۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مهدويت' به 'مهدویت') |
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
|پدیدآورندگان | |پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[مظفر، محمد حسین]] ( | [[مظفر، محمد حسین]] (نویسنده) | ||
[[زین الدین، محمد امین]] ( | [[زین الدین، محمد امین]] (نویسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب «مع الدكتور...» با مقدمه | كتاب «مع الدكتور...» با مقدمه نویسنده در اشاره به انگيزه نگارش، آغاز و مطالب آن در چهار فصل و يك خاتمه ارائه شده است. | ||
كتاب دوم، با مقدمه ناشر در بيان متن حديث ثقلين آغاز شده است. به اعتقاد | كتاب دوم، با مقدمه ناشر در بيان متن حديث ثقلين آغاز شده است. به اعتقاد نویسنده با اينكه تمام فرقههاى اسلامى، حديث ثقلين را به تواتر نقل كردهاند، ولى مخالفين شيعه و حقانيت اهلبيت(ع)، معانى ظاهرى آن را تحريف و در مصاديق آن مجادله كردهاند؛ بدين جهت وى فقرات حديث را در شش بخش جداگانه آورده و پس از توضيح آنها، ديدگاههاى مخالفين را نقد كرده است (پارسا، 1388). | ||
وى در پايان از فقره آخر حديث (آگاه باشيد كتاب الله و اهلبيت(ع) از همديگر جدا نمىشوند...) مسئله استمرار خلافت و وصايت پيامبر(ص) را نتيجه گرفته و به مسئله مهدویت پرداخته است (پارسا، 1388). | وى در پايان از فقره آخر حديث (آگاه باشيد كتاب الله و اهلبيت(ع) از همديگر جدا نمىشوند...) مسئله استمرار خلافت و وصايت پيامبر(ص) را نتيجه گرفته و به مسئله مهدویت پرداخته است (پارسا، 1388). | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
كتاب اول، فصل اول، مصلح منتظر در ساير اديان را بررسى كرده است. | كتاب اول، فصل اول، مصلح منتظر در ساير اديان را بررسى كرده است. نویسنده، معتقد است كه اعتقاد به مصلح منتظر، تفكرى قديمى است كه اختصاص به دين اسلام نداشته، بلكه در تمام اديان آسمانى سابق، اين تفكر وجود داشته و تمامى آنها، ضمن بشارت به آمدن منجى، به بيان صفات و ويژگىهاى وى پرداختهاند؛ هرچند مصلح منتظر را به نام «مهدى» و دعوت اصلاحى وى را «مهدویت» نخواندهاند. | ||
در فصل دوم، جايگاه مهدى منتظر در ديوان خلفا مورد بحث قرار گرفته است. | در فصل دوم، جايگاه مهدى منتظر در ديوان خلفا مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده براى اثبات ضرورت امام، چنين استدلال نموده است كه: امام، سلطان بوده و وجود سلطان، ضرورتى از ضروريات حيات است؛ بنابراين، بقاء اجتماع، متوقف بر وجود امام بوده و اگر موجود نباشد، چارهاى جز نصب وى نيست و شك در اين امر، از محالات مىباشد. | ||
وى در اين فصل، به چند سؤال در همين زمينه پاسخ داده است كه برخى از آنها عبارتند از اينكه: به چه علت مكتب تشيع، به اعتقاد به امامت مختص گرديده است؟ چرا امامت، از ميان ساير فرق اسلامى، فقط براى اين طايفه عَلَم گرديده است؟ آيا براى انسان عاقل، هرچند از مسلمانان نباشد، انكار وجوب نصب امام، ممكن مىباشد؟ چگونه عقلا نصب ملوك و رؤسا را مىپذيرند؟ و... | وى در اين فصل، به چند سؤال در همين زمينه پاسخ داده است كه برخى از آنها عبارتند از اينكه: به چه علت مكتب تشيع، به اعتقاد به امامت مختص گرديده است؟ چرا امامت، از ميان ساير فرق اسلامى، فقط براى اين طايفه عَلَم گرديده است؟ آيا براى انسان عاقل، هرچند از مسلمانان نباشد، انكار وجوب نصب امام، ممكن مىباشد؟ چگونه عقلا نصب ملوك و رؤسا را مىپذيرند؟ و... | ||
در فصل سوم، به نقدهاى دكتر احمد امين در مورد مهدویت، پاسخ داده شده است. | در فصل سوم، به نقدهاى دكتر احمد امين در مورد مهدویت، پاسخ داده شده است. نویسنده، معتقد است كه تمام اين انتقادات بىپايه و اساس، مجموعهاى از تناقضات مىباشند كه اگر آنها را يكجا گردآورى كنيم، به عقيدهاى مضحك دست خواهيم يافت. | ||
از جمله انتقاداتى كه | از جمله انتقاداتى كه نویسنده به زيبايى به آنها پاسخ داده است، عبارتند از: | ||
# چگونه امام معصوم مىباشد؟ | # چگونه امام معصوم مىباشد؟ | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
و... | و... | ||
در ادامه پاسخ به اين شبهات، | در ادامه پاسخ به اين شبهات، نویسنده بررسى تاريخى مهدویت را ضرورى دانسته و لذا در فصل چهارم، به بحث از تاريخ مهدویت پرداخته است. | ||
در خاتمه، به اين نكته اشاره گرديده است كه عدالت خلقى و اجتماعى، نتيجه طبيعى دين اسلام بوده و اگر مسلمانان به تمامى قواعد اين دين عمل نموده و اعمال خود را بر طبق تعاليم آن قرار دهند، به مطلوب واقعى دست خواهند يافت. | در خاتمه، به اين نكته اشاره گرديده است كه عدالت خلقى و اجتماعى، نتيجه طبيعى دين اسلام بوده و اگر مسلمانان به تمامى قواعد اين دين عمل نموده و اعمال خود را بر طبق تعاليم آن قرار دهند، به مطلوب واقعى دست خواهند يافت. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
# تاريخ ولادت حضرت مهدى(عج). | # تاريخ ولادت حضرت مهدى(عج). | ||
كتاب دوم، با مقدمهاى از ناشر در توضيحى مختصر پيرامون حديث ثقلين آغاز شده است. | كتاب دوم، با مقدمهاى از ناشر در توضيحى مختصر پيرامون حديث ثقلين آغاز شده است. نویسنده، معتقد است كه حديث ثقلين، با بيانى بليغ و رسا، به امرى كه حيات سياسى و دينى امت اسلامى در آن است، اشاره دارد، زيرا به اعتقاد وى، در امامت چيزى به وديعه گذاشته شده كه حيات همهجانبه امت را تضمين مىنمايد؛ زيرا امام، قائم به وظايف نبى(ص) بوده و مرجع مقاصدى است كه بشر به خاطر آنها، به پيامبر(ص) محتاج مىباشد. | ||
نویسنده در ابتدا، به نص حديث ثقلين اشاره كرده و پس از بررسى سند و معناى آن، به بحث و بررسى فرازهاى اين حديث تحت شش عنوان زير پرداخته است: | |||
# «انى تارك فيكم»: | # «انى تارك فيكم»: نویسنده معتقد است كه خطاب موجود در اين فراز، متوجه تمامى امت، در تمام نقاط و اعصار تاريخ مىباشد. | ||
# «الثقلين»: توضيح اين مطلب است كه مراد از ثقلين به وديعه گذاشتهشده از جانب پيامبر(ص)، كتاب خدا و اهلبيت(ع) مىباشند. | # «الثقلين»: توضيح اين مطلب است كه مراد از ثقلين به وديعه گذاشتهشده از جانب پيامبر(ص)، كتاب خدا و اهلبيت(ع) مىباشند. | ||
# «كتاب الله»: | # «كتاب الله»: نویسنده معتقد است كه اگر پيامبر(ص) خود به خليفه بودن كتاب الله پس از خويش تصريح نمىنمود، باز هم روشن و مبرهن بود كه قرآن، خليفه پس از وى مىباشد؛ زيرا قرآن بيانكننده حكم و احكام، نصايح و اخلاق، تعليم و ارشاد، اخبار گذشتگان و عبرتهاى پيشينيان و ساير مواردى است كه حيات بشرى وابسته به آنها بوده و ابلاغ آنها بر عهده رسول(ص) مىباشد. | ||
# «و عترتى اهلبيتى»: به اعتقاد | # «و عترتى اهلبيتى»: به اعتقاد نویسنده، براى تكميل رسالت، وجود خليفه دوم لازم است، زيرا امور و وظايفى از قبيل قضاوت، فصل خصومات، عقد معاهدات سياسى، رهبرى جامعه، ارشاد مردم و... وجود دارند كه بهوسيله پيامبر(ص) انجام مىگيرند و پس از شخص ايشان، بايد انسان لايقى، قائم مقام ايشان بوده و عهدهدار اين امور باشد. | ||
# «ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا»: | # «ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا»: نویسنده، منظور نهايى از اين روايت را، وجوب تمسك به اين دو امر گرانبها دانسته و به اين نكته اشاره نموده است كه حقيقت تمسك، اعتصام مىباشد؛ البته با تذكر اين مطلب كه مراد، قبض باليد نيست، بلكه تمسك به هر چيز، بر حسب همان چيز است و از آنجا كه كتاب خدا، مصدر شريعت، قاعده نظم و احكام، سرچشمه فضايل و اخلاق، كليد عبرت و موعظه و عترت پيامبر(ص) نيز كتاب ناطق، كاشف اسرار كتاب صامت، دليل بر عظمت خداوند، مرشد به وجوب عبوديت و احياكننده حيات دينى و سياسى مىباشند، تمسك به ثقلين، اخذ به آن چيزى است كه كتاب خدا و عترت پيامبر(ص) به آن ارشاد و امر مىنمايند. | ||
#:در اين رابطه، | #:در اين رابطه، نویسنده به بحث و بررسى ثقل ثالث نيز پرداخته است. گروهى پنداشتهاند كه ثقل ديگرى وجود دارد كه تمسك و اتباع از آن، بر تمامى مسلمين واجب مىباشد و آن پيروى از صحابه است. دليل تمسك اين گروه به اين امر، حديثى تحت عنوان «اصحابى كالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم» مىباشد كه نویسنده ضمن بررسى مفصل اين حديث، اين مطلب را رد نموده است. | ||
#«الا و انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض»: اين فراز، نشانگر دائمى و جاودانه بودن دين اسلام است. | #«الا و انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض»: اين فراز، نشانگر دائمى و جاودانه بودن دين اسلام است. | ||
#:اهلبيتى كه تا روز قيامت باقى مىباشند چه كسانى هستند، مهدى غائب(عج) از اهلبيت(ع) مىباشد، مسئله رجعت، معصوم بودن اهلبيت(ع)، لدنى بودن علم اهلبيت(ع) و بىنياز بودن ايشان از علم ديگران و... از ديگر عناوين مطرحشده در كتاب مىباشند. | #:اهلبيتى كه تا روز قيامت باقى مىباشند چه كسانى هستند، مهدى غائب(عج) از اهلبيت(ع) مىباشد، مسئله رجعت، معصوم بودن اهلبيت(ع)، لدنى بودن علم اهلبيت(ع) و بىنياز بودن ايشان از علم ديگران و... از ديگر عناوين مطرحشده در كتاب مىباشند. |
ویرایش