشده است، یک رگ زيادى نيست، یک استخوان كه نفعى نداشته باشد، يافت نمىشود و اگر كسى خيال كند كه عضوى بىفايده است، بايد در فهم خودش خدشه كند. | ||
جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. آيتالله دستغيب با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مىدارد كه در این آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مىگردد. در این آيه خداوند مىفرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است. | جلسه پنجم، به بيان حكمت الهى در بدن انسان اختصاص يافته است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] با اشاره به آيه پنجم تا هشتم سوره طارق، بيان مىدارد كه در این آيات، حكمت تدبر در نطفه و ابتداى تكوین انسان، مبرهن و روشن مىگردد. در این آيه خداوند مىفرمايد كه انسان بايد بنگرد از چه آفريده شده تا هم خداى خود و هم بازگشت خویش را بشناسد كه از قطره آبى، چه ساختمان عجيبى تشكيل شده كه سرتاسر، حكمت و مصلحت است. | ||
در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمینى(ره)|امام خمینى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. آيتالله دستغيب معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، این نيست كه درسهاى متداول در دانشگاهها و مدارس، از جمله فيزیک، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل این علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامههاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كاملتر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور این است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستانها و دانشگاهها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسانها بايد خوىهاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوىهاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود. | در جلسه ششم، به بررسى معناى انقلاب فرهنگى كه [[امام خمینى(ره)|امام خمینى]](ره) آن را عنوان فرموده بودند، پرداخته شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] معتقد است كه منظور از انقلاب فرهنگى، این نيست كه درسهاى متداول در دانشگاهها و مدارس، از جمله فيزیک، شيمى، مهندسى و... متوقف گرديده و ديگر كسى دنبال تحصيل این علوم نرود، يا طلاب علوم دينى، فقه و اصول نخوانند، بلكه برنامههاى تحصيلى بايد برقرار بوده و كاملتر و بهتر تدريس شوند، زيرا انقلاب ما، نياز زيادى به افراد متخصص دارد، بلكه منظور این است كه بايد آموزش و پرورش اسلامى كه همان تعليم و تربيت انسانى است، در دبيرستانها و دانشگاهها رايج گردد. ايشان معتقدند كه همراه با آموزش، بايد «پرورش و تهذيب» هم باشد، زيرا انسانها بايد خوىهاى حيوانى را بفهمند و از آن بپرهيزند و خوىهاى انسانى را نيز بدانند و به آن عمل كنند. به نظر ايشان بايد همراه دانش، عمل و تهذيب باشد و راه فرار از صفات حيوانى و آراسته شدن به ملكات انسانى، بايد تعليم شود. | ||
ايشان به این نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه یک دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مىآيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمىآيد. | ايشان به این نكته تأكيد دارند كه خوى و ملكه، چيزى نيست كه یک دفعه پيدا شود، بلكه با تكرار افعال و اقوال پديد مىآيد و كسى كه گفتار و كردارش مطابق حيوان شد، پس از مدتى حيوان از كار درمىآيد. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
در پایان این جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مىكند يا خلاف میلى مشاهده مىنمايد، پيدا مىشود. | در پایان این جلسه، مطالبى پيرامون خشم عنوان شده است. به اعتقاد ايشان، خشم از جهت حيوانيتى كه انسان دارد، امرى طبيعى بوده و حسى است كه از احساس ناملايم از ديگرى، يا چيزى در انسان يا حيوان، وقتى با مانعى در مقصدش برخورد مىكند يا خلاف میلى مشاهده مىنمايد، پيدا مىشود. | ||
در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. آيتالله دستغيب وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمىتواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مىدهد؟ اما اگر این خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آنگاه این خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مىگردد. | در جلسه هفتم، خشم رحمانى و شيطانى توضيح داده شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] وجود خشم را در انسان ضروى دانسته و معتقد است آدمى بدون اينكه خشم داشته باشد، نمىتواند زندگى كند، ولى به شرطى كه آن را در راه صحيح به كار بيندازد. به اعتقاد ايشان، وجود خشم در انسان لازم است تا در راه انسانيت آن را به كار ببرد؛ اگر خشم وجود نداشته باشد، با وجود موانع، چگونه به حيات خویش ادامه مىدهد؟ اما اگر این خشم را در راه حيوانى و هوا و هوس به كار ببرد، آنگاه این خصلت، موجب سقوطش از عالم انسانى مىگردد. | ||
در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوهاى است كه خداوند به قدرت قاهرهاش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به این دو نيروست، چون شهوت برای جلب منفعت و غضب برای دفع مضرات است، لكن این شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، بهگونهاى مىباشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به این دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است. | در جلسه هشتم، شهوت، منشأ تداوم نسل بشر دانسته شده است. به اعتقاد نویسنده، شهوت و غضب، دو قوهاى است كه خداوند به قدرت قاهرهاش تكوینا در انسان قرار داده و دوام حيات آدمى، بسته به این دو نيروست، چون شهوت برای جلب منفعت و غضب برای دفع مضرات است، لكن این شهوت و غضبى كه لازمه زندگى آدمى است، بهگونهاى مىباشد كه جهت معنوى و اخروى زندگى نيز به این دو قوه مربوط است، زيرا بايد حد وسط را در آن ملاحظه كرده و از افراط و تفريط پرهيز نمايد و تشخيص حد وسط نيز به عهده عقل سليم و شرع مقدس است. | ||
آيتالله دستغيب در جلسه نهم، به این نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر این دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروىاش، تأمین مىگردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هریک از این دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مىرسد وگرنه در هریک از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است. | [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در جلسه نهم، به این نكته اشاره دارند كه اطاعت شهوت و غضب از قوه عقل لازم است، زيرا اگر این دو قوه تابع عقل باشند، سعادت آدمى حاصل شده و حيات طيبه دنيوى و حيات ابدى و اخروىاش، تأمین مىگردد؛ اگر عقل، حاكم شد؛ به اينكه افراط و تفريط در هریک از این دو قوه را ترك كرده و حد وسط آن را رعايت كند، به كمال انسانى مىرسد وگرنه در هریک از افراط و تفريط، تباهى و سقوط است. | ||
در جلسه دهم، رعايت اعتدال در هنگام خشم لازم و پسنديده و افراط و تفريط در آن ناپسند دانسته شده است. | در جلسه دهم، رعايت اعتدال در هنگام خشم لازم و پسنديده و افراط و تفريط در آن ناپسند دانسته شده است. | ||
در جلسه يازدهم، این مسئله مورد بررسى قرار گرفته است كه حسد، سلامتى جسم را از بين مىبرد. آيتالله دستغيب در این جلسه، به این نكته اشاره دارند كه نفس آدمى، كارهاى زيادى بايد انجام دهد كه یک رشته آن، اداره بدن و حفظ قواى آن است و اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، تمام حواسش در محسودش بوده و نفسش به آن سرگرم و ناراحت شده و لذا در ساير شئون، كمبود پيدا مىكند. | در جلسه يازدهم، این مسئله مورد بررسى قرار گرفته است كه حسد، سلامتى جسم را از بين مىبرد. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] در این جلسه، به این نكته اشاره دارند كه نفس آدمى، كارهاى زيادى بايد انجام دهد كه یک رشته آن، اداره بدن و حفظ قواى آن است و اگر آدمى حالت حقد و حسد داشته باشد، تمام حواسش در محسودش بوده و نفسش به آن سرگرم و ناراحت شده و لذا در ساير شئون، كمبود پيدا مىكند. | ||
در جلسه دوازهم، خطر كبرى كه از راه علم به وجود مىآيد گوشزد شده است. كبر آن است كه آدمى برای خودش شأن و خصوصيتى خيال كرده و در خود، استغنا و بىنيازى ببيند. | در جلسه دوازهم، خطر كبرى كه از راه علم به وجود مىآيد گوشزد شده است. كبر آن است كه آدمى برای خودش شأن و خصوصيتى خيال كرده و در خود، استغنا و بىنيازى ببيند. | ||
در آخرين جلسه، چاره رهایى از كبر بيان شده است. آيتالله دستغيب با استفاده از روايات، چنين استنباط مىكنند كه كسانى كه به رياست مىرسند، اگر در طرز معيشت، خود را با ساير افراد یکنواخت كنند و به تعبير ديگر تواضع كنند، جلوى كبرشان گرفته شده و ديگر دنبال رياست نبوده و از آن سوء استفاده نخواهند كرد. | در آخرين جلسه، چاره رهایى از كبر بيان شده است. [[دستغیب، عبدالحسین|آيتالله دستغيب]] با استفاده از روايات، چنين استنباط مىكنند كه كسانى كه به رياست مىرسند، اگر در طرز معيشت، خود را با ساير افراد یکنواخت كنند و به تعبير ديگر تواضع كنند، جلوى كبرشان گرفته شده و ديگر دنبال رياست نبوده و از آن سوء استفاده نخواهند كرد. | ||
==وضعيت کتاب== | ==وضعيت کتاب== | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
مقدمه و متن کتاب. | مقدمه و متن کتاب. | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] |
ویرایش