پرش به محتوا

ترجمه جلد یازدهم بحار الانوار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مي‌' به 'می'
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =')
جز (جایگزینی متن - 'مي‌' به 'می')
خط ۲۴: خط ۲۴:
| سال نشر = 1377 ش  
| سال نشر = 1377 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE2578AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE02578AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
| چاپ =2
| شابک =964-481-098-8
| شابک =964-481-098-8
خط ۴۵: خط ۴۵:


3- تصريح به امامت [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] است كه در كتاب [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)
3- تصريح به امامت [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] است كه در كتاب [[عيون أخبار الرضا عليه‌السلام (تصحیح لاجوردی‌)
|عيون اخبار الرضا]] ج 2 ص40 چنين نقل شده است: ابى نضره گفت هنگام درگذشت امام باقر(ع) که شد فرزند خود [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] را خواست تا به او وصيت كند؛ برادرش زيد بن علي عرض كرد، آقا اگر روش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را به كار مي‌بردى گمان نمي‌كنم كار بدى انجام داده بودى (منظورش اين بود كه مقام امامت را به برادر خود زيد واگذار مى‌كرد.) فرمود برادر امانت پروردگار را نمی‌توان به راه و رسم اين و آن رفتار نمود پيمانى است كه خدا گرفته و دستورى است كه پيشوايان قبل داده‌اند، از جانب خداى بزرگ.
|عيون اخبار الرضا]] ج 2 ص40 چنين نقل شده است: ابى نضره گفت هنگام درگذشت امام باقر(ع) که شد فرزند خود [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] را خواست تا به او وصيت كند؛ برادرش زيد بن علي عرض كرد، آقا اگر روش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را به كار میبردى گمان نمیكنم كار بدى انجام داده بودى (منظورش اين بود كه مقام امامت را به برادر خود زيد واگذار مى‌كرد.) فرمود برادر امانت پروردگار را نمی‌توان به راه و رسم اين و آن رفتار نمود پيمانى است كه خدا گرفته و دستورى است كه پيشوايان قبل داده‌اند، از جانب خداى بزرگ.


4- رفتار و اخلاق پسنديده امام و اقرار دوست و دشمن به مقامش.
4- رفتار و اخلاق پسنديده امام و اقرار دوست و دشمن به مقامش.
خط ۵۳: خط ۵۳:
6- آنچه بين امام(ع) و منصور و فرمانداران ستمگر او اتفاق افتاد.
6- آنچه بين امام(ع) و منصور و فرمانداران ستمگر او اتفاق افتاد.


7- مناظرات امام(ع) با [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] و ساير اهل زمانش كه در يكى از اين مناظرات از كتاب [[الاحتجاج (نشر المرتضی)|احتجاج]] طبرسى ص197 چنين است كه سماعة گفت، [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] به [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] عرض كرد، چقدر فاصله است بين مغرب و مشرق؟ فرمود به اندازه يك روز، بلكه كمتر از يك روز [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] اين جواب را نپسنديد و نظر اين بود كه از اين بيشتر است، فرمود بيچاره چرا منكر اين مطلب مى‌شود. مگر خورشيد از مشرق طلوع نمي‌كند و در مغرب غروب نمى‌نمايد، در فاصله‌اى كمتر از يك روز... تا آخر خبر
7- مناظرات امام(ع) با [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] و ساير اهل زمانش كه در يكى از اين مناظرات از كتاب [[الاحتجاج (نشر المرتضی)|احتجاج]] طبرسى ص197 چنين است كه سماعة گفت، [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] به [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] عرض كرد، چقدر فاصله است بين مغرب و مشرق؟ فرمود به اندازه يك روز، بلكه كمتر از يك روز [[ابن حیون، نعمان بن محمد|ابوحنيفه]] اين جواب را نپسنديد و نظر اين بود كه از اين بيشتر است، فرمود بيچاره چرا منكر اين مطلب مى‌شود. مگر خورشيد از مشرق طلوع نمیكند و در مغرب غروب نمى‌نمايد، در فاصله‌اى كمتر از يك روز... تا آخر خبر


8- شرح زندگى همسران و فرزندان امام و رد امامت اسماعيل و عبدالله است.
8- شرح زندگى همسران و فرزندان امام و رد امامت اسماعيل و عبدالله است.
خط ۶۳: خط ۶۳:
11- اصحاب و اهل زمان(ع).
11- اصحاب و اهل زمان(ع).


12- بحث و مناظره اصحاب امام(ع) با مخالفين كه از باب مثال مى‌خوانيم از كتاب مناقب شهر آشوب ابوعبيده معتزلى به شام بن حكم گفت: دليل بر صحت عقيده ما و بطلان عقيده شما اينست پيروان ما زيادند و پيروان عقيده شما كم هستند با اين كه اولاد على زياد بودند و همه ادعاى حق خود را مى‌نمودند. هشام گفت: با اين دليل بر مذهب ما خورده نگرفته‌اى بر نوح پيامبر ايراد كرده‌اى، زيرا در ميان قوم خود نهصد و پنجاه سال تبليغ كرد كه شب و روز آنها را دعوت به حقيقت مي‌نمود؛ اما قرآن حاكى است كه مقدار كمى به او ايمان آوردند.
12- بحث و مناظره اصحاب امام(ع) با مخالفين كه از باب مثال مى‌خوانيم از كتاب مناقب شهر آشوب ابوعبيده معتزلى به شام بن حكم گفت: دليل بر صحت عقيده ما و بطلان عقيده شما اينست پيروان ما زيادند و پيروان عقيده شما كم هستند با اين كه اولاد على زياد بودند و همه ادعاى حق خود را مى‌نمودند. هشام گفت: با اين دليل بر مذهب ما خورده نگرفته‌اى بر نوح پيامبر ايراد كرده‌اى، زيرا در ميان قوم خود نهصد و پنجاه سال تبليغ كرد كه شب و روز آنها را دعوت به حقيقت مینمود؛ اما قرآن حاكى است كه مقدار كمى به او ايمان آوردند.


هشام بن حكم از گروهى عقيده شناس و متكلم سؤال كرد: وقتى خداوند پيامبر خود را برانگيخت با نعمت تكميل فرستاد. او را يا نعمت ناقص؟ گفتند: با نعمت كامل و تمام. گفت: حالا بگوييد ببينم نعمت كامل و تمام اگر بنا باشد، در يك خانواده قرار بگيرد، به اينست كه فقط نبوت در آن خانواده باشد يا هم نبوت و هم خلافت هر دو باشد تا نعمت تمام شود. گفتند: در صورتى تمام و تكميل است كه هم نبوت و هم خلافت در آن خانواده باشد. گفت: پس چرا خلافت را از خانواده او خارج كرديد و موقعى كه خلافت به آنها رسيد، شمشير بر ايشان كشيديد؟ نتوانستند جوابى بدهند.
هشام بن حكم از گروهى عقيده شناس و متكلم سؤال كرد: وقتى خداوند پيامبر خود را برانگيخت با نعمت تكميل فرستاد. او را يا نعمت ناقص؟ گفتند: با نعمت كامل و تمام. گفت: حالا بگوييد ببينم نعمت كامل و تمام اگر بنا باشد، در يك خانواده قرار بگيرد، به اينست كه فقط نبوت در آن خانواده باشد يا هم نبوت و هم خلافت هر دو باشد تا نعمت تمام شود. گفتند: در صورتى تمام و تكميل است كه هم نبوت و هم خلافت در آن خانواده باشد. گفت: پس چرا خلافت را از خانواده او خارج كرديد و موقعى كه خلافت به آنها رسيد، شمشير بر ايشان كشيديد؟ نتوانستند جوابى بدهند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش