۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =1 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =1 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور =') |
جز (جایگزینی متن - 'مي' به 'می') |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
| سال نشر = 1425 ق یا 2004 م | | سال نشر = 1425 ق یا 2004 م | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01131AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| شابک =2-7451-4364-6 | | شابک =2-7451-4364-6 | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
كتاب به علت اختصار آن، بيشتر به جزوه شباهت داشته و در حدود50 صفحه و بدون فصل و باب بندي، تنها با چند تيتر كلّي به بيان مطالب پرداخته است. | كتاب به علت اختصار آن، بيشتر به جزوه شباهت داشته و در حدود50 صفحه و بدون فصل و باب بندي، تنها با چند تيتر كلّي به بيان مطالب پرداخته است. | ||
نویسنده كه بيشتر، حركت در مسيري همسو با اجماع و اتفاق علماي جامعه اسلامی را | نویسنده كه بيشتر، حركت در مسيري همسو با اجماع و اتفاق علماي جامعه اسلامی را میپسندد در ابتدا حملهتندي عليه كساني دارد كه با نظرات نو و جديد خود انديشههاي شاذ و نادري را در جامعه اسلامی مطرح ساخته و باعث برانگيخته شدن هيجانات اجتماعی و تفرق آراء میگردند. وي بر اين اعتقاد است كه اين نظرات به عنوان جنايتي بر پيكره اعتقادات جامعه ديني به شمار میرود. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
مؤلف بر اين عقيده است كه حضرت عيسي(ع) با كالبدي همچون ساير بندگان زنده به آسمان عروج نموده و سپس در دوره آخر الزمان نيز مجدداً به روي زمين بازگشت خواهد نمود، از اينرو تحت عنوان «رفع عيسيعليهالسلام» به سه آيه از قرآن كريم كه در سه سوره (آل عمران: آيات 52 تا 55؛ نساء: آيات 157 و 158؛ مائده: آيات 116 و 117) نازل گرديده اشاره و اين آيات را به عنوان نهايت ادله قرآني كه در برداشت از حال حضرت عيسي و بيان كيفيت عروج وي میباشد | مؤلف بر اين عقيده است كه حضرت عيسي(ع) با كالبدي همچون ساير بندگان زنده به آسمان عروج نموده و سپس در دوره آخر الزمان نيز مجدداً به روي زمين بازگشت خواهد نمود، از اينرو تحت عنوان «رفع عيسيعليهالسلام» به سه آيه از قرآن كريم كه در سه سوره (آل عمران: آيات 52 تا 55؛ نساء: آيات 157 و 158؛ مائده: آيات 116 و 117) نازل گرديده اشاره و اين آيات را به عنوان نهايت ادله قرآني كه در برداشت از حال حضرت عيسي و بيان كيفيت عروج وي میباشد میداند. | ||
آنگاه به توضيح معناي توفّي (وفاتي كه در قرآن كريم به آن اشاره شده اما با اين وجود نظر جمهور علما بر زنده عروج نمودن حضرت به آسمان است) پرداخته و آن را به همان معناي ظاهري كه متبادر به ذهن همه میباشد حمل نموده؛ لكن در ادامه | آنگاه به توضيح معناي توفّي (وفاتي كه در قرآن كريم به آن اشاره شده اما با اين وجود نظر جمهور علما بر زنده عروج نمودن حضرت به آسمان است) پرداخته و آن را به همان معناي ظاهري كه متبادر به ذهن همه میباشد حمل نموده؛ لكن در ادامه میگويد: اين در صوررتي است كه ما باشيم و ظاهر همين آيات و به هيچ توجيه ديگری روي نياوريم و حال آنكه ناچاريم بگوييم: منظور از وفات در اينجا وفات حضرت عيسي بعد از زماني است كه در آخرالزمان از آسمان نزول كرده و مدت زمان ديگری را زندگی خواهد نمود و در آخر وفات خواهد يافت. | ||
وي ادله مخالفان خود را كه قائل به وفات حضرت عيسي شده را سه دليل ذكر كرده و هر يك را به شكلي رد | وي ادله مخالفان خود را كه قائل به وفات حضرت عيسي شده را سه دليل ذكر كرده و هر يك را به شكلي رد میكند: | ||
1 - رواياتي كه دلالت بر نزول حضرت عيسي در دوره آخر الزمان دارد كه مؤلف | 1 - رواياتي كه دلالت بر نزول حضرت عيسي در دوره آخر الزمان دارد كه مؤلف میگويد: اينان خواستهاند تا از اين روايات استفاده كنند كه حضرت عيسي از دنيا رفته و در آخرالزمان زده میشود و به زمين نزول میكند. وي اشكال اين روايات را از نظر سند آن كه وهب بن منيه و كعب الاحبار كه تا مدتي قبل از نقل اين روايات يهودي بودهاند دانسته است. | ||
2 - روايتي كه از ابوهريره نقل شده است و اشكال آن را خبر واحد بودن آن دانسته است. | 2 - روايتي كه از ابوهريره نقل شده است و اشكال آن را خبر واحد بودن آن دانسته است. | ||
3 - رواياتي در حديث معراج آمده كه ملاقاتي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله با حضرت عيسي داشته است را ملاقاتي روحانی دانستهاند و نه ملاقاتي جسمانی. و مؤلف هم با اشاره به نظر برخی همچون صاحب فتح الباري و زاد المعاد خلاف آن، كه ملاقاتي جسمانی باشد را ثابت | 3 - رواياتي در حديث معراج آمده كه ملاقاتي كه رسول خدا صلي الله عليه وآله با حضرت عيسي داشته است را ملاقاتي روحانی دانستهاند و نه ملاقاتي جسمانی. و مؤلف هم با اشاره به نظر برخی همچون صاحب فتح الباري و زاد المعاد خلاف آن، كه ملاقاتي جسمانی باشد را ثابت میداند. | ||
وي در ادامه به معناي رفع در آيات مورد اشاره پرداخته و آنها را طبق مبناي هر دو گروه توضيح داده و در نهايت تحت عنوان «مناقشه» به نقد و بررسی تك تك اقول پرداخته است. | وي در ادامه به معناي رفع در آيات مورد اشاره پرداخته و آنها را طبق مبناي هر دو گروه توضيح داده و در نهايت تحت عنوان «مناقشه» به نقد و بررسی تك تك اقول پرداخته است. | ||
در ادامه، مؤلف تحت عنوان «السنه و ثبوت العقيده» به طرح نظرات و عقائد علماي بزرگی | در ادامه، مؤلف تحت عنوان «السنه و ثبوت العقيده» به طرح نظرات و عقائد علماي بزرگی میپردازد كه ممكن است از كلماتشان به عنوان تاييد نظريه شيخ شلتوت و خلاف نظريه مؤلف برداشت شود؛ از اين رو نویسنده با طرح اين نظرات و توضيح پيرامون آن در صدد توجيه آنها بر آمده و به دفاع از نظريه مشهور میپردازد. | ||
عنوان ديگری كه در ادامه مباحث مؤلف مطرح شده عنوان: «الاجماع و ثبوت العقيده» میباشد كه وي در اين بخش سعي نموده است تا به ادعای اجماعي كه از سوي شيخ شلتوت در اثبات عقيده خود به آن استناد جسته است پاسخ گويد و خلاف آن را در موضوع ثابت نمايد. همچنين وي ذيل همين عنوان ناچار به طرح مباحثی جانبي در موضوع اجماع گرديده است كه گرچه به موضوع مورد نظر نویسنده ارتباط مستقيم نداشته لكن از اشراف وي بر موضوعات علمي حكايت دارد. | عنوان ديگری كه در ادامه مباحث مؤلف مطرح شده عنوان: «الاجماع و ثبوت العقيده» میباشد كه وي در اين بخش سعي نموده است تا به ادعای اجماعي كه از سوي شيخ شلتوت در اثبات عقيده خود به آن استناد جسته است پاسخ گويد و خلاف آن را در موضوع ثابت نمايد. همچنين وي ذيل همين عنوان ناچار به طرح مباحثی جانبي در موضوع اجماع گرديده است كه گرچه به موضوع مورد نظر نویسنده ارتباط مستقيم نداشته لكن از اشراف وي بر موضوعات علمي حكايت دارد. |
ویرایش