پرش به محتوا

منهج التربية الإسلامية: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بزرگ ترین' به 'بزرگ‌ترین'
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
جز (جایگزینی متن - 'بزرگ ترین' به 'بزرگ‌ترین')
خط ۳۹: خط ۳۹:
تربیت روحی: میان نگرش اسلامی به روح، با نگرش غربی و مادی به آن، تفاوت‌های عمیقی حاکم است که نگارنده به پاره‌ای از آنها اشاره می‌کند، سپس به نگرش اسلام به روش، پایگاه و ارزش آن می‌پردازد و از توجه خاص اسلام به روح می‌گوید و به روش اسلام برای تربیت روح اشاره می‌کند و از نیروهای روح یاد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص257-258</ref>
تربیت روحی: میان نگرش اسلامی به روح، با نگرش غربی و مادی به آن، تفاوت‌های عمیقی حاکم است که نگارنده به پاره‌ای از آنها اشاره می‌کند، سپس به نگرش اسلام به روش، پایگاه و ارزش آن می‌پردازد و از توجه خاص اسلام به روح می‌گوید و به روش اسلام برای تربیت روح اشاره می‌کند و از نیروهای روح یاد می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص257-258</ref>


تربیت عقلانی: عقل یکی از بزرگ ترین نیروهای انسان است و در قرآن، واژه فؤاد در معنای قلب استفاده شده است (ملک: 23). انسان به عقلش آزموده می‌شود. اسلام برای تربیت عقل، ابتدا حوزه نظر عقل را تعیین می‌کند تا به بیراه نرود؛ سپس، از راه استدلال و شناخت حقایق، نیروی عقل را پرورش می‌دهد و برای این کار از دو وسیله و روش بهره می‌برد: یکی پرهیز عقل از ظن و گمان و پیروی نامعقول از دیگران و دیگری تفکر در قوانین طبیعت و عجایب آن. اسلام از تفکر در آفاق تنها رشد عقلانی را نمی‌خواهد، بلکه عمل به مقتضای حق را نیز خواهان است؛ برخلاف پرورش عقل در اروپا که در نهایت و اوج رشد عقلی، طبیعت به جای خدا نهاده می‌شود. از این گذشته، اسلام برای رشد عقلانی به تأمل در تاریخ گذشتگان می‌خواند و سیر در تاریخ را لازمه رشد عقلانی می‌داند. اسلام به علم هم می‌خواند؛ اما، علمی که همراه با دین است نه مقابل آن. از نگاه اسلام، میان عقل و روح رابطه ای استوار حاکم است که به هدایت عقل به خداوند و پرهیز از ماده پرستی کمک می‌کند<ref>همان، ص258</ref>
تربیت عقلانی: عقل یکی از بزرگ‌ترین نیروهای انسان است و در قرآن، واژه فؤاد در معنای قلب استفاده شده است (ملک: 23). انسان به عقلش آزموده می‌شود. اسلام برای تربیت عقل، ابتدا حوزه نظر عقل را تعیین می‌کند تا به بیراه نرود؛ سپس، از راه استدلال و شناخت حقایق، نیروی عقل را پرورش می‌دهد و برای این کار از دو وسیله و روش بهره می‌برد: یکی پرهیز عقل از ظن و گمان و پیروی نامعقول از دیگران و دیگری تفکر در قوانین طبیعت و عجایب آن. اسلام از تفکر در آفاق تنها رشد عقلانی را نمی‌خواهد، بلکه عمل به مقتضای حق را نیز خواهان است؛ برخلاف پرورش عقل در اروپا که در نهایت و اوج رشد عقلی، طبیعت به جای خدا نهاده می‌شود. از این گذشته، اسلام برای رشد عقلانی به تأمل در تاریخ گذشتگان می‌خواند و سیر در تاریخ را لازمه رشد عقلانی می‌داند. اسلام به علم هم می‌خواند؛ اما، علمی که همراه با دین است نه مقابل آن. از نگاه اسلام، میان عقل و روح رابطه ای استوار حاکم است که به هدایت عقل به خداوند و پرهیز از ماده پرستی کمک می‌کند<ref>همان، ص258</ref>


تربیت جسم: از نگاه اسلام، انسان ترکیبی از روح، عقل و جسم است؛ اما، این بدان معنا نیست که آدمی سه جزء متمایز دارد که هریک را حوزه ای جداگانه است و ربطی به یکدیگر ندارند؛ برعکس، از نگاه اسلام، انسان حقیقتی واحد با اجزای سه گانه است و تربیت هریک از اجزاء، در دو جزء دیگر نیز اثر می‌نهد و آنچه موجب تفکیک بحث تربیت روحی، جسمی و عقلی از یکدیگر است تنها، ضرورت و روش بحث و تلاش برای وضوح بیشتر آن است<ref>همان، ص258-259</ref>
تربیت جسم: از نگاه اسلام، انسان ترکیبی از روح، عقل و جسم است؛ اما، این بدان معنا نیست که آدمی سه جزء متمایز دارد که هریک را حوزه ای جداگانه است و ربطی به یکدیگر ندارند؛ برعکس، از نگاه اسلام، انسان حقیقتی واحد با اجزای سه گانه است و تربیت هریک از اجزاء، در دو جزء دیگر نیز اثر می‌نهد و آنچه موجب تفکیک بحث تربیت روحی، جسمی و عقلی از یکدیگر است تنها، ضرورت و روش بحث و تلاش برای وضوح بیشتر آن است<ref>همان، ص258-259</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش