۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مى داند' به 'میداند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
جز (جایگزینی متن - 'مى شود' به 'میشود') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در فصل اول كتاب به يك سير كليات پرداخته و مىگويد: انسان مركّب از دو جزء است: 1. بدن ظاهر خاکى; 2. روح و نفس ناطقه كه جوهر مجرّدى از عالم ملكوت است، و شرافت و برترى او بر ساير حيوانات به سبب اين جزء است. | در فصل اول كتاب به يك سير كليات پرداخته و مىگويد: انسان مركّب از دو جزء است: 1. بدن ظاهر خاکى; 2. روح و نفس ناطقه كه جوهر مجرّدى از عالم ملكوت است، و شرافت و برترى او بر ساير حيوانات به سبب اين جزء است. | ||
انسان با اين دو جزء درد و لذّت را درك مىكند. روح نيز همانند بدن دچار بيمارى هايى | انسان با اين دو جزء درد و لذّت را درك مىكند. روح نيز همانند بدن دچار بيمارى هايى میشود. بيماریهای روح عبارتند از: اخلاقِ رذيله و پست كه شرح و بيان و راه پيش گيرى و معالجه ى آنها در علم اخلاق بيان میشود. و همان گونه كه در معالجه و درمان بيماریهای بدن به دكتر و پرهيز، و خوردن دارو و غيره... احتياج دارد، در امراض روحى نيز مراجعه به طبيب اخلاق و استفاده از داروهاى معنوى ضرورى است; چون انسان به سعادت و كمال نمى رسد، جز با رجوع به علماى اخلاق جهت بر طرف نمودن و اجتناب از اخلاق رذيله و اتصاف به صفات كمال قدسيه ى پسنديده با راهنمايى عقل و شرع. | ||
پيش از ورود به بيان مسائل اخلاقى، سه مطلب را مورد بحث و بررسى قرار مىدهد; زيرا بدون شناخت آنها بحث از مسائل اخلاقى، ريشهاى و كامل نخواهد بود. | پيش از ورود به بيان مسائل اخلاقى، سه مطلب را مورد بحث و بررسى قرار مىدهد; زيرا بدون شناخت آنها بحث از مسائل اخلاقى، ريشهاى و كامل نخواهد بود. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
جربزه در لغت به معناى شهامت و زيركى است، ولى در اصطلاح علم اخلاق عبارت است از: افراط در فكر و تعقل، و خروج از حد اعتدال، به طورى كه ذهن انسان در يك جا تمركز پيدا نكند و هميشه ابداع شبهه نموده و در امور دقيقه برخلاف واقع، بسيار دقت و تأمل كند. | جربزه در لغت به معناى شهامت و زيركى است، ولى در اصطلاح علم اخلاق عبارت است از: افراط در فكر و تعقل، و خروج از حد اعتدال، به طورى كه ذهن انسان در يك جا تمركز پيدا نكند و هميشه ابداع شبهه نموده و در امور دقيقه برخلاف واقع، بسيار دقت و تأمل كند. | ||
ما جهل و كودنى كه ناشى از تفريط در قوّه ى عاقله است، عبارت است از به كار نبستن اين قوّه، و تدبر و تفكر نكردن، با توجه به اين كه میداند جاهل است (كه اين جهل، جهل بسيط ناميده | ما جهل و كودنى كه ناشى از تفريط در قوّه ى عاقله است، عبارت است از به كار نبستن اين قوّه، و تدبر و تفكر نكردن، با توجه به اين كه میداند جاهل است (كه اين جهل، جهل بسيط ناميده میشود) و اين جهل در ابتداى كار بد نيست و رذيله به حساب نمىآيد، چون ياد گرفتن و علم، متوقف بر آن است، ولى اگر خداى ناكرده ثبات و دوام يابد، از رذايل مهلكه میشود. در ادامه به درمان اين دو رذيله مىپردازد. | ||
در فصل سوم به صفات نشئت گرفته از قوّه ى شهويه پرداخته و بيان مىدارد كه حدّ اعتدال قوّه ى شهويه، صفت عفت است كه منشأ بسيارى از صفات كمال میباشد، و طرف افراط آن شره و عياشى و طرف تفريط آن خمودى است. بسيارى از صفات رذيله و پست، از قبيل حبّ دنيا، حرص، طمع، خوردن مال حرام و غيره ناشى از اين دو صفت است. ابتدا به بيان مذمّت اينها و نيز تمجيد و توصيف عفت، و سپس به صفاتى میپردازد كه از اينها سرچشمه مى گيرد. | در فصل سوم به صفات نشئت گرفته از قوّه ى شهويه پرداخته و بيان مىدارد كه حدّ اعتدال قوّه ى شهويه، صفت عفت است كه منشأ بسيارى از صفات كمال میباشد، و طرف افراط آن شره و عياشى و طرف تفريط آن خمودى است. بسيارى از صفات رذيله و پست، از قبيل حبّ دنيا، حرص، طمع، خوردن مال حرام و غيره ناشى از اين دو صفت است. ابتدا به بيان مذمّت اينها و نيز تمجيد و توصيف عفت، و سپس به صفاتى میپردازد كه از اينها سرچشمه مى گيرد. |
ویرایش