۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
جز (جایگزینی متن - 'مىكردند' به 'میكردند') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
#:ب) استبداد به رأى و مخالفت با روش عقلايى در فهم كلام و منحصر كردن به برداشت خاص.<ref>همان، ص100 - 101</ref> | #:ب) استبداد به رأى و مخالفت با روش عقلايى در فهم كلام و منحصر كردن به برداشت خاص.<ref>همان، ص100 - 101</ref> | ||
#نویسنده با بيان اين نكته كه قرآن كريم، عرب را با زبان خودش و با روش و اسلوب آنها مورد خطاب قرار داده است و عربزبانان از اطلاق اوصافى مانند عالم، قادر، سميع، بصير و... بر ذات الهى، همان معنايى را برداشت مىكنند كه در هنگام اطلاق بر مخلوقات مىفهمند، افزوده است: «در نتيجه، چون تفاوتى در اطلاق نيست پس دليلى ندارد كه گفته شود اطلاق اين اوصاف بر بارى تعالى، مغاير با اطلاق بر غير اوست و در مورد او، مجاز و در مورد ديگران، حقيقت است و همچنين احتياط و ترساندن و ابهام و ايهامى كه اشاعره و معتزله در اين مورد به ميان آوردهاند، نابجاست».<ref>همان، ص150 - 152</ref> | #نویسنده با بيان اين نكته كه قرآن كريم، عرب را با زبان خودش و با روش و اسلوب آنها مورد خطاب قرار داده است و عربزبانان از اطلاق اوصافى مانند عالم، قادر، سميع، بصير و... بر ذات الهى، همان معنايى را برداشت مىكنند كه در هنگام اطلاق بر مخلوقات مىفهمند، افزوده است: «در نتيجه، چون تفاوتى در اطلاق نيست پس دليلى ندارد كه گفته شود اطلاق اين اوصاف بر بارى تعالى، مغاير با اطلاق بر غير اوست و در مورد او، مجاز و در مورد ديگران، حقيقت است و همچنين احتياط و ترساندن و ابهام و ايهامى كه اشاعره و معتزله در اين مورد به ميان آوردهاند، نابجاست».<ref>همان، ص150 - 152</ref> | ||
#نویسنده در نقد كسى كه پنداشته عبارات، معنايى ندارد جز معنايى كه هر مفسرى برای آن بيان مىكند، نوشته است: «شايد اين مطلب، ناظر به عبارات داراى ابهام و ايهامى است كه «اصحاب دمدمه و زمزمه» از كاهنان مىگفتند و مردم نيز هركدام بنا بر ذوق و سليقه خودشان برداشتى | #نویسنده در نقد كسى كه پنداشته عبارات، معنايى ندارد جز معنايى كه هر مفسرى برای آن بيان مىكند، نوشته است: «شايد اين مطلب، ناظر به عبارات داراى ابهام و ايهامى است كه «اصحاب دمدمه و زمزمه» از كاهنان مىگفتند و مردم نيز هركدام بنا بر ذوق و سليقه خودشان برداشتى میكردند و كاهنان برای فهميدن غيب، جن را به استخدام خود درمىآوردند و... آنچه در اينجا بهعنوان تأويل و هرمنوتيك و بىمعنايى متن گفته مىشود، همانند كهانت داراى هالهاى از قداست كوركورانه است و از نظر علمى و پژوهشى، ارزش و اعتبارى ندارد. اين ادعاها و سفسطهها كجا و خطبهها و كلمات حكيمانه پيامبران الهى و بهويژه آيات سراسر حكمت قرآن كريم كجا؟!.<ref>همان، ص169</ref> | ||
#نویسنده با بيان اين نكته كه در مورد تفسير حروف مقطعه، نظريات متعددى مطرح شده كه به بيش از بيست مورد مىرسد، ولى نظريات اصلى در اين زمينه سهتاست، نظريه مختار خودش را اينگونه بيان كرده است: «اين حروف، اشاراتى رمزى به اسرارى بين خدا و رسول اوست و كشف رمزش ممكن نيست و اگر قرار بود كه كسى بتواند رازش را كشف كند، از اولش هم نيازى به آوردن حروف رمزى نبود.<ref>همان، ص178 - 187</ref> | #نویسنده با بيان اين نكته كه در مورد تفسير حروف مقطعه، نظريات متعددى مطرح شده كه به بيش از بيست مورد مىرسد، ولى نظريات اصلى در اين زمينه سهتاست، نظريه مختار خودش را اينگونه بيان كرده است: «اين حروف، اشاراتى رمزى به اسرارى بين خدا و رسول اوست و كشف رمزش ممكن نيست و اگر قرار بود كه كسى بتواند رازش را كشف كند، از اولش هم نيازى به آوردن حروف رمزى نبود.<ref>همان، ص178 - 187</ref> | ||
#نویسنده به توضيح و تاييد فرضيه اعجاز عددى پرداخته كه استاد عبدالرزاق نوفل در كتابى سه جلدى به نام «الإعجاز العددي للقرآن الكريم» مطرح كرده و آن را دليل بر صدق رسالت شمرده و مثالهایى برای آن آورده است (مثل آنكه كلمه «دنيا» در قرآن، 115 بار آمده و كلمه «آخرت» نيز به همين تعداد ذكر شده است، كلمه عقل 49 بار آمده و كلمه نور هم به همين مقدار و ابليس 11 بار ذكر شده و استعاذه از او هم همين تعداد و...)؛ البته شايان ذكر است كه اين مطلب، غير از اعجاز عددى و نظريه عدد نوزده در قرآن است كه دكتر رشاد خليفه بيان كرده و نویسنده محترم در اينجا فقط به ابعاد مثبت نظريه ايشان پرداخته است.<ref>همان، ص227 - 231</ref> | #نویسنده به توضيح و تاييد فرضيه اعجاز عددى پرداخته كه استاد عبدالرزاق نوفل در كتابى سه جلدى به نام «الإعجاز العددي للقرآن الكريم» مطرح كرده و آن را دليل بر صدق رسالت شمرده و مثالهایى برای آن آورده است (مثل آنكه كلمه «دنيا» در قرآن، 115 بار آمده و كلمه «آخرت» نيز به همين تعداد ذكر شده است، كلمه عقل 49 بار آمده و كلمه نور هم به همين مقدار و ابليس 11 بار ذكر شده و استعاذه از او هم همين تعداد و...)؛ البته شايان ذكر است كه اين مطلب، غير از اعجاز عددى و نظريه عدد نوزده در قرآن است كه دكتر رشاد خليفه بيان كرده و نویسنده محترم در اينجا فقط به ابعاد مثبت نظريه ايشان پرداخته است.<ref>همان، ص227 - 231</ref> |
ویرایش