۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
پيوند زمزم و كوثر، عنوان اولين فصل از كتاب است. پيوندى است ميان زمزم و كوثر كه يكى در زمين و جوار كعبه جاى دارد و ديگرى در بهشت برين قرار گرفته است... بارى، اگر زمزم با درخشش زيبايى كه در كتاب حج دارد، نام ابراهيم و اسماعيل و مادر موحدى چون هاجر را تداعى مىكند و يادآور پايدارى آن مناديان توحيد در اعماق تاريك تاريخ است، كوثر تذكار نام محمد(ص) و على(ع) و شجره طيبه نبوى و علوى است كه در آن سرزمين | پيوند زمزم و كوثر، عنوان اولين فصل از كتاب است. پيوندى است ميان زمزم و كوثر كه يكى در زمين و جوار كعبه جاى دارد و ديگرى در بهشت برين قرار گرفته است... بارى، اگر زمزم با درخشش زيبايى كه در كتاب حج دارد، نام ابراهيم و اسماعيل و مادر موحدى چون هاجر را تداعى مىكند و يادآور پايدارى آن مناديان توحيد در اعماق تاريك تاريخ است، كوثر تذكار نام محمد(ص) و على(ع) و شجره طيبه نبوى و علوى است كه در آن سرزمين پاک روييده..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص24</ref> | ||
براى چاه زمزم، بهجز نام مشهور آن، نامهاى ديگرى در كتب لغت و حديث و سيره آوردهاند كه در اينجا مشهورترين آنها را مىآوريم: [[ابن منظور، محمد بن مکرم|ابن منظور]] در «[[لسان العرب]]» گويد: زمزم را يازده نام است كه عبارتند از: «زمزم»، «مكتومه»، «مضنونه»، «شباعَه»، «سُقيا»، «الرَّواء»، «ركضة جبرئيل»، «هزمة جبرئيل»، «شفاء سقم»، «طعام طعم» و «حفيرة عبدالمطلب»<ref>همان، ص30</ref> | براى چاه زمزم، بهجز نام مشهور آن، نامهاى ديگرى در كتب لغت و حديث و سيره آوردهاند كه در اينجا مشهورترين آنها را مىآوريم: [[ابن منظور، محمد بن مکرم|ابن منظور]] در «[[لسان العرب]]» گويد: زمزم را يازده نام است كه عبارتند از: «زمزم»، «مكتومه»، «مضنونه»، «شباعَه»، «سُقيا»، «الرَّواء»، «ركضة جبرئيل»، «هزمة جبرئيل»، «شفاء سقم»، «طعام طعم» و «حفيرة عبدالمطلب»<ref>همان، ص30</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
منابع طبيعى زمزم و آبهاى مكه آخرين فصل كتاب است. هرچند منبع اصلى زمزم، چشمه فيض ربّانى است كه در دل صحراى سوزان جوشيده است و تا قيامت نخواهد خشكيد و از اين بابت جاى سخن نيست، امّا از لحاظ طبيعى و جغرافيايى قابل ذكر است كه در سرزمين مكّه چاههاى متعددى نيز وجود داشته كه مردم اين سرزمين براى خود و مزارع و احشامشان از آن استفاده مىكردند و زائران بيتاللَّه بدان وسيله نيازشان را رفع مىنمودند<ref>همان، ص163</ref>بارانها و سيلها و چشمهها و چاههاى ديگر مكه در منابع تاريخى ذكر شده و نویسنده آنها را مورد بررسى قرار داده است.<ref>ر.ک: همان، ص172-165</ref> | منابع طبيعى زمزم و آبهاى مكه آخرين فصل كتاب است. هرچند منبع اصلى زمزم، چشمه فيض ربّانى است كه در دل صحراى سوزان جوشيده است و تا قيامت نخواهد خشكيد و از اين بابت جاى سخن نيست، امّا از لحاظ طبيعى و جغرافيايى قابل ذكر است كه در سرزمين مكّه چاههاى متعددى نيز وجود داشته كه مردم اين سرزمين براى خود و مزارع و احشامشان از آن استفاده مىكردند و زائران بيتاللَّه بدان وسيله نيازشان را رفع مىنمودند<ref>همان، ص163</ref>بارانها و سيلها و چشمهها و چاههاى ديگر مكه در منابع تاريخى ذكر شده و نویسنده آنها را مورد بررسى قرار داده است.<ref>ر.ک: همان، ص172-165</ref> | ||
نویسنده مقدار مواد معدنى زمزم و نيز شيوه | نویسنده مقدار مواد معدنى زمزم و نيز شيوه پاکسازى امروزه آن را نيز مورد بحث قرار داده است. درباره بهداشتى كردن آب زمزم مىخوانيم: «درهرحال، براى رفع احتمالات در خصوص آلودگى آب زمزم با عوامل خارجى يا نفوذ آبها از اطراف حرم، متولّيان حرم مكّى اقدامات لازم را جهت پاکسازى و بهداشتى كردن و سرد كردن و قابل شرب ساختن آن انجام دادهاند كه براى زائران دغدغه خاطرى از اين بابت ايجاد نكند»<ref>همان، ص176</ref> | ||
در آخرين سطرهاى كتاب به آداب آشاميدن زمزم به نقل از موسوعه فقه [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] چنين اشاره شده است: «براى آشاميدن آب زمزم، بايد به شش چيز توجّه داشت: رو به قبله ايستادن، بسم اللَّه گفتن، سه بار نوشيدن، سيراب شدن، حمد خدا پس از آشاميدن، آنگاه اين دعا را خواندن: «اللَّهمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً وَ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ»<ref>همان، ص179</ref> | در آخرين سطرهاى كتاب به آداب آشاميدن زمزم به نقل از موسوعه فقه [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] چنين اشاره شده است: «براى آشاميدن آب زمزم، بايد به شش چيز توجّه داشت: رو به قبله ايستادن، بسم اللَّه گفتن، سه بار نوشيدن، سيراب شدن، حمد خدا پس از آشاميدن، آنگاه اين دعا را خواندن: «اللَّهمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَ رِزْقاً واسِعاً وَ شِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ»<ref>همان، ص179</ref> |
ویرایش